علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمهی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۱
درنتیجه
ایدئولوژی این جنبشها
همیشه
شکل ناسیونالیسم (ملیگرایی)
به
خود
میگیرد.
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
در
وجه عمده
(اگرچه نه همهجا)
بر این باور است
که
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه،
فرایند جهانیکردن
است.
نئوفاشیسم
(پوپولیسم و ناسیونالیسم به زعم عوامفریبان)
اولا
مگر
ذره ای مغز در کدوی کله دارند
تا
برای مثلا سقوط سطح زندگی
علتی و یا دلیلی واقعی و مادی
عرضه دارند.
حتی
خران جوامع امپریالیستی
به
خریت طرفداران نئوفاشیسم
وقوف دارند
چه رسد به آدم ها.
۲
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه
من ـ زور عوامفریبان
از
طبقات اصلی جامعه
چیست؟
طبقات اصلی هر جامعه سرمایه داری
بورژوازی و پرولتاریا
ست.
کی و کجا
سطح زندگی بورژوازی
به
عنوان یکی از دو طبقه اصلی جامعه
سقوط کرده است؟
ولایتی
پزشک دست و پا چلفت اطفال
قبلا
در
طویله ای
زندگی می کرد.
اکنون قصر مجللی دارد که ۱۰۰۰ مترمربع است
و
از
فرط دستبوسی خلایق کلافه است.
مشد حسن روحانی
قبلا
در
زیرزمین طویله ای
زندگی می کرد
اکنون
خانه مجللی در شمال شهر دارد
و
خلایق برای بوسه زدن بر دستان خونالودش
صف کشیده اند.
حاج مجتبی خامنه ای
قبلا
در
قم
گدایی می کرد.
حالا
در
حساب های بانکی اش در متروپل های امپریالیستی
میلیاردها دلار پس انداز
دارد.
۳
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه
سطح زندگی پرولتاریا
کی
صعودی
بوده
که
اکنون
سقوطی شده
و
پرولتاریا
کی
از
رفاه
برخوردار بوده
که
سقوط
کرده باشد؟
۴
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
در
وجه عمده
(اگرچه نه همهجا)
بر این باور است
که
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه،
فرایند جهانیکردن
است.
استاد عوامفریب دانش ـ کاه
می داند
که
دروغ می بافد.
به همین دلیل
پارانتز باز می کند
تا
نسبیتی
را
وارد قضیه کند.
نئوفاشیسم
(پوپولیسم و ناسیونالیسم به زعم عوامفریبان)
(اگرچه نه همهجا)
علت سقوط سطح زندگی طبقات اصلی کذایی
را
در
فرایند گلوبالیزاسیون
می داند.
بدین طریق و با این ترفند
گلوبالیزاسیون
به
آلترناتیومفهومی
برای «مبارزه طبقاتی از بالا»
مبدل می شود.
دلیل کاهش سطح زندگی مردم در متروپل های امپریالیستی
تشدید مبارزه طبقاتی از بالا ست.
این
توطئه ضد پرولتری
بلافاصله
پس از سقوط اتحاد شوروی
شروع شده است:
اتفاقا
در
آلمان
مجری این سیاست ضد پرولتری
حزب سوسیال ـ دموکرات این کشور
تحت رهبری گرهارد شرودر (رفیق گرمابه و گلستان ولادیمیر پوتین و بوس های دیگر)
بوده است.
طبقه حاکمه امپریالیستی
در
رقابت با جوامع سوسیالیستی
رفاه نسبی معینی
برای زحمتکشان فراهم می آورد
تا
به
فکر اقدامات انقلابی نباشند.
پس از سقوط اتحاد شوروی
دیگر
نیازی به این توطئه و طعمه
نمی بیند.
در
نتیجه
در
طرفة العینی
همه دست و دل بازی های خلق خر کن طبقه حاکمه امپریالیستی
قطع می شوند
و
توده زحمتکش دچار ذلت روزافزون می گردد.
این تخریب دولت به اصطلاح اجتماعی
اما
در
غیاب احزاب کارگری ـ کمونیستی
صورت می گیرد.
چون
با
سقوط اتحاد شوروی
در و پنجره ی همه احزاب کارگری و کمونیستی متنوع
تخته می شود.
حتی
کمونیسم اروپایی کذایی
یکشبه
محو می شود.
توده های بی سر و بی سردار
بی سازمان و بی حزب و تشکیلات
در
این واویلا
سرگردان می مانند
و
به
ناچار
به
دنبال دار و دسته های متعلق
به
نئوفاشیسم
(پوپولیسم و ناسیونالیسم به زعم عوامفریبان)
می افتند.
جای جنبش کارگری ـ کمونیستی
با
جنبش نئوفاشیستی
پر می شود.
در
این شرایط نکبت بار
طبقه حاکمه امپریالیستی
به
احزاب چهاررنگ رسمی خود
(احزاب سیاه و صورتی و سبز و زرد)
احزاب متنوع نئوفاشیستی
را
می افزاید
که
در
طرفة العینی
نیرو می گیرند و وارد پارلمان های امپریالیستی می شوند
تا
جنگ زرگری
شعله ور و تحمیق مردم تعمیق شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر