علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمهی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۱
درنتیجه
ایدئولوژی این جنبشها
همیشه
شکل ناسیونالیسم (ملیگرایی)
به
خود
میگیرد.
این
ناسیونالیسم
که
شامل علاقه به بازیابی هویت ملی، کنترل، و منابع خود
است
در
وجه عمده
(اگرچه نه همهجا)
بر این باور است
که
علت سقوط سطح زندگی، و رفاه طبقات اصلی جامعه،
فرایند جهانیکردن
است.
آنچه که استاد دانشکاه
تحویل خلایق خر می دهد،
بخشی از همان مزخرفاتی است
که
رسانه های امپریالیستی
شب و روز
نشخوار می کنند.
نئوفاشیسم
(پوپولیسم به قول رسانه های امپریالیستی)
با
دعاوی عوامفریب و عوام ربای زیر
به
میدان
آمده است:
الف
با
ادعای دفاع از هویت «ملی»
ب
با
ادعای دفاع از رفاه «ملی»
از
طریق ایجاد اشتغال برای نیروی کار «ملی»
(سرمایه گذاری در کشور مربوطه)
پ
با
دفاع از سرحدات ملی در مقابل هجوم آوارگان جهان
(خارجی ستیزی)
ت
با
سیاست محیط زیست ستیزی
(خروج از قرارداد پاریس در زمینه کاهش حجم گازکربنیک و غیره)
۲
الف
ادعای دفاع از هویت «ملی»
این ادعا
ماهیتا
همان تئوری نیچه ئیستی ـ فاشیستی ـ راسیستی مبتنی بر دوئالیسم نژاد ارباب و نژاد برده
(ابربشر و برده بشر)
است.
با
این تئوری خرافی و ضد علمی
انسان
به
مثابه موجود نوعی
دو شقه می شود:
اقلیت نخبه
اکثریت گله
این
الترناتیوی بر دیالک تیک کار و سرمایه
(پرولتاریا و بورژوازی)
است.
جای تعلقات طبقاتی
را
تعلقات ملی و نژادی و غیره
می گیرند.
با
این تئوری خرافی و ضد علمی
استثمار بی رحمانه اکثریت زحمتکش بشریت توسط اقلیت انگل
توجیه می شود.
با
این تئوری خرافی و ضد علمی
جامعه به جنگل
تنزل می یابد
که
در
آن
به
عوض همبستگی میان اعضا
به
عوض آزادی، برابری، خواهری - برادری اعضا
قانون جنگل
حاکمیت و حکومت قوی بر ضعیف
حکمفرما می شود.
در
ورای این تئوری خرافی و ضد علمی
کفتار شوم شووینیسم و فاشیسم
خرناسه می کشد.
ب
ادعای دفاع از رفاه «ملی»
از
طریق ایجاد اشتغال برای نیروی کار «ملی»
(سرمایه گذاری در کشور مربوطه)
فاشیسم و نازیسم
هم
چپ نمایانه
با
همین ادعا
به
میدان آمده بود.
فاشیسم آلمانی
پس از کسب قدرت سیاسی
۶ میلیون تن از اعضای جامعه
را
به
بهانه یهودی و کمونیست و کولی و متعلق به نژاد پست بودن
سلب مالکیت و استثمار و نابود ساختند.
ضمنا
برای مردم مطیع رایش سوم
اشتغال و رفاه نسبی
فراهم آوردند
تا
نهایتا
دمار از روزگارشان
درآورند.
پ
دفاع از سرحدات ملی در مقابل هجوم آوارگان جهان
(خارجی ستیزی)
این ادعای نئوفاشیسم
حاوی محتوای ماهوی دوگانه ای
است:
۱
این
اولا
حاوی ترفند طبقه حاکمه امپریالیستی
برای تحدید (محدودسازی) مهاجرت آوارگان بی پناه جهان به متروپل های امپریالیستی
است.
این
راه حلی
برای معضلات ناشی از گلوبالیزاسیون و اروپائیزاسیون
است.
عملا
دور امریکا و اروپا
دیوار کشیده می شود
تا
ورود نیروی کار ارزان
از
حد لازم فراتر نرود.
محتوای عوامفریبانه این ادعا
جا زدن آن
به
عنوان حمایت از پرولتاریای خودی
ست.
نئوفاشیسم
خود
را
بی شرمایه
نماینده منافع توده های مولد و زحمتکش
جا می زند
و
حتی
از
حمایت احزاب کمونیستی (استالینیستی) خرفت و کودن و خر
در
برخی از کشورهای جهان به ویژه اروپای شرقی
برخوردار می شود.
۲
این ادعا
از
سوی دیگر
برای چرخش به راست استبلیشمنت (جناح تاکنون حاکم طبقه حاکمه امپریالیستی)
توجیه سیاسی ـ دیپلوماتیکی ـ پراگماتیکی
پدید می آورد.
یعنی
به
تشدید مبارزه طبقاتی از بالا
منجر می شود.
یعنی
در
تحلیل نهایی
مواضع طبقه حاکمه امپریالیستی
را
تحکیم می کند.
مردم در هراس از سیطره نئوفاشیسم
به
استبلیشمنت (جناح تاکنون حاکم طبقه حاکمه امپریالیستی)
رأی می دهند.
ت
سیاست محیط زیست ستیزی
(خروج از قرارداد پاریس در زمینه کاهش حجم گازکربنیک و غیره)
این
موضع نئوفاشیسم
هم
از
ماهیت محیط زیست ستیز (آنتی ناتورالیسم) طبقه حاکمه امپریالیستی
پرده بر می دارد
و
هم
زمینه
را
برای ادامه دادن به تخریب محیط زیست توسط طبقه حاکمه امپریالیستی
هموار می سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر