۱۳۹۹ مهر ۲۶, شنبه

پیکاسو سیم هاش قاطی اند. (۱۱)

  Rita Törnqvist-Verschuur | Schrijversgalerij - Literatuurmuseum


ریتا تورن کویست ـ فرشور 

(متولد ۱۹۳۵)

آمستردام، هلند

برنده جایزه «بوم طلائی»

(۱۹۹۳)

 برگردان

میم حجری

 

·    مادر البته همه چیزهائی را که به نظر من زیبا هستند، زشت نمی داند و برعکس، همه چیزهائی را که به نظر من زشت هستند، زیبا نمی داند.

 

·    نقاشی وجود دارد و یا بهتر است بگویم که نقاشی وجود داشت که همیشه عکس اسب می کشید.

 

·    البته نه مثل لیا.

·    یعنی نه به این دلیل که عکس چیزهای دیگر را نمی توانست بکشد.

 

·    او عکس چیزهای دیگر را خیلی هم خوب می کشید، ولی ترجیح می داد که عکس اسب بکشد.

 

·    از این نقاش، پنج تابلوی نقاشی به دیوار خانه بابا بزرگ و مادر بزرگ فرشور آویزان است.

 

·    در هر پنج تابلو عکس اسب نقاشی شده است.

 

·    اکثر آن اسب های مزرعه سفیدند، اما بعضی های شان نیز قهوه ای اند.

 

·    من با مادر راجع به آنها صحبت نکرده ام، ولی می دانم که او هم از آنها خوشش می آید.

 

·    و گرنه اسم برادر کوچک مرا ووتر نمی گذاشت.

·    چون اسم نقاش اسب نیز ووتر بوده است.

·    ووتر فرشور، مثل اسم نقاش اسب.

 

·    نقاش اسب عموی بزرگ بابا بزرگ من بوده است.

 

*****

 

·    ما همه می بایستی عکس حیوانی را از حافظه بکشیم.

 

·    من فکر کردم، که نقاشی عکس فیل آسانتر است.

 

·    اما عاج های فیل را در جای غلطی کشیده بودم.

 

·    بعد آنها را با مداد پاک کن پاک کردم و از نو کشیدم.

·    اما این بار هم درست نکشیدم.

·    بنابرین می بایستی بار دیگر از نو بکشم.

 

·    باز هم تیرم به هدف نخورد.

 

·    عاج فیل های من یکی بدتر از دیگری شد.

 

·    آخرسر دست از سر عاج ها برداشتم و برای تفنن، به نقاشی قالیچه ای بر پشت فیل پرداختم.

 

·    بعد زنگوله ای در حاشیه قالیچه کشیدم و به زیب و زیورهای دیگر آراستمش.

 

·    قالیچه رنگارنگ مجللی از کار در آمد و تمامت پشت فیل را پوشاند.

 

·    همه بچه ها آمدند و فیل مرا تماشا کردند و هیچکس حرفی راجع به عاج های ناموفق نگفت.

 

·    حتی معلمه هم در این مورد حرفی نزد.

 

·    آنها همه در باره قالیچه عالی بر پشت فیل نازنین داد سخن سر دادند و گفتند که چنین قالیچه ای حیف است که بر پشت فیلی پهن شود.

 

·    معلمه علاوه بر این، حتی گفت که من طرح خیلی زیبائی را ابداع کرده ام.

 

·    من اما قالیچه را کشیده بودم تا نظر تماشاچی را از عاج های ناموفق منحرف کنم.

·    من همان کاری را با فیل کرده بودم که پیکاسو با زن کرده بود.

 

*****

 

·    اگر کسی عکس گاوی را با کله سگ بکشد، باید آن را عکس ناموفق گاو محسوب داشت و یا عکس ناموفق سگ؟

 

·    به نظر من باید آن را ـ قبل از همه ـ عکس ناموفق گاو محسوب داشت.

 

·    برای اینکه آن قرار بود که عکس گاو باشد.

 

·    در تصویری خانه دهقانی هم دیده می شود، با اسب ها، خوک ها، اردک ها و گوسفندانی که به طور موفقیت آمیز نقاشی شده اند و سرهای شان سرخودشان است.

 

·    اما اگر گاو با کله سگ در یک منظره تخیلی قرار داشته باشد، منظره ای که در آن فقط حیواناتی در گشت و گذارند که وجود واقعی ندارند، مثلا اسب هائی با باسن بوقلمون و یا کانگروهائی با کله لک لک.

 

·    تنها در این جور مواقع، به عنوان مثال، گاوی با کله سگ، گاوی کاملا عادی و معمولی تلقی می شود.

 

·    بنابرین، هرگز نمی توان گفت که نقاشی ئی ناموفق از کار در آمده است، بلکه باید توجه داشت که آن چیزهای دیگر تصویر متناسب است و یا نه.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر