اهمیت و نقش مارکسیسم
در رهاسازیِ طبقهٔ کارگر و ستمدیدگان در دوران ما
دکتر محمد امیدوار
سخنگوی کمیته مرکزی حزب توده ایران
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۳
انقلاب ترکیبی
۱
«انقلاب ترکیبی»
ـ در مغایرت با انقلاب فنی ـ
به
معنی انقلاب در
ترکیب مبتنی بر تقسیم کار روند کار
اجتماعی
است.
این انقلاب می تواند به طریق زیر پدیدار شود:
الف
هم
بمثابه فرم سازمان مانوفاکتور،
به
طور مستقل
پدیدار
شود،
مثلا در مثال همکاری.
ب
و
هم
به
مثابه نتیجه بیواسطه یک انقلاب فنی.
مثلا گذار به مانوفاکتور مجهز به ماشین کار، ولی
فاقد نیروی محرکه فنی
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۸۶)
و
یا
گذار به کارخانه در پی استفاده از ماشین محرکه.
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۸۴، ۴۹۸)
۲
از سوی
دیگر،
هر انقلاب فنی
ـ مثلا اوتوماتیزاسیون کارخانجات بزرگ ـ
حتما
نباید
فرم
کیفیتا جدیدی از ترکیب اجتماعی روند کار
به
دنبال
آورد.
۳
بنا بر انتزاع مارکسی
روند کار مشخص
ـ در مغایرت با روند
کار ارزش ساز ـ
که
کلیه مراحل جامعه به یکسان بر آن مبتنی اند،
در
مقابل
تنوع فرم های منفرد تاریخا مشخص،
ضرورت انقلاب فنی سرتاسری منطبق با آن
در
توسعه تمام اجتماعی روند کار
پدید می
آید:
در
هر مرحله توسعه فونکسیونی وسایل معین فنی کار،
تکمیل بعدی آن تحت فشار مداوم ضرورت افزایش
راندمان کار،
تضاد دیالک تیکی جانسختی توسعه می یابد،
تضادی
که
در
آن،
توسعه وسایل فنی کار در مقابل امکانات فونکسیونی
اعضای بدن انسان
ـ
بمثابه وسایل طبیعی کار که در اثرگذاری
مشترک بیواسطه با آنها قرار دارند ـ
و
در
مقابل حد و مرز عضوی ـ طبیعی آنها
قرار می گیرند.
۴
از این رو،
واگذار کردن این فونکسیون کاری اعضای بدن انسانی
(به انضمام مغز)
ـ که بلحاظ فونکسیونی، بطور بیواسطه به سیستم
وسایل فنی کار گره خورده است ـ
به
نوع
فونکسیونی جدیدی از وسایل فنی کار
ضرورت
پیدا می کند.
این
امر
ـ در
عین حال ـ
به
معنی
استفاده آگاهانه کمی و کیفی از علوم طبیعی و مکانیک
(و
بعدها منطق، سیبرنتیک، روانشناسی، تئوری شناخت و غیره، مثلا به هنگام ساختن
اوتومات ها)،
امکانات تحقق نوینی برای این فونکسیون معین کار
فراهم خواهد کرد.
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۵۷، ص ۴۰۴)
۵
و
بدین
طریق
قدرت انسانی نسبت به طبیعت
افزایش
خواهد یافت،
راندمان
روند کار و شرایط توسعه مجموعه سیستم وسایل کار و شرایط توسعه و تکامل خود
انسان ها
به
طور بنیادی
وسعت خواهد گرفت.
۶
بر
بنیان تکمیل ابزار ـ آلات،
نخست
عمل با ابزار ـ آلات،
بعد
با
عمل با نیروی محرکه و قوه حرکت و مکانیسم
انتقالی آن،
بعد
کنترل روند
(دریافت سیگنال ها و ارسال آنها به جریان کار)
و
سرانجام،
حلاجی اطلاعات، هدایت و تنظیم بیواسطه روند
ماشینی و بالاخره برنامه ریزی مطلوب وظایف تنظیم
(به مثابه هدایت انطباقی روند)
به
طور فنی
تحقق می یابد.
۷
این روند
بنا
بر
دیالک تیک درونی روند کار،
نسبت به تراکم فراگیر خود در عرصه های اقتصادی،
علمی، اجتماعی و غیره جامعه،
روندی بنیادی و آغازین
است.
اما
در عین حال،
تحت
تأثیرات متقابل (برگشتی) فعال عرصه های یاد شده
قرار
دارد
که
تعیین
کننده فرم های نمودین و شرایط تحقق آن
هستند.
(برای درک دیالک
تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی باید به این حکم بدقت توجه کنیم.
روند کار
در عرصه های مختلف حیات اجتماعی
تراکم می یابد.
تراکمات یاد شده بر روند مربوطه متقابلا تأثیر
می گذارند و در تشکیل فرم های نمودین آن
روند،
حتی
نقش
تعیین کننده ایفا می کنند.)
۸
در
اثر این
توسعه،
جایگاه و موقعیت انسان های اجتماعا مولد،
که
به
مثابه سوبژکت
روند کار عمل می کنند،
کاهش نمی یابد،
بلکه
تعمیق می یابد،
سوبژکت
روند کار که سودای محو استثمار و اقتصاد مبتنی بر سودجوئی کاپیتالیستی
را
در سر
دارد.
برای اینکه
سوبژکت
روند کار،
در
این
عالی ترین مرحله توسعه مادی،
فونکسیون بنیادی خود
را
همواره
کاملتر و بهتر
تحقق می بخشد:
به
قول مارکس،
«سوبژکت روند کار
خواص مکانیکی، فیزیکی و شیمیائی چیزها
(یعنی وسایل فنی کار)
را
به
خدمت
می
گیرد،
تا
از
آنها
به
مثابه اهرم قدرت
برای تأثیرگذاری هدفمند بر چیزهای دیگر استفاده
کند.
بدین طریق،
خود چیزهای طبیعی
(یعنی قوای طبیعی که در هیئت وسایل فنی «بطور
خلاق مصرف می شوند»)
به
اعضای
کرد و کاری او
بدل می گردند.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۵۷، ص ۱۹۴)
۹
بنابرین،
سیستم وسایل کار
که
به
مثابه تکنیک،
به
وسیله انسان ها
آگاهانه
تولید می شود،
به
خدمت
گرفته
می شود
و
تحت تسلط انسانی
قرار می گیرد،
نه
یک وسیله کمکی خارجی،
بلکه
شیوه وجودی دیرین
لیاقت کاری انسان
است.
انسان
به
وسیله این سیستم وسایل کار،
خود
را
ـ به مثابه ارگانیسم
ـ
از
محیط طبیعی پیرامون خویش
آزاد می سازد
و
به
توسعه و
تحقق حوایج بشری
نایل می آید.
۱۰
به
قول
مارکس،
«طبیعت ماشین نمی سازد.
ماشین ها فراورده صنعت انسانی اند.
ماشین ها
مواد طبیعی
اند
که
در
نتیجه اعمال
اراده انسانی بر طبیعت
و
یا
در
نتیجه به کار انداختن اراده انسانی در طبیعت
به
ارگان های
(اعضای) انسانی
بدل گشته اند.
ماشین ها
ارگان های مغز
انسانی
اند
که
به
دست انسان
ساخته شده اند.
ماشین ها
نیروی دانش
شیئیت یافته
اند»
(مارکس گروندریسه ص ۵۹۴)
۱۱
استفاده
از
انقلاب فنی
ـ در وهله اول ـ
منوط به تحقق اختراع معینی و یا تحصیل معارف علمی نیست،
بلکه
به
امکان و ضرورت اقتصادی استفاده از آنها
منوط و وابسته است.
و گرنه،
ماشین های کار معینی
قرن ها قبل از انقلاب صنعتی
و
تأسیسات فنی تنظیم معینی
سال ها قبل از اوتوماتیزاسیون
کنونی
وجود داشته اند.
مراجعه کنید
به
اوتوماتیزاسیون و یا
اوتوماسیون
۱۲
تنها
زمانی
که
حوایج اقتصادی مبرم در روند کار،
شیره جان کلیه امکانات توسعه مرحله تکنیک (فن) و نیروی
کار پیشین
را
تا
آخرین قطره
می مکد
و
انقلاب فنی
به
طور اقتصادی
(مثلا به دلیل صرفه جوئی در نیروی کار)
ضرورت پیدا می کند،
آنگاه
آن
به
مثابه یک روند تاریخی
پیروز می شود.
۱۳
بنابرین،
انگیزه ها، نیروهای محرکه و فرم های اجتماعی تحقق انقلاب
فنی
ـ ماهیتا ـ
به
واسطه مناسبات اقتصادی
مشروط می شوند.
۱۴
تا
قرن نوزدهم،
استفاده از علم
نه
نقطه آغاز آگاهانه،
بلکه
پیامد بیواسطه تولید راسیونالیزه
شده و انبوه تکنیک نو
بوده است.
۱۵
اینکه
با
توجه به قانونیت فراگیر انقلابات فنی متوالی
در
وابستگی شان به یکدیگر،
مثلا
با
توجه به انقلابات فنی یاد شده
بتوان
انقلاب های بعدی
(به انضمام انقلابات فی مابین)
را
پیش بینی کرد،
وابسته
است
به
درک شالوده قانونمند آنها در روند کار
ـ بمثابه سیستم فونکسیونی و سیبرنتیکی ـ
و
قبل از همه
وابسته است
به
توالی منظم و
رابطه متقابل فونکسیون های کاری اصلی
که
به
طور عینی
تعیین شده اند،
فونکسیون های کاری ئی
که
می توانند موضوع
یک انقلاب فنی باشند.
۱۶
بر
بنیان روند کار
می توان
نظام (سیستماتیک) فونکسیون های کاری ئی
را
که
گام به گام
به
طور فنی
تحقق می یابند
و
اعضای مربوطه آنها
را
به
مثابه ستون های مادی طبیعی و یا فنی ـ مصنوعی
در
تابلوی زیر
نشان داد:
۱
تأثیر فیزیکی (جسمانی) بیواسطه
بر
موضوع کار،
بر
ساخت مکانیکی و یا فیزیکی ـ شیمیائی آن.
=
ابزار کار
۲
سازمان و پویائی حرکت ابزار کار
و
انتقال انرژی
بر
موضوع کار
به
وسیله ابزار کار
(عملیات دستی)
=
ماشین های کار
۳
تولید،
دریافت،
تغییر فرم
و
انتقال انرژی محرکه
بر
وسایل عملیاتی (عضلات و اعضا) ماشین محرکه
=
ترانس میسیون
۴
هدایت اولیه، بیواسطه (قبل از همه تنظیم) عملیات کاری ماشین های کار و ماشین های محرکه متصل به هم و یا ماشین های محرکه صرف
(تولید انرژی)
الف
انرژی کمکی و یا وسایل عملیاتی کمکی اعضای کاری.
دادن علائم هدایتی به ماشین، تقویت آن و تغییر فرم.
(«به کار اندازی» با دست، تنظیم با دست)
=
تنظیم متوالی، اعضای فنی.
ب
دریافت علائم، انباشت (ذخیره کردن) علائم و عقربه اندازه گیری
(فونکسیون حواس پنجگانه، حافظه)
=
دستگاه های اندازه گیری و فن خبررسانی
پ
خود فونکسیون تأسیسات تنظیمی و یا هدایتی
به
مثابه حلاجی اطلاعات مربوط به اندازه های هدایتی، اطلاعات برگشتی و اطلاعات ثابت بوسیله الگوریتم های هدایتی برای استخراج اندازه تنظیمی.
(به مثابه عملیات فکری در مغز)
=
تأسیسات فنی تنظیم، هدایت برنامه ریزی شده، کومپیوتر روند
۵
مطلوب سازی شیوه کار تنظیمگر نخستین
(۴ و قبل از همه پ)
انطباق متد کار بر شرایط تعویض و غیره
به
وسیله برنامه های درجه عالی تر
=
اوتومات های آموزنده.
سیستم های انطباقی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر