۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۴۵)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
تعبیر
 بر جاده‌های تهی
یداله رویایی
خواب دیدم در بیابانی دراز
خاك راه از خونِ پایم رنگ شد

از دو چشمم ریخت زنجیر سیاه
حلقه زد بر دست‌هایم تنگ شد

اختری آویخت بر سقف سپهر
مار شد، پیچید دور گردنم

بر زدم فریاد:
« وای»،
ابری چو كوه
غول شد افتاد بر روی تنم

خنجری بر چشم خورشیدی نشست
قطره‌ی خونی به درگاهم چكید

كوكبی افتاد بر بامم
شكست
شب‌پره شد در غبار شب پرید

آفتابی سرخ در من سبز شد
سبزها در زردِ جانم ریخت گرم

بانگ كردم
«وه چه آف...»
اشكم ز شوق
قفل شد بر چفت لب آویخت نرم

جستم از خواب،
آسمانی تار، تار
كفتری فانوس بر منقار داشت

ماه می‌نالید و روی گونه‌هاش
جای دندان‌های گرگی هار داشت

باز دیدم در بیابانی دراز
خاك راه از خونِ پایم رنگ شد

از دو چشمم ریخت زنجیر سیاه
حلقه زد بر دست‌هایم تنگ شد

دُورنمای اعتراضی «جلیقه زردها» در فرانسه
شباهنگ

۱
دورنما
به چه معنی است؟

۲
دورنما
و
یا
چشم انداز
به زبان فروغ فیلسوف
میدان دید افراد است.

۳
از دید فروغ فیلسوف
هر کس در جامعه طبقاتی
در
بالکن طبقه معینی از طبه های عمارت جامعه
ایستاده است
و بسته به جایگاه طبقاتی اش
میدان دید معینی در اختیار دارد.

۴
واژه فرنگی برای دورنما
پرسپکتیو
است.

۵
حالا باید از خود پرسید:
دُورنمای اعتراضی «جلیقه زردها» در فرانسه
چیست؟

۶
چگونه می توان به این پرسش
پاسخ داد؟

عشق مادر و پدر به توله و جوجه و فرزند
امری طبیعی و غریزی است.

۱
دست خودشان نیست

۲
قلب مادر ایرج میرزا
شعری رئالیستی است:
ایرج میرزا
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌
پيغام‌
كه‌ كند مادر تو با من‌
جنگ‌

هركجا بيندم‌ از دور كند
چهره‌
پرچين‌
و
جبين‌
پر آژنگ‌

با نگاه‌ غضب‌ آلود زند
بر دل‌ نازك‌ من‌ تير خدنگ‌

مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌
شهد در كام‌ من‌ و تو
ست‌
شرنگ‌

نشوم‌ يكدل‌ و يكرنگ‌ تو را
تا نسازي‌ دل‌ او از خون‌
رنگ‌

گر تو خواهي‌ به‌ وصالم‌ برسي‌
بايد اين‌ ساعت‌
بي‌ خوف‌ و درنگ‌

روي‌ و سينه‌ تنگش‌ بدري‌
دل‌ برون‌ آري‌ از آن‌ سينه‌ تنگ‌

گرم‌ و خونين‌ به‌ منش‌ باز آري‌
تا برد ز اينه‌ قلبم‌ زنگ‌

عاشق‌ بي‌ خرد ناهنجار
نه‌
بل‌
آن‌ فاسق‌ بي‌ عصمت‌ و ننگ‌

حرمت‌ مادري‌ از ياد ببرد
خيره‌
از
باده‌
و
ديوانه‌
ز
بنگ‌

رفت‌ و مادر را افكند به‌ خاك‌
سينه‌ بدريد و دل‌ آورد به‌ چنگ‌

قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود
دل‌ مادر به‌ كفش‌ چون‌ نارنگ‌

از قضا خورد دم‌ در به‌ زمين‌
و اندكي‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌

وان‌ دل‌ گرم‌ كه‌ جان‌ داشت‌
هنوز
اوفتاد از كف‌ آن‌ بي‌ فرهنگ‌

از زمين‌ باز چو برخاست‌
نمود
پي‌ برداشتن‌ آن‌
آهنگ‌

ديد كز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آيد
آهسته‌
برون‌
اين‌ آهنگ‌:

«آه‌
دست‌ پسرم‌ يافت‌ خراش‌
آه‌
پاي‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»

اندکی اندر باب مارکسیسم

۱
مارکسیسم
وقتی درک می شود که
تفکر مفهومی فراگرفته شود

۲
و تفکر مفهومی وقتی فراگرفته می شود که تعریف مفاهیم فراگرفته شود
و مفاهیم عملا تمرین شوند.
کاری که در دایرة المعارف روشنگری صورت می گیرد.

۳
خیلی از طویله های سیاسی
هنوز
تعریف درستی از مفهوم انقلاب ندارند

۴
به همین دلیل
میان انقلاب و عنگلاب علامت تساوی می گذارند
و
از انقلاب اسلامی
عرعر میکنند.

۵
خیلی ها خیال میکنند
که
مارکسیسم = آثار مارکس و یا = هارت و پورت

ی. صفایی
اشعار بهتری دارد.

۱
این شعر او
نشانه طرز تفکر عقب مانده او ست.

۲
نشانه طرز تفکر متافیزیکی (غیر دیالک تیکی) او ست.

۳
این شعر
بیانگر ساده لوحی شاعر است.

۴
می توان تحلیلش کرد و جفنگیت آن را اثبات کرد.

۵
چنین چیزهایی
در
تحلیل نهایی
ضد پرولتری اند.
چون
به معنی تحقیر تئوری رهایی بخش اند.

۶
دفاع از هر چیز و هر کس
چه توسط خود ان چیز و آن کس
و
چه توسط روشنفکران طبقاتی
نخست
در
عالم ارواح
در مفاهیم، افکار، اشعار، سخنرانی ها ...
آغاز می شود
تا
بعد
از
عالم ارواح
وارد عالم افراد و اشیاء شود

۷
اندیشه
به محض نفوذ در روح
به
قوه ای مادی بدل می شود.

۸
قوه ای مادی برای تحول مناسبات مادی

۹
امتحانش آسان است:
آموزش تعریف مفهومی و یا حکمی (واژه ای و یا جمله ای)
همان
و
بی تابی و بی قراری ناشی از آن
همان
و
برون ایی از اندیشه از عالم ارواح
و
ورود به عالم اشیاء و افراد
همان
و
افشاندن بذر دگرگونی در مزرع جامعه و همبود
همان

این زباله مملو از ایرادات متنوع شرم انگیز است:

مثال:
یکی از تأثیرگذارترین آثار قرن بیستم- مانیفست کمونیست- با این گزارهٔ مشهور آغاز می‌شود:
حریف

۱
حریف حواسپرت نمی داند که مانیفست حزب کمونیستی
از آثار قرن ۱۹ است
و
نه
قرن ۲۰

۲
حریف حواسپرت
ضمنا نمی داند
که
پوپولیسم اصلا پوپولیسم نیست

۳
آنچه که دررسانه های امپریالیستی
به عنوان پوپولیسم
و
یا در بهترین حالت
افاده فروشانه و چپ نمایانه
به عنوان راسیسم
و
یا
آنتی استبلیشمنت
به خورد خلایق خر داده می شود،
نئوفاشیسم
است.

۴
نئوفاشیسمی
که
در
آن
جای یهودی منفور
را
پناهنده منفور
می گیرد.

۵
نئوفاشیسمی
که
توده بی سر و بی سردار
را
به پیروی از لاشخورهای میلیاردر عوامفریب چپنما
وامی دارد.

۶
یعنی
به
دنبال نخود سیاه می فرستد.

مردم
بدون حضور رهبری کننده ی حزب طراز نوین طبقه کارگر
غول بی سر
اند.

۱
به همین دلیل
انقلابات
در
قرن ۲۱
عنگلابات
اند.

۲
انقلابات مخملی
اند
که
توسط میلیاردرهای یانکی و مانکی و بانکی
رهبری می شوند.

۳
تنها طبقه اجتماعی که قادر به رهایش انقلابی است
طبقه کارگر تحت رهبری حزب طراز نوین خویش است

۴
همین و بس

در غیابِ حکومتی ملی و مردمی (؟)،
منافع میهن (؟)
در
برابر دولت ترامپ (؟)
در خطر است
ابولهب

۱
حکومت ملی و مردمی به چه معنی است؟

۲
چه مشخصاتی دارد؟

۳
زیربنای اقتصادی این حکومت کدام است؟

۴
حکومتی ملی و مردمی
مبتنی (بنا شده) بر حاکمیت کدام طبقه اجتماعی است؟

۵
من ـ زور از منافع میهن چیست؟

۶
منافع به چه معنی است؟

۷

منافع

۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2656

۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2659

۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2663

۴
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2733

۵
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2740

پایان

۸
منافع 
همیشه
منافع انسان ها، طبقات اجتماعی و غیره است.

۹
میهن که منافع ندارد.

۱۰
دولت ترامپ به چه معنی است؟

۱۱
دولت یک مقوله مارکسیستی ـ لنینیستی است.

۱۲
دولت فردی و شخصی که وجود ندارد.

۱۳
دولت 
همیشه و همه جا
دولت طبقه اجتماعی و یا طبقات اجتماعی معینی است.

مراجعه کنید به دولت

۱۴
نامه مردم
مقوله دولت
را
به همان سان
تحریف می کند 
که
 اجامر امپریالیستی
در
رسانه های همگانی
همه ساعته
و
همه روزه
تحریف می کنند.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر