۱۳۹۷ مرداد ۲۳, سه‌شنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۵۸)


پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین

فصل پنجم

رابطه منفی و خصمانه مائوئیسم
با
رسالت تاریخی طبقه کارگر
مطابقت محتوای اجتماعی سیاست داخلی نیروهای گرد آمده دور مائوتسه تونگ
با
سیاست خارجی آنها.


۱۸۷
·    در مصوبه کمیته حزبی استان گوانگ ژو بنا بر رهنمودی از مائوتسه تونگ (۷. ماه مه ۱۹۶۶) اعلام می شود:
·    «این سند، ما را به راه راست جهت غلبه تدریجی بر سه تفاوت بزرگ زیر رهنمون می شود:

الف
·    به غلبه بر تفاوت میان شهر و ده

ب
·    به غلبه بر تفاوت میان کارگر و دهقان

پ
·    به غلبه بر تفاوت میان کار فکری و کار جسمی

۱۸۸
·     این سند، ما را ضمنا به راه جهت راست گذار به کمونیسم  رهنمون می شود.

۱۸۹
·    این برنامه، خاتمه کامل انقلاب سوسیالیستی است.

۱۹۰
·    این برنامه ی گذار به کمونیسم در کشور ما ست و ضمنا برنامه واقعیت یابی (جامعه عمل پوشی) کمونیسم در کل جهان خواهد بود.»

۱۹۱
·    در این سند، غلبه بر «سه تفاوت بزرگ» وظیفه بیواسطه اعلام می شود.
·    (نانفنگ ریبائو، ۱۳. ۸. ۱۹۶۶)

۱۹۲
·    در این سند از نکات زیر مجددا پرده برمی افتد:

الف
·    از بی اعتنایی مائوئیست ها به شرایط عینی

ب
·    از بی اعتنایی مائوئیست ها به روابط علی (علتی ـ معلولی) جامعه ای

پ
·    از بی اعتنایی مائوئیست ها به مراحل عینا (به طور عینی) تعیین شده ی توسعه اقتصادی و اجتماعی

ت
·    از قاطی کردن مستمر آماجگذاری جامعه ای ـ سیاسی مائوئیست ها و سرکردگی گرایی آنها در جنبش انقلابی جهانی.

۱۹۳
·    طرح جامعه ای ـ سیاسی «انقلاب فرهنگی» نه فقط به معنی تضعیف سیاسی جدید طبقه کارگر چین، بلکه ضمنا تضعیف اجتماعی فراتر رونده این طبقه بوده است.

۱۹۴
·    بدین طریق، تقویت هر چه بیشتر عدم وحدت (پراکندگی، تشتت) اجتماعی و ایده ئولوژیکی  فراتر این طبقه با آن طرح در رابطه بوده است.

۱۹۵
·    آماج این طرح جامعه ای ـ سیاسی «انقلاب فرهنگی»، بیگانه سازی اجتماعی و ایده ئولوژیکی هر چه بیشتر طبقه کارگر جمهوری خلق چین از هسته طبقه کارگر و تضعیف هر چه بیشتر نقش اجتماعی و ایده ئولوژیکی  هسته در درون طبقه بود.

۱۹۶
·    «انقلاب فرهنگی» به معنی اوج خاصی از فشار سیاسی ـ اخلاقی بر طبقه کارگر چین بوده است.

۱۹۷
·    گروه مائو توانسته بود بخش بزرگی از طبقه کارگر چین را بی اثر و خنثی و مفلوج سازد.

۱۹۸
·    علل اصلی برای آن به شرح زیر بوده اند:

الف
·    نیروهای مارکسیستی ـ لنینیستی در کشور، پیشاپیش به شدت تضعیف شده بودند.

ب
·    طبقه کارگر چین به میزان زیادی از جنبش کارگری بین المللی جدا شده بود.

پ
·    لئو شائوچی و پیروانش در رهبری کشور در پی پیوند اصولی شان به کورس ناسیونالیستی ـ خرده بورژوایی، مواضع متضاد و ناپیگیرانه ای اتخاذ کرده بودند و به توده روی نبرده بودند.

ت
·    نیروی مبارزاتی طبقه کارگر چین در اثر تضادهای اجتماعی و ایده ئولوژیکی داخلی نیرومند که در وهله اول، پیامد سیاست مائوئیستی بودند، تضعیف شده بود.
·    منافع متفاوت اقشار و گروه های منفرد طبقه کارگر مانع درک منافع طبقاتی مشترک می گشتند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر