۱۴۰۰ شهریور ۳۱, چهارشنبه

اقتصاد سیاسی سوسیالیسم (۷)

Our vision and mission

اقتصاد سیاسی سوسیالیسم

و

کاربست آن در آلمان دموکراتیک

برگردان

شین میم شین

 

فصل اول

گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم

به مثابه قانونمندی اساسی زمان ما

 

بخش اول

مارکس، انگلس و لنین

راجع به قانونمندی پیروزی سوسیالیسم

ادامه

 

۲۴

·    مارکس و انگلس با توجه به این قانونمندی های عینی توسعه تاریخی، به سلسله ای از استنتاجات (نتیجه گیری های) اساسی رسیده اند که همه از دم به روندهای جامعتی مهم دوران ما، به ویژه به خصلت آنها مربوط می شوند و صحت شان دیری است که به محک پراتیک (عمل، آزمون، آزمایش، تجربه) زده شده و اثبات شده است.

 

الف

استنتاج اول

 

۱

·    نیروهای مولده درکاپیتالیسم (فرماسیون اقتصادی سرمایه داری) به درجه ای از توسعه (تکامل) رسیده اند که در تضاد شدید روز افزون با مناسبات تولیدی کاپیتالیستی قرار دارند. 

 

·    مراجعه کنید به نیروهای مولده

 

 

نیروهای مولده

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3956

 

 

۲

   (نیروهای مولده هر جامعه بشری با مناسبات تولیدی آن جامعه رابطه دیالک تیکی دارند.

 

  سطح توسعه نیروهای مولده اولا به قول اکید لنین، مهم ترین محک و ملاک و معیار توسعه هر جامعه است.

   یعنی برای تمیز انقلاب از ارتجاع باید پیشرفت و پیشبرد توسعه نیروهای مولده جامعه را معیار قرار داد:

   انقلاب به توسعه همه جانبه نیروهای مولده منجر می شود و ارتجاع به ممانعت از آن.

 

۳

    دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی مهم ترین و اساسی ترین دیالک تیک هر جامعه بشری است و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن نیروهای مولده است، بدون اینکه مناسبات تولیدی هیچکاره و هیچ واره باشند.

 

۴

    دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی (که از دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است)، فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم است (که از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است.)

 

  همانطور که در دیالک تیک محتوا و فرم، نقش تعیین کننده از آن محتوا ست، به همان سان هم در دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، نقش تعیین کننده از آن نیروهای مولده است.

 

۴

   همخوانی سطح توسعه نیروهای مولده با مناسبات تولیدی به توسعه شتابان جامعه منجر می شود و ناهمخوانی شان، جامعه را به بحران می کشد.

   ناهمخوانی سطح توسعه نیروهای مولده با مناسبات تولیدی بدان می ماند که کسی کفش تنگ تر و یا گشادتر بپوشد.

  مترجم)

 

۵

·    تضاد اصلی کاپیتالیسم را تضاد میان خصلت جامعتی تولید و تصاحب کاپیتالیستی ـ خصوصی نتایج تولید تشکیل می دهد.

 

  (این بدان معنی است که خصلت جامعتی تولید، نه، با تصاحب کاپیتالیستی ـ خصوصی نتایج آن، بلکه با تصاحب سوسیالیستی ـ جامعتی آن همخوانی دارد.

  مترجم)

 

۵

·    این تضاد اصلی کاپیتالیسم، منبع و سرچشمه کلیه بحران ها، جنگ ها، بی عدالتی های اجتماعی و رویارویی های طبقاتی با همه عواقب شان در جامعه کاپیتالیستی است. 

 

۶

·    انقلاب علمی و فنی در عصر حاضر، به تسریع (سریع تر گشتن) هم جامعتیت (جامعتی بودن) تولید منجر می شود و هم به تسریع روند تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در دست انحصارات در سرعت بی سابقه ای.

 

·    مراجعه کنید به انقلاب علمی و فنی

  

انقلاب علمی و فنی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8491

 

 

۷

·    این به معنی تعمیق (ژرفتر گشتن) خارق العاده تضاد اساسی و یا اصلی جامعه کاپیتالیستی است.

 

۸

·    یکی از مهمترین فرم های نمودین تضاد اصلی  جامعه کاپیتالیستی، عبارت است از تضاد میان ضروت (الزام جبری) عینی پلان بندی روندهای جامعتی و رهبری آنها به کمک دولت و محدودیت هایی که ناشی از مالکیت کاپیتالیستی ـ خصوصی و مناسبات حاکمیتی و مناسبات استثمار کاپیتالیستی است.

 

۹

·    راه حل این تضاد اساسی و یا اصلی جامعه کاپیتالیستی به شرح زیر است:

 

الف

·    تسخیر قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر و متحدینش

 

ب

·    امحای (از بین بردن) مناسبات تولیدی کاپیتالیستی

 

پ

·    استقرار نظام سوسیالیستی

 

    (این به معنی تعویض مناسبات تولیدی  کاپیتالیستی (که با سطح توسعه غول آسای نیروهای مولده ناهمخوان اند) با مناسبات تولیدی سوسیالیستی است.

  مترجم)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر