۱۴۰۰ شهریور ۲۶, جمعه

استالینیسم (۲۶)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

مسئله سوم

روابط حزب دولتی و سندیکاها

  

۱

·      تئوری سندیکائی بلشویسم، از سوئی تحت تأثیر آموزه لنین از تمایل «ترید ـ یونیونیستی» ناگزیر به تمایل اجتماعی ـ سیاسی صرف سندیکای به حال خود رها شده قرار داشته و از سوی دیگر تحت تأثیر تاریخ جنبش کارگری روس بوده است.

 

۲

·      سندیکاهای روسیه ـ برخلاف سندیکاهای کشورهای اروپای غربی ـ بعد از تشکیل حزب سوسیال ـ دموکرات روسیه پا به عرصه وجود نهاده اند.

 

۳

·      آنها حتی امکان فعالیت نیمه قانونی خود را، یعنی حد اکثر آزادی را که تحت سلطه تزاریسم داشته اند، مدیون انقلاب ۱۹۰۵ میلادی بوده اند.

·      یعنی مدیون مبارزه سیاسی کارگران روس و نه مبارزه اقتصادی کارگران روس بوده اند.

 

۴

·       

·      از این رو طبیعی بود که سندیکاها از همان آغاز دنباله رو «پیشاهنگ» سیاسی باشند.

 

۵

·      «امکان ناپذیری عینی موفقیت های بازار کار پایدار، فقدان توسعه سندیکائی مداوم و پیگیر، فقدان یک سازمان سندیکائی مستحکم و در نتیجه، فقدان یک بوروکراسی اتحادیه ای با منافع قشری خاص، مانع پیدایش آگاهی به حقانیت خود ویژه جنبش سندیکائی قابل تمیز از وظایف مبارزه سیاسی شدند و تقدم فکری و سازمانی سوسیال ـ دموکراسی انقلابی را در روسیه تزاریستی مشروط ساختند.»

  (و. کوخ، «سندیکاهای بلشویستی»، ۱۹۳۲، ص ۱۲۴)

 

۶

·      بحث بزرگ پیرامون مقام سندیکاها در دولت جدید، از کنگره اول سندیکاها (ژانویه ۱۹۱۸ میلادی) تا پلنوم دهم حزب ادامه داشت.

 

۷

·      در مقابل درخواست سندیکالیستی، مبنی بر اداره صنعت توسط سندیکاها، از سوئی و دفاع پرشور تروتسکی و رفقایش از اندیشه سندیکاهای حزبی، از سوی دیگر، لنین به نمایندگی از طرحی پرداخت، که در سال ۱۹۲۲ میلادی، مورد تصویب رهبری حزب قرار گرفت و حاوی سه نکته زیرین بود:

 

الف

·      نکته اول طرح مبتنی بود برعدم مداخله سندیکاها در اداره صنعت:

·      «هر مداخله بی واسطه سندیکاها در اداره کارخانجات باید به مثابه عمل زیانبار بی قید و شرط و غیرمجاز تلقی شود.»

  (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۳، ص ۱۷۴)

 

ب

·      نکته دوم طرح حاکی از آن بود که سندیکاها باید در انجام وظیفه بزرگ، یعنی در انتخاب و تربیت نیروهای اداری از میان  توده های کارگر و زحمتکش شرکت فعال داشته باشند.

 

   (در این نکته، خودپروری (خود تربیتی) پرولتاریا برای خودگردانی و بسط دموکراسی تبلور یافته است که یکی از وظایف مهم دیکتاتوری پرولتاریا ست. 

مترجم)

 

پ

·      نکته سوم طرح به دفاع از منافع کارگران در مقابل رؤسای کارخانجات اختصاص دارد:

·      سندیکاها «در رابطه با کارخانجات اجتماعی شده، مکلف به دفاع بی چون و چرا از منافع کارگران اند و باید از طریق تصحیح خطاها و مبالغه های ارگان های اقتصادی و زایده های بوروکراتیکی ئی که در دستگاه دولتی رشد و نمو می یابند ـ حتی الامکان ـ به ارتقای سطح زندگی کارگران اقدام کنند.»

 (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۳، ص ۱۷۱)  

 

۸

·      سندیکاها باید ـ ضمنا ـ به طور بی واسطه، ریشه در کلیت کارگری (توده های کارگر) داشته باشند:

·      لنین می نویسد:

 

الف

·      «پیوند با توده ها، یعنی پیوند با اکثریت قریب به اتفاق کارگران (و بعد با کلیه زحمتکشان) مهمترین شرط بنیادی برای موفقیت هر کردوکار سندیکائی است.

 

ب

·      سازمان های سندیکائی و دستگاه آنها باید از پا تا سر، سیستم منسجمی از رفقای مسئول (و ضمنا نه فقط حتما از صفوف کمونیست ها) به وجود آورند و رفقای مسئول باید بنا بر تجربه طولانی، به طور عملی به محک آزمون و آزمایش زده شوند.

 

پ

·      این سیستم منسجم باید از رفقائی تشکیل یابد که ریشه عمیق در زندگی کارگری دارند و زندگی کارگران را از درون و برون از بر می دانند.

 

ت

·      این رفقا باید بتوانند، در هر مسئله و در هر لحظه، نظر توده ها، تمایلات، نیازها و اندیشه های واقعی آنها را تشخیص دهند.

 

ث

·      این رفقا باید بدانند که اعتماد بی حد و مرز توده ها را تنها به برکت رفتار رفیقانه و با بر آورده ساختن برادرانه نیازهای آنها می توان به دست آورد.

 

ج

·      یکی از بزرگترین و هولناکترین خطرات برای حزب کمونیست کمشمار که به مثابه پیشقراول طبقه کارگر، رهبری کشور غول آسائی را به دست دارد (بی آنکه هنوز از حمایت مستقیم کشورهای پیشرفته برخوردار باشد) و می خواهد گذار به سوسیالیسم را جامه عمل بپوشاند، عبارت است از خطر قطع رابطه با توده ها، خطر فاصله گرفتن شتابزده پیشقراول از توده ها، بی آنکه هنوز جبهه نبرد را تعیین کرده باشد، بی آنکه هنوز با مجموعه سپاه کار یعنی با اکثریت قریب به اتفاق توده های کارگر و دهقان در پیوند استوار قرار داشته باشد.»

  (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۳، ص ۱۷۷)

 

۹

·      تبدیل سندیکاها به رشته پیوند یکجانبه با اراده حزب دولتی توسط استالین، عملا بدان معنا بود که او از طرح لنینی فاصله گرفته و همزمان، به همان اندازه به طرح تروتسکی نزدیکتر شده است.

 

۱۰

·      تنها در سال های اخیر بود که برای سندیکاها فونکسیون معینی در رابطه با دفاع از کارگران به رسمیت شناخته شد.

 

۱۱

·      اندیشه لنینی کنترل خلقی فونکسیونرها در زمینه رعایت قوانین، به واسطه «بازرسی های کارگری ـ دهقانی» ـ اخیرا ـ تجدید حیات یافته و باید چند و چون این روند را در آینده دید.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر