شین میم شین
نه اندیشه
مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن
مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار
فراگرفت.
۱
یکی را به سر،
برنهد تاج بخت
یکی را به خاک
اندر آرد ز تخت
معنی تحت
اللفظی:
خدا
یکی را پادشاه
می کند
و
پادشاهی را سرنگون می سازد.
خدایی
که
غیرقابل شناخت برای بنی آدم بود،
برای سعدی
قابل شناخت تر از کف دست او ست.
به همین دلیل
هر چه سودمند می داند،
به او نسبت می دهد:
۲
یکی را به سر،
برنهد تاج بخت
یکی را به خاک
اندر آرد ز تخت
سعدی در این بیت شعر،
پس از تقسیم رزق، وظیفه دیگری هم بر وظایف بیشمار
خدا اضافه می کند و آن تقسیم قدرت سیاسی است،
تا مردم نپندارند که «احوال جهانداران خوش است»
و
داوطلبانه خسرو کشور شده اند
و
برای حفظ تاج و تخت چشمان برادرشان بیرون می
آورند
و
زهر در
طعام پدر می ریزند.
سؤال
اکنون
جامعه ـ
ت (تاریخفلسفه) سعدی
معرفی می شود.
جواب
اکنون
جامعه ـ
تئوری (تاریخفلسفه) سعدی
معرفی می شود.
۳
یکی را به سر،
برنهد تاج بخت
یکی را به خاک
اندر آرد ز تخت
سعدی
عزل و نصب پادشاهان
را
هم
جزو وظایف خدا جا می زند.
بدین طریق، بود و نبود پادشاهان به عهده خدا
گذاشته می شود.
این
به معنی آزاد ساختن مردم از تصمیمگیری در باره
شیوه اداره جامعه خویش است.
مردم نباید دغدغه عزل و نصب پادشاهان را به خاطر
خود خطور دهند.
تنها کاری که برای مردم می ماند،
باز نگه داشتن دهان شان است
تا
خدا رزق شان را حاضر و آماده در حلق شان بریزد.
۴
یکی را به سر،
برنهد تاج بخت
یکی را به خاک
اندر آرد ز تخت
سلطنت موهبتی و یا عقوبتی الهی است،
که
از سوی
خدا به مردم هر سامان
اعطا و یا تحمیل می شود.
سؤال
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک جبر و
الف
را
به شکل دیالک تیک مشیت الهی و الف بسط و تعمیم می دهد
و
جبر (مشیت الهی) را چنان
مطلق می کند که برای الف (الف) کاری جز تماشا باقی نمی ماند.
بدین طریق
دیالک تیک جبر و
الف فرو می پاشد
و
جبر علیل و دست و پا شکسته
در هیئت مشیت الهی،
یکه تاز میدان جهان می شود.
جواب
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک جبر و
اختیار
را
به شکل دیالک تیک مشیت الهی و انسان بسط و تعمیم می دهد و
جبر (مشیت الهی) را چنان مطلق می کند که برای اختیار (انسان) کاری جز تماشا باقی نمی
ماند.
بدین طریق
دیالک تیک جبر و
اختیار فرو می پاشد
و
جبر علیل و دست و پا شکسته
در هیئت مشیت الهی،
یکه تاز میدان جهان می شود.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر