پروفسور دکتر الفرد کوزنیگ
برگردان
شین میم شین
۱
· منطقی و تاریخی، مقوله هائی اند، که در وحدت با هم حاکی از
قانونمندی دیالک تیکی شناخت انسانی اند.
۲
· منظور از مقوله منطقی
در دیالک تیک منطقی ـ تاریخی، شناخت نظری
(شناخت تئوریکی) است که قانونمندی های موضوع شناخت را در فرم مجرد و به طور منظم
(سیستماتیک) منعکس می کند.
۳
· منظور از مقوله تاریخی،
برعکس، شناخت پیدایش و توسعه موضوع شناخت و
بازتولید آن است.
۴
· وحدت منطقی و
تاریخی در روند شناخت، بیانگر آن
است که واقعیت عینی حاوی قانونمندی
دیالک تیکی عام است.
·
(این بدان معنی است که واقعیت عینی از قانونمندی عینی
برخوردار است.
·
فی نفسه قانونمند است و نه فاقد قانونمندی عینی.
·
درست به همین دلیل است که می توان واقعیت عینی را در همه
فرم های وجودی اش، یعنی در همه فرم های حرکت ماده (طبیعت، جامعه و تفکر) شناخت و
تغییر داد. مترجم)
جنبه های سه گانه
دیالک تیک منطقی ـ
تاریخی
الف
جنبه اول
۱
· جنبه های منطقی و
تاریخی در شناخت هم در عمل
معرفتی (شناختین) فردی و هم در توسعه شناخت
کلی انسانی در تأثیر متقابل مدام با همدیگر قرار دارند.
۲
· بررسی تئوریکی هر پدیده برای
تعیین قانونمندی های آن، در عین حال بررسی توسعه تاریخی آن پدیده را الزامی می
سازد.
۳
· زیرا ماهیت هر پدیده که
خود را در قانونمندی های آن نمایان می سازد، چیزی است که به طور تاریخی تکوین
یافته است.
۴
· از این رو به قول لنین، لازم است
که «هر مسئله را از این نقطه نظر مورد مطالعه قرار دهیم که پدیده معین در تاریخ
چگونه پدید آمده و از کدام مراحل اصلی گذشته است.
· و از نقطه نظر توسعه آن، تعیین
کنیم، که از امر مورد نظر اکنون چه پدید آمده است.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۹، ص
۴۶۳)
۵
· بررسی جنبه تاریخی
هر پدیده نیز به همان سان، شناخت نظری (تئوریکی)
و سیستماتیکی (منظم) قانونمندی های آن پدیده را در عالی ترین مرحله توسعه و تکاملش
ایجاب می کند:
· بررسی جنبه تاریخی
نباید به توصیف امپیریستی حوادث، جریانات،
تغییرات و غیره بسنده کند.
· مراجعه کنید به امپیریسم (تجربه گرایی)
۶
· منطقی و تاریخی باید در شناخت،
متقابلا در یکدیگر نفوذ کنند.
· این امر در مورد شناخت
طبیعت، جامعه و تفکر نیز به همان سان صدق می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر