۱۳۹۸ خرداد ۳, جمعه

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۱۱)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور




زنده یاد امیر نیک آیین
 در 
کتاب «اصول و قوانین دیالکتیک»  در
 تشریح چگونگی عملکرد تضاد ها 
چنین می گوید:

«پدیده‌ها  عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند.  جنبه‌ها و گرایش‌های گوناگون در آنها در حال ستیزند،
 ولی
 در 
هر مورد مشخص،  باید آن تضاد اساسی  را  که  نقش قاطع ایفا می‌کند
 و 
سمتِ تکامل پدیده  را  معیّن می‌کند
 از 
دیگر تضادها  که
 فرعی
 هستند 
تمیز داد». 
«بدون حل این گونه تضادهای اصلی (اساسی)  کیفیت نوین پدید نمی‌گردد.»

نیک آیین مثال هایی هم در هر دو مورد تضادهای اصلی و فرعی  ارائه می دهد:

«مثلاً تضاد اصلی در جامعهٔ سرمایه‌داری  عبارت
 است 
از  خصلت اجتماعی کار در برابر مالکیت خصوصی ثمرهٔ کار.
 از
 این تضاد اساسی، 
مبارزهٔ طبقاتی بین کارگران و سرمایه‌داری  ناشی می‌شود. 
این
 تضاد
 به
 جنبهٔ اساسی و قطعی و تعیین‌کنندهٔ جامعهٔ سرمایه‌داری 
مربوط است  و  حل آن،  جامعه  را  از
 بنیان
 دگرگون می‌کند 
و  شیوه تولید جدیدی  را  جانشین شیوه تولید سرمایه‌داری  می‌نماید.»

«تضاد فرعی  رابطهٔ بین جنبه‌های غیراساسی  را  بیان می‌کند. 
حل این تضادها
 در
 سرشت شیء و پدیده 
تغییری نمی‌دهد. 
سرنوشت پدیده بسته به چگونگی تکامل و تغییر و حل آنها نیست.

مثلاً  بین بورژوازیِ صنعتی و بانکی و کشاورزی و تجاری در جامعهٔ سرمایه‌داری
 تضادهایی
 وجود دارد 
که  گاه
 حتّی شکل حادّ و شدید 
هم
 به 
خود  می‌گیرد،  ولی  در هر حال،  تکامل و حل آنها  به  تغییر سرشت و ماهیت جامعهٔ سرمایه‌داری
 نمی‌انجامد.»

او  ضمن تاکید بر اهمیت تشخیص مجموعه تضادها و بویژه تضاد اصلی (اساسی)
 می نویسد:

«تعیین تضاد اصلی و تمیز آن از سایر تضادهای موجود  دارای اهمیت خاص برای مبارزان انقلابی است،  زیرا که از این طریق است  که  می‌توان  سیاست درست  را  برگزید  و  در  پیچیدگی‌های زندگیِ اجتماعی  راه درست  را  یافت
 و
 به
 طور مؤثری 
در جهت حل تضاد اصلی  مبارزه
 را 
سازمان داد.»
 
ما
این 
بریده ها از اثر امیر نیک آیین
(احتمالا ترجمه کتاب درسی مربوط به فلسفه در اتحاد شوروی)
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم
تا
ضمنا
تفکر مفهومی 
را
تمرین کرده باشیم:
 
۱
«پدیده‌ها  عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند. 
 
نیک آیین
(و یا مؤلف روسی این کتاب درسی)
هم
بسان استاد طبری
فقط
به
پدیده ها
نظر دارد
و
چیزها و روندها و سیستم ها و غیره
را
فراموش کرده است.
 
شاید
اصلا
فرقی بین آنها نگذارد.
 
شاید
اصلا
تعریف روشنی
از
پدیده ها
نداشته باشد.
 
بیگانگی با مفاهیم
در
کشور ما
برو بیایی دارد.
 
بی دلیل نیست
که
تخیل
جای خالی تفکر و تحلیل
را
گرفته است.
 
۲
«پدیده‌ها  عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند. 
 
 همین
سانترالیزاسیون  تضاد
عیب بزرگی 
است.
 
چنین کردوکاری
نوعی خر پروری
است.
 
چون
خواننده و شنونده این جور جملات
جامعه و جهان
را
میدان جنگ همه از خرد و کلان بر ضد همه از خرد و کلان
تصور و تصویر می کند.

ما
اگر
جای امیر نیک آیین بودیم،
این
جمله
را
به
طرز زیر
فرمولبندی می کردیم:
واقعیت عینی
از ذره تا کهکشان
جولانگاه دیالک تیک است.

خواننده و شنونده
در
این صورت
اولا
به
خصلت و طبیعت دیالک تیکی واقعیت عینی
پی می برد.

ثانیا
علاوه بر تضاد میان اقطاب دیالک تیکی،
وحدت آنها
را
هم
به
خاطر خود
خطور می داد.

ثالثا
به
متد و اسلوب دیالک تیکی
پی می برد
و
در
تفکر
آن
را
به
خدمت می گرفت.

تئوری تضاد
تحت شرایط فکری ذلت بار
به
خرافه ای خطرناک و خرپرور
مبدل شده است.

۳
پدیده‌ها  عرصهٔ نبرد و جدال چندین تضاد در آنِ واحدند.  جنبه‌ها و گرایش‌های گوناگون در آنها در حال ستیزند،

حالا
خطای بینشی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) امیر نیک آیین و یا مؤلف روسی
 آشکار می گردد:
اقطاب دیالک تیکی
از
دید
حریف
فقط
در
حال ستیزند.
 
نتیجه حاصل از این تصور خرافی،
غلبه نهایی قطبی از اقطاب دیالک تیکی بر قطب دیگر است:
درست
به همان سان
که
در
میدان جنگ
جنگجویی حریفی 
را
می کشد
و
نعره ظفر 
سر در می هد.
 
اما
در
عالم واقع
از
این خبرها نیست.
 
غلبه قطبی از اقطاب دیالک تیکی بر قطب دیگر
ضمنا
به 
معنی گسست پیوند دیالک تیکی میان آندو
و
نفی همزمان هر دو قطب است.
 
۴
مثال

پرولتاریا
اگر
در
انقلاب سوسیالیستی
بورژوازی
را
سلب مالکیت بر وسایل اساسی تولید 
 کند،
یعنی
به
مثابه طبقه
نفی کند،
همزمان
خودش 
هم
به
مثابه طبقه
نفی می شود.
 
برای اینکه
سلب مالکیت از بورژوازی بر وسایل اساسی تولید،
اجتماعی (اشتراکی، همگانی) گشتن مالکیت بر وسایل اساسی تولید
را
در
پی دارد:
یعنی
مالک وسایل اساسی تولید گشتن همه اعضای جامعه
را،
حتی
اعضای بورژوازی
را
در
پی دارد.
 
این
ضمنا
به 
معنی نفی خود پرولتاریا ست.
 
 
برای اینکه
پرولتاریا = طبقه اجتماعی محروم از مالکیت بر وسایل اساسی تولید
 
۵
 
مثالی از
 دیالک تیک طبیعت:
اگر
اتم هیدروژن
را
در
نظر گیریم،
شاهد دیالک تیک پروتون و الکترون
می شویم.
 
 
اگر
این
 اتم
 در 
هیئت مولکول هیدروژن
اکسید 
شود،
یعنی
اگر
اتم هیدروژن
الکترونش
را
از
دست بدهد،
فاتحه ای
بر
اتمیت اتم هیدروژن 
خوانده می شود.
 
چون
در
این صورت 
فقط
پروتون تک و تنها 
می ماند
که
بسان دیوانه ای
با
سرعت نور
به
راه می افتد
و
خود
به
هر چه بر سر  راه می یابد، می کوبد
تا
الکترونی
برای خود 
پیدا کند 
و آرام گیرد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر