آن طرف، تمامِ هستیِ زنی
حسین جنتی
ویرایش و درنگ
از
میم حجری
۱
آن طرف، تمامِ هستیِ زنی
ما
با اشعار حسین جنتی
همین چند روز قبل در تویتستان
تصادفا آشنا شده ایم.
از بیوگرافی اش خبر نداریم.
نمی خواستیم هم با خبر باشیم.
چون
تحلیل اثر کسی
ربط تعیین کننده ای به صاحب اثر ندارد.
اثر هر کس
اگر اثر باشد و نه زباله
آیینه ای است
که
در آن جهان منعکس می شود.
به همین دلیل تحلیل هر اثری
ضمنا
به
معنی تحلیل جامعه و جهان و خود صاحب اثر
خواهد بود
که
جزو جهان است.
۲
آن طرف، تمامِ هستیِ زنی
این عنوان شعر
عنوان به معنی حقیقی کلمه نیست.
عنوان شعر
(و هر چیز دیگر)
باید بیانگر چکیده و جوهر شعر، محتوای ماهوی شعر باشد و نه بیتی از شعر.
۳
آن طرف،
تمامِ هستیِ زنی
که چهار کاسه بود و یک وجب گلیم
را،
آب بُرده است
ویرایش:
آن طرف،
دار و ندار زنی
را
که چهار کاسه بود و یک وجب گلیم،
آب بُرده است
معنی تحت اللفظی:
آن طرف
دار و ندار زنی
را
آب برده است.
هستی کسی
چه زن و چه نر
نمی تواند نعمات مادی باشد.
منظور شاعر هم نعمات مادی نیست.
خواهیم دید.
از همین اولین جمله شعر شاعر،
فقر مفهومی شعرای جدید کشور
آشکار می گردد.
تمام دارایی حتی کارتن خوابی
نمی تواند چهار کاسه و و یک وجب گلیم باشد.
اگر شاعر رئالیست می بود،
موضوع شعرش
را
واقعی تر
منعکس می کرد.
۴
آن طرف
صدای مردمش به گوشِ من نمیرسد
بسکه خاک خورده است
معنی تحت اللفظی:
صدای مردم آن طرف
را
خاک خورده است.
به همین دلیل به گوش من نمی رسد.
منظور شاعر از مفهوم «خاک خوردن صدای مردم»
خاموشی آنها ست.
اگرچه مفهوم نارسایی است.
۵
آن طرف
میانِ شعلهها کسی کباب میشود
آهن از خجالت آب میشود
معنی تحت اللفظی:
در آن طرف
کسی در تل آتش جزغاله می شود
و
از
مشاهده اش
آدمی شرمنده می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر