۱۴۰۰ شهریور ۱۸, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) آموزه ایدئولوژی (۱)

Ideologie 

پروفسور دکتر پطر ایشهورن
پروفسور دکتر هورست هپاش

برگردان

شین میم شین 
 

۱

·      اگر موضوع، محتوا و تأثیر اجتماعی، سیاسی، اخلاقی آموزه (تعلیمات) ایدئولوژی عبارت از اندیشه ها، نظرات و نگرش ها باشد، می توان گفت که آن به قدمت فلسفه است.

 

۲

آنتوان لوئی کلود دستو تریسی

(۱۷۵۴ ـ ۱۸۳۶)

فیلسوف فرانسوی

مؤسس مفهوم «ایدئولوژی»، به مثابه ایده شناسی (علم ایده ها)

 

·      مفهوم ایدئولوژی اما برای اولین بار توسط  سنسوئالیست ماتریالیست فرانسوی دستو تریسی مطرح گردید.

 

۳

·      دستو تریسی به پیروی از کابانیس کوشید تا با تحلیل پسیکولوژیکی تصورات انسانی، برای رفتار انسان ها و برای امور تربیتی و دولتی، قواعد عملی کشف کند.

 

۴

·      آموزه او در باره نیروی جامعه ساز خرد با مخالفت شدید ناپلئون مواجه شد.

 

۵

·      ناپلئون در مفهوم «ایدئولوژی» آموزه بیهوده بیگانه با جهان را می دید و نمایندگان آموزه ایدئولوژی را با انگ «ایدئولوگ ها» مورد تحقیر قرار می داد.

 

۶

·      مفهوم «ایدئولوژی» در آن زمان توهین تلقی می شد.

 

۷

·      مارکس و انگلس از این مفهوم «ایدئولوژی» برای مشخص کردن جامعه شناسی ایدئالیستی ـ گمانورز (اسپه کولاتیو) در دهه های اول قرن نوزدهم در آلمان استفاده کرده اند.

·      جامعه شناسی ئی که مناسبات واقعی را پا در هوا و وارونه مطرح می ساخت،  ایده ها را به مثابه قوای مستقل تاریخی تصور می کرد و در آنها سرآغاز روند تاریخ را می دید.

 

۸

·      مسئله ایدئولوژی اما از سوی مارکس و انگلس، از همان آغاز همراه با مسائل زیر مورد بررسی قرار می گرفت:

 

الف

·      با توضیح ماتریالیستی ـ تاریخی شعور اجتماعی بر مبنای وجود اجتماعی

 

·      مراجعه کنید به دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی

 

ب

·      با بررسی ماتریالیستی نقش شعور در روند تاریخ، به ویژه در مبارزه طبقاتی

 

پ

·      با انتقاد تاریخی از سرمایه داری و شعور کاپیتالیستی

 

ت

·      با توسعه شعور انقلابی طبقه کارگر

 

۹

·      مسئله ایدئولوژی از همان آغاز، به عنوان مسئله مبارزه طبقاتی برای تحقق انقلاب سوسیالیستی  و انقلاب معرفتی (انقلاب در شناخت) مطرح می شد که ضرورتا با انقلاب سوسیالیستی در پیوند بود.

 

۱۰

·      مارکسیسم ـ لنینیسم با آموزه بورژوائی ایدئولوژی معاصر ناسازگار است.

 

۱۱

·      مارکسیسم ـ لنینیسم اما آموزه ایدئولوژی خاص خود را دارد:

 

الف

·      نقطه آغازین اساسی آموزه مارکسیستی ایدئولوژی در این تز ماتریالیستی ـ تاریخی است که تصورات اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی هر طبقه اجتماعی معین  و یا هر نظام اجتماعی معین، سیستم کلی ئی از مناسبات ایدئولوژیکی را تشکیل می دهند.

 

ب

·      این مناسبات ایدئولوژیکی، روبنائی بر روی مناسبات تولیدی انسان ها (زیر بنای اقتصادی) است.

 

پ

·      این مناسبات ایدئولوژیکی، خودآگاهی  معطوف بر حیات جامعتی پراتیکی طبقه ای است.

 

ت

·      این مناسبات ایدئولوژیکی سیستمی از مناسبات ایدئولوژیکی است.

·      سیستمی که این طبقه اجتماعی در آن، منافع اجتماعی خود را منعکس و بازگو می کند و آن هم به نوبه خود به مثابه اهرم نیرومندی  بر مبارزه طبقاتی و بدین وسیله بر توسعه و تکوین مناسبات تولیدی تأثیر می گذارد.

 

·      مراجعه کنید به دیالک تیک زیربنا و روبنا (دیالک تیک مناسبات تولیدی و مناسبات ایدئولوژیکی)  

 

۱۲

·      جنبه مهم آموزه مارکسیستی ایدئولوژی عبارت از اثبات این حقیقت امر است که شعور اجتماعی (ایدئولوژی) نیروهای طبقاتی مختلف، در جامعه منقسم به طبقات متخاصم ـ ضرورتا ـ خصلت یک «شعور وارونه» به خود می گیرد.

·      شعوری که پیوندهای اجتماعی را به طور وارونه، مثله، مخدوش و نا درست منعکس می کند.

 

۱۳

·      آموزه مارکسیستی ایدئولوژی نشان می دهد که «شعور وارونه» نتیجه ضرور وارونگی مناسبات اجتماعی در روند حیاتی عملی جامعه است.

 

۱۴

·      مارکس یک همچو رابطه عملی ـ اجتماعی وارونه را در اثر خود تحت عنوان «سرمایه» به عنوان مثال، در هیئت کالا پرستی افشا می کند.

 

·      مراجعه کنید به فتیشیسم

 

۱۵

·      در رابطه کالاها نسبت به هم، یک رابطه اجتماعی انسانها نسبت به هم نهفته است.

 

۱۶

·      این رابطه ـ اما ـ خود را به مثابه رابطه میان کالاها (رابطه میان چیزها) نمودار می سازد و به نظر می رسد که رابطه انسان ها در این رابطه چیزها منحل شده است.

 

۱۷

·      مناسبات اجتماعی که صاحبان کالاها با یکدیگر برقرار می سازند، به نظر می رسد که معلول اشیاء (کالاها) و یا معلول استفاده سوبژکتیو ـ دلبخواهی صاحبان کالاها از اشیا ست.

 

۱۸

·      بدین طریق، مناسبات اجتماعی واقعی پا در هوا و وارونه   جلوه داده می شوند.

 

۱۹

·      این وارونگی عملی در توسعه مناسبات سرمایه و در نتیجه در توسعه کلیه مناسبات اجتماعی نظام سرمایه داری و به ویژه در توسعه مناسبات دولتی به طور دم افزون در سطح وسیعی بازتولید می شود.  

 

۲۰

·       بر مبنای این روند وارونگی واقعی ـ به طور ناگزیر ـ شعور وارونه منطبق با آن توسعه می یابد.

·      یعنی ایدئولوژی بورژوائی ئی توسعه می یابد که در ساختار اصلی اش وارونه است.

 

۲۱

·      استنباطات به لحاظ ایدئولوژیکی وارونه از قبیل تئوری جامعه صنعتی نیز ضمنا از این روند وارونگی و سرپوش نهی عملی بر مناسبات اجتماعی سرچشمه می گیرند و خود را همانطور نمایان می سازند، که شرحش در زمینه کالا پرستی گذشت.

 

۲۲

·      علاوه بر این (همان طور که آموزه مارکسیستی ایدئولوژی نشان می دهد) مسئله این است که کلیه طبقات غیرکارگری، در توسعه و تکامل تاریخی تا کنونی، تنها برای حفظ منافع خاص خود مبارزه کرده اند، ولی مجبور بوده اند که منافع خاص خود را به حساب منافع کل جامعه و  منافع پیشرفت جامعتی جا بزنند.

 

۲۳

·      گرایشات وارونه ساز در توسعه ایدئولوژیکی تاکنونی جامعه نیز از این مسئله سرچشمه می گیرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر