۱۳۹۸ تیر ۴, سه‌شنبه

سیری در غزلی از خواجه شیراز (۶)

 
حافظ
 
ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
 
۱
به
رحمت سر زلف تو
واثقم
 (مطمئنم، اعتمادمندم)
ور نه
کشش چو نبود
از
آن سو
چه سود
کوشیدن

معنی تحت اللفظی:
به
لطف تو اطمینان دارم
و 
گرنه از تو دل برمی کندم.
 
اکنون
اوبژکتیویته (چیز وارگی) معشوق
سوبژکتیویته کسب می کند.

عاشق 
به
لطف معشوق
امیدوار است
و
حتی
لطف او
را
گدایی می کند.

۲
عنان به میکده خواهیم تافت
زین مجلس

که وعظ بی عملان
واجب است
نشنیدن

معنی تحت اللفظی:
از
این مجلس
به
میخانه 
خواهیم تاخت.
برای اینکه موعظه آخوند حراف بی عمل
قابلیت شنیدن ندارد.

قبل از تحلیل محتوای این بیت غزل خواجه
باید پرسید:
بین بیت قبلی و این بیت 
چه
رابطه منطقی و معنوی وجود دارد؟

به 
همین دلیل
می توان گفت
که
  غزلیات خواجه
فاقد انسجام منطقی و معنوی
اند.

یعنی
متشکل از ابیات بی ربط به یکدیگرند.

۳
عنان به میکده خواهیم تافت
زین مجلس

که وعظ بی عملان
واجب است
نشنیدن
 
در این بیت غزل
دیالک تیک تئوری و پراتیک
به
شکل دوئالیسم وعظ و عمل
بسط داده می شود:
 
واعظ
به
وعظ خود عمل نمی کند.
 
سؤال این است
که
در
این صورت
چه باید کرد؟
 
رهنمود خواجه روشن است:
بی اعتنایی به واعظ
و
رفتن از مسجد به میخانه.
 
خریت و خردستیزی
هم
همین است.
 
اولا
خود وعظ
خود اندیشه
تعیین کننده است
و
نه
بی عمل و یا باعمل بودن واعظ و اندیشمند.
 
ثانیا
رفتن از مسجد به میخانه
و
مسموم کردن خود با سم می
بدترین بدیل برای نشستن در مسجد و شنیدن وعظ است.
 
خواجه
اگر خردستیز نبود، 
رفتن به مثلا مدرسه و یا کتابخانه
را
توصیه می کرد
و
نه
تاختن به میخانه
را.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر