تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۵ ـ ۷)
ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین
تز ششم
او
از
این رو
مجبور به کارهای زیر می شود:
۱
او
موجود مذهبی
را
از
جریان تاریخ
جدا می کند
و
به
تثبیت طبایع مذهبی آن
مبادرت می ورزد
و
برای آن
فرد انسانی ایزوله گشته و انتزاعی ئی
را
پیش شرط قرار می دهد.
۲
موجود
از این رو
می تواند
به
مثابه «نوع»
در
نظر گرفته شود.
به
مثابه عامیتی درونی
نظر گرفته شود.
به
مثابه
عامیتی گنگ و لال
نظر گرفته شود.
نتیجه سلب تاریخیت، سلب مشخصیت و سلب عینیت از موجود مذهبی
توسط فویرباخ
استحاله موجود مذهبی
به
چیزی نوعی، عام ـ روانی ـ روحی، گنگ و لال
است.
چیزهای نوعی و عام و روانی و روحی
اما
به
درد توضیح چیزی
نمی خورند.
چنین چیزهایی
را
نمی توان زیر ذره بین تجزیه و تحلیل علمی قرار داد.
پیش شرط تحلیل هر چیز،
تاریخیت و عینیت و مشخصیت آن چیز
است.
از
ولادیمیر لنین
مفهوم معروفی به میراث مانده است،
که
هر ننه قمری
کورکورانه
نشخوار می کند،
ولی
به
دلیل فقر مفهومی
عاجز از درک آن
است:
«تحلیل تاریخی ـ مشخص از شرایط تاریخی ـ مشخص»
یادش
به
یاد
باد
رهبر روشنضمیر ما
سردار ما
دلاور ما
سمتگیر ما
پایان تز ششم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر