مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه میداند.
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
اگر دکتر محیط
کارگران هر کشور
دکتر مرتضی محیط
بر آن است
که
کسانی که شعارهایی چون "کارکران جهان وطن ندارند" و... می دهند،
این "دستک و دنبک ها" را به صورتی نامربوط از میان خروارها نوشته مارکس بیرون می کشند.
درست به همان سان که مرتضی محیط
«دستک و دنبک» ملی بودن مارکس و ناسیونالیست سه اتشه بودن مارکس
(احتمالا ۱۵ ـ ۱۶ ساله)
را
«به صورتی نامربوط از میان خروارها نوشته مارکس شناسان کذایی بیرون می کشد.»
آنچه ایراد دارد،
نقل قول سوبژکتیو و بسته به میل خویش آوردن از این و آن
برای اثبات نظر خویش است.
فرقی هم ندارد
که
فرد مذهبی
دکتر مرتضی باشد و یا دکتر مصطفی
تنها نقل قولی قابل نقل است که قانون باشد.
یعنی بی اعتنا به این و آن ا
عتبار علمی و عینی
داشته باشد.
۲
دکتر مرتضی محیط
بر آن است
که
کسانی که شعارهایی چون "کارکران جهان وطن ندارند" و... می دهند،
این "دستک و دنبک ها" را به صورتی نامربوط از میان خروارها نوشته مارکس بیرون می کشند.
به عوض طرفداری از دکتر مصدق،
طرفدار توده و حرب توده بود،
آنگاه می فهمید که شعار «کارکران جهان وطن ندارند»
به چه معنی است.
یعنی
آنگاه که هر ننه مرده ای به هر بهانه ای
«حزب توده بی وطن»، «وطن فروش»، «خاین»
و
غیره
را
تحویلش می داد.
به همین دلیل است که سنگ صبور حزب توده از کوره خشم بدر می شود و فریاد برمی دارد:
بی وطن نیستم ای شریران
وطنی هست مرا
نامش، ایران.
وطنی هست مرا
نامش، ایران.
سرایش میهن
احسان طبری
سایه چین های سکوت
و
دود شن ها
دونده بر لوت
زمان دیرنده، با شکوای مبهوت!
ای زادگاه خلق های همسرود
بیشه های مِه پوش
نخلستان های غبارآلود،
درود بر خِرَد نهان در «شفا» و «اسفار» ت
و عین القضاتِ رقصنده بر دارت!
در پیش طلعت داد و خِرَد
سراپا عشق، سراپا دل بودی
و
به هنگام زمانه بد
یاغی بندگُسل بودی
و
اینک
از دنا تا سهند
از ارس تا هیرمند
ای فراخنای میهن پیر من
ای کوخ بلوچ، ابه ترکمن
کلبه کُرد، یورت آذری
ای سرای گرم برادری
هزاران سال چاکری ات بس!
نمی خواهم
تیغ برده دار باشی
تاج زرنگار باشی
سزای تنبورت، این بار
نوای مهر است و کار.
می خواهم
تا کِشتزارت سنبله بندد
ریحانت در بستان بخندد
مستمندت به کام
گُستره ات پدرام
بازگشت نوینی به فروغ و فر
با رازی ها در سیناهای دیگر.
همه عمر با دست تهی و پلک سوزان
دلی چو هیمه فروزان
سرفرازی ات را خواسته ام
از سپیده دمان جوانی
تا این دم که فرو کاسته ام
و
هنوز
کم ترین دشنام از ناکسان پست:
«بی وطن!»
«بیگانه پرست!»
بی وطن نیستم ای شریران
وطنی هست مرا
نامش، ایران.
دود شن ها
دونده بر لوت
زمان دیرنده، با شکوای مبهوت!
ای زادگاه خلق های همسرود
بیشه های مِه پوش
نخلستان های غبارآلود،
درود بر خِرَد نهان در «شفا» و «اسفار» ت
و عین القضاتِ رقصنده بر دارت!
در پیش طلعت داد و خِرَد
سراپا عشق، سراپا دل بودی
و
به هنگام زمانه بد
یاغی بندگُسل بودی
و
اینک
از دنا تا سهند
از ارس تا هیرمند
ای فراخنای میهن پیر من
ای کوخ بلوچ، ابه ترکمن
کلبه کُرد، یورت آذری
ای سرای گرم برادری
هزاران سال چاکری ات بس!
نمی خواهم
تیغ برده دار باشی
تاج زرنگار باشی
سزای تنبورت، این بار
نوای مهر است و کار.
می خواهم
تا کِشتزارت سنبله بندد
ریحانت در بستان بخندد
مستمندت به کام
گُستره ات پدرام
بازگشت نوینی به فروغ و فر
با رازی ها در سیناهای دیگر.
همه عمر با دست تهی و پلک سوزان
دلی چو هیمه فروزان
سرفرازی ات را خواسته ام
از سپیده دمان جوانی
تا این دم که فرو کاسته ام
و
هنوز
کم ترین دشنام از ناکسان پست:
«بی وطن!»
«بیگانه پرست!»
بی وطن نیستم ای شریران
وطنی هست مرا
نامش، ایران.
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۳
دکتر مرتضی محیط
بر آن است
که
کسانی که شعارهایی چون "کارکران جهان وطن ندارند" و... می دهند،
این "دستک و دنبک ها" را به صورتی نامربوط از میان خروارها نوشته مارکس بیرون می کشند.
به
شعار «کارگران جهان وطن ندارند»
باید با اندکی دقت نظر افکند.
اینجا
سخن از کارگران این کشور و آن کشور نیست.
اینجا
سخن از کارگران جهان است.
محتوای این شعار شاید این باشد
که
کارگران
باید جهان را تسخیر کنند.
جهان باید به وطن کارگران جهان مبدل شود.
فقط و فقط
در این صورت است
که
بشریت در مقیاس تمامارضی (گلوبال) به وحدت می رسد
و
صاحبوطن می شود.
ملت جهانی واحدی تشکیل می شود.
این
به معنی صلح ابدی (کانت) است.
این به معنی پایان جنگ ها از هر نوع است.
این به معنی خواهری ـ برادری ـ برابری و همبستگی همه انسان ها ست.
بی اعتنا به همه تفاوت های تصادفی
۴
دکتر مرتضی محیط
بر آن است
که
کسانی که شعارهایی چون "کارکران جهان وطن ندارند" و... می دهند،
این "دستک و دنبک ها" را به صورتی نامربوط از میان خروارها نوشته مارکس بیرون می کشند.
اما
دیالک تیکی از کشوروطنی و جهانوطنی اند:
یعنی
در آن واحد
هم وطن ملی دارند و هم وطن بین المللی
یعنی
هم ناسیونالیست اند و هم انترناسیونالیست.
تعیین کننده در دیالک تیک کشور و جهان
(کشوروطنی و جهانوطنی)
اما
جهان
(جهانوطنی)
است.
چون
دیالک تیک کشور و جهان
(کشوروطنی و جهانوطنی)
زیردیالک تیک دیالک تیک جزء و کل
است
و
در این دیالک تیک
نقش تعیین کننده از آن کل است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر