۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

تأملی در «تزهايی راجع به فويرباخ» (۲۲)



تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس
  (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۵ ـ ۷)

ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین


  تز ششم
 
فویرباخ
موجود مذهبی
را
در
موجود انسانی
حل و منحل می کند.
 
موجود انسانی
اما
قالب مجردی 
(قالب انتزاعی و ابسترکتی)
نیست
که
حاوی فرد منفردی باشد.
 
 
فرد انسانی
در
واقعیت خویش
ارکستری از مناسبات اجتماعی (جامعه ای)
است.
 
 فویرباخ
   این موجود واقعی
را 
به
چالش نمی کشد.
 
او
از 
این رو
 مجبور به کارهای زیر می شود:
 
۱
او
موجود مذهبی
را
از
جریان تاریخ
جدا می کند
و
به
تثبیت طبایع مذهبی آن
مبادرت می ورزد
و
برای آن
فرد انسانی ایزوله گشته و انتزاعی  ئی
را
پیش شرط قرار می دهد.
 
۲
موجود
از این رو
می تواند
به
مثابه «نوع» 
در
نظر گرفته شود.
 
به
مثابه عامیتی درونی
نظر گرفته شود.
 
به
مثابه
عامیتی  گنگ و لال
نظر گرفته شود.

پایان
ادامه دارد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر