۱۳۹۵ دی ۱۷, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (397)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

صفحه کمونیست
 از در عقب

حاکمیت شیوه تولید آسیایی در فلات ایران و آن استبداد مزمن تاریخی‌ ، 
شیوه بررسی مهمی‌ در فرماسیون اقتصادی و اجتماعی ایران است
 که کمتر مورد توجه قرار گرفته است،
در حال حاضر نفت و درامد‌های نفتی‌ همان نقش آب را در ازمنه گذشته بازی می‌کند.

به این فراز از نامه مارکس به انگلس توجه کنید:
عدم وجود مالکیت بر زمین حقیقتا کلید تمامی شرق است.
تاریخ سیاسی و مذهبی آن نیز در همین مسئله نهفته است
ولی دلیل آن چیست که شرقی ها حتی به شکل فئودالی مالکیت زمین دست نیافته اند؟
من فکر می کنم عمدتا به دلیل آب و هوا است،
با در نظر گرفتن ارتباط آن با نوع خاک،
به ویژه با گستره های بزرگ کویر که مستقیما از دشت صحرا ـ آفریقا ـ تا سراسر عربستان، ایران، هندوستان و تاتاری ـ ترکستان ـ تا بلندترین نقاط فلات آسیا ادامه دارند.
دراین جا آبیاری مصنوعی اولین پیش شرط کشاورزی است
که مسئولیت آن به عهده کمون ها، استان ها یا حکومت های مرکزی است.
یک حکومت شرقی هرگز بیشتر از سه وزارت خانه نداشته است:
دارائی ( غارت داخلی)، جنگ ( غارت در داخل و خارج) و کارهای عمومی ( زمینه سازی برای تجدید تولید)
نامه انگلس به مارکس
(ژوئن 1853)

در حال حاضر نفت و درامد‌های نفتی‌ همان نقش آب را در ازمنه گذشته بازی می‌کند
حریف

1
این ادعای حریف
نشانه بارزی از عوام وارگی و عوافریبی او ست.

2
اولا به چه دلیل؟

3
ثانیا نقش آب در جوامع آسیائی به چه معنی است؟

4
ثالثا
در این زمینه کلی کار نظری و تحقیقی انجام یافته است.

5
رابعا
مارکس و انگلس تازه می کوشیدند که زبان فارسی را بیاموزند
و اصلا توان تحلیل مسائل شرق را نداشتند که
بر اساس جملاتی از مکتوبات انها جوامع شرقی تحلیل شوند.

نفت هم مثل آب در ازمنه قدیم بزرگ‌ ترین ثروتی است که توزیع آن به دست دولت است،
شما که ماشالا اهل تحقیق هستید،
کتاب «ر تاریکی‌ هزاره‌ ای»
ایرج اسکندری را بخوانید؟
هم مرام شما بوده است
ایشون شیوه تولید آسیایی را در این کتاب تأییدکرده است.
حریف کم و نیست از در عقب

1
اولا
هماندیشی همین است.

2
اگر نخواهید
از آن صرفنظر می کنیم.

3
هماندیشی از ما کلی انرژی می طلبد.

4
صحت و سقم نظر ما راجع به «شعر» جنتی را
می توانید از مثلا کدکنی و یا افضلی بپرسید.

5
جنتی عطائی اصلا شاعر نیست.
او حتی از وزن شعر بی خبر است.

6
هماندیشی عادت نیست.
وظیفه است.
تکلیف است.
یا باید شقیقه همدیگر را به گلوله بست 
و یا باید مثل آدم نشست و هماندیشی کرد.

7
مارکسیسم
تئوری انتقاد است و نه تئوری تأیید.

8
ما علامه نیستیم
ما سگ هستیم

9
به عوض عیاشی و ادعا و هارت و پورت و جفت جوئی و جفت یابی و جفتگیری
پارس می کنیم.

10
تفاوت از سگ تا علامه از زمین تا آسمان است.

11
ما نظرمان را از اندیشه (مطلب) استخراج می کنیم
و بر زبان می رانیم.
شاید به محک همنوعی بخورد و تصحیح و تدقیق شود.

12
دیالک تیک آب و دولت خودکامه (مطلقه) چیست؟

13
آیا دیالک تیک نفت و دولت خودکامه هم هست؟

14
نفت در زمان مصدق
به دلایل هژمونیکی
(تعویض سرکرده جهان)
دولتی (ملی) شده است.
می توانست هم نشود.

15
محتوای تحلیل مارکس و انگلس از دیالک تیک آب و دولت مطلقه 
چیز دیگری است.
چیست؟

فحش ها
از دیرباز
جزو تسلیحات «هماندیشی» اجامر عیرانی بوده اند.

1
سطل ننه ات طلب ها
همین فحش های مورد نظر شما را فت و فراوان دارند
ضمنا عمیقا بدان مسلط اند
و به خدمت می گیرند.

2
سر تنت طلب ها
(اعضای عه ز آب سیاسی کذائی)
فحش های بظاهر غیر جنسی می دهند:

الف
به جای فحش سطل ننه ات طلبیستی مثلا مادر جنده
رویزیونیست می گویند.
البته معنی رویزیونیسم را نمی دانند و منظورشان همان منظور سطل ننه ات طلب هاست.

ب
مثلا به خروشچف بدبخت می گویند:
رویزیونیست

پ
خروشچف اما از تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
همانقدر خبر داشته که سطل ننه ات طلب ها خبر دارند.
چه رسد به تجدید نظر در مارکسیسم

ت
و یا طرف مقابل را مأمور رژیم
مأمور طبقه حاکمه
وابسته به فلان دار و دسته
قلمداد می کنند
و
ـ در تحلیل نهائی ـ
به همان مقصد معلوم (مادر جنده) می رسند
که سطل ننه ات طلب ها رسیده اند.

3
دلیل فحاشی و لجن پاشی هر دو اما 
خریت هر دو ست.

چون نیابند جوابی
به لجن چنگ زنند.

اصطلاحات «قبل» و «ماقبل»

1
در زبان عربی، «ما» یعنی هر آنچه
فرماسیونهای اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل سرمایه داری
یعنی فئودالیسم، برده داری، کمون اولیه و بربریت و توحش

2
ماقبل سرمایه داری یعنی  پیشا سرمایه داری) 

3
مابعد سرمایه داری یعنی پسا سرمایه داری
که شامل سوسیالیسم و کمونیسم می شود.

این متن حاوی کلی ایراد نظری است:
مثال:
«مناسبات اجتماعی فرماسیون های قبل و ماقبل سرمایه داری»

1
ماقبل سرمایه داری
حاوی «قبل از سرمایه داری» نیز است.

2
نفی جامعه؟
و الی آخر

3
مگر در جامعه سرمایه داری
زن که سهل است
همه چیز
کالا نیست؟

4
چرا فقط کالائیت زن در بقایای جوامع ماقبل سرمایه داری
مذموم و منفور است
و نه در جامعه سرمایه داری امپریالیستی؟

5
حریف از جامعه بی خبر است.

6
مهریه قیمت زن نیست.
چیست؟

فلسفه اساسی مهریه
پرداخت مبلغی به زن پس از طلاق بوده است که
پس از بیوه شدن بتواند اموراتش را بگذراند.

1
مهریه فونکسیون های مختلف دارد که باید بررسی شوند.

2
فونکسیون مهریه
فقط فونکسیون مالی نیست.

3
مهریه
اما اکنون از محتوا تهی شده و تبدیل به مبلغی برای خرید و فروش زن شده است.

4
مهریه
اکنون چه بسا هم حاوی محتوای سابق و هم حاوی خیلی چیزهای جدید است.

5
این چیزها باید بررسی سوسیولوژیکی شوند.

6
مهریه
حالا طریق و ترفندی برای کسب ثروت هم شده است.

7
خیلی از زنان کارمند
به این طریق
می توانند خانه بخرند تا در خیابان نمانند.
تا اجاره نشین نباشند.

به همین دلیل در جوامع سرمایه داری از رده خارج شده و
 تقسیم اموال زن و مرد جای آنرا پر کرده است
حریف

1
فرمش عوض شده

2
محتوا همان مانده

در کشور های سرمایه داری هر چیزی کالاست.
اما در زمینه روابط بین دختر و پسر
در طبقات متوسط به پایین،
تنها رابطه عاطفی است که حرف اول را می زند.
حریف

1
فتیشیسم کالائی
فقیر و غنی نمی شناسد.

2
در جامعه سرمایه داری
عشق و سکس و شهوت و احساس و عاطفه هم
خصلت کالائی کسب کرده است.

3
مناسبات کالائی تا اعماق روح و روان اعضای جامعه
رخنه کرده است.

4
رهائی از آن
حتی پس از گذار به سوسیالیسم
زمان لازم خواهد داشت.

اما از طبقات متوسط رو به بالا
روابط کالایی به طور جدی در شکلگیری روابط نقش بازی می کند.
کالا شدن هر چیزی در نظام های بورژوایی و یا امپریالیستی از جمله زنان اظهر من الشمس است.
اما در بحث ما که بر گرفته از کامنتی است که
در جای دیگر نوشته شده است،
موضوع حول نقش فمنیست ها دور می زد
و موضوع مهریه که بسیاری از مردان را زندان نشین کرده است.
وگرنه در همین آمریکا بطور آشکار و همگانی
حریف

البته میان ساحل نشینان راه توده و ماه توده و کوه توده و کاه توده
و حریف دوغزن ساحل نشین
تفاوت عظیمی هست.
چیست؟

1
دوغ زن نشسته بر ساحل
رفیق حلاج بود که
هنوز تجربه خاوران را از سر نگذرانده بود.

2
راه توده و ماه توده و کوه توده و کاه توده
اما خاوران را از سر گذرانده اند.

3
پارادوکس قضیه همین جا ست.


براهین مربوط به اثبات وجود خدا
مان دانا

اولش میخواستم تمام برهان های اثبات خدا رو در یک پست بگم و کیلویی همشون رو رد کنم و خلاص
اما دیدم برهان های خدا یکی و دوتا که نیستند .
یعنی هرکی از مامانش قهر کرده
یه برهان در اثبات وجود خدا آورده .
هر برهان هم چندین و چند اسم داره.
یکی محکم ترین برهان اثبات خدا ست.
یکی معتبرترین برهان اثبات خدا ست.
یکی مطمئن ترین برهان اثبات خدا ست.
یکی قدیمی ترین برهانه
یکی جدیدترین برهانه
یکی منظم ترین اثباته.
یکی قوی ترین اثبات .
یکی ساده ترینه.
اما واقعیت اینه که برهان اگه برهان باشه
برای اثبات هر چیزی یه دونه کافیه .
مطمئن ترین و محکم ترین و ... این حرفا هم نداره .
یا استدلال منطقی و درستیه و با یک برهان اثبات میکنه
و یا نادرست و بی ارزشه
همین.
وقتی صدها برهان در هزاران شکل مختلف بود
یعنی یه جای کار میلنگه.
اما حتی یکی از این حرفا اثبات نمیکنه که خدا هست
چون خدا قابل اثبات نیست.
در میان برهان های اثبات خدا
برهان های الکی فراوان هستند.
همچین به سه شماره میخان خدا رو ثابت کنند.
123 و تمام .
مثلن برهان نظم:
جهان نظم داره، نظم ناظم داره، پس جهان ناظم داره.
تمام
برهان حدوث :
جهان پدید آمده ، پدیده پدید آورنده
پس جهان پدید آورنده داره
تمام.
برهان حرکت:
جهان حرکت داره ، حرکت محرک داره
پس جهان محرک داره .
تمام .
یعنی همش برهان های آبکی بر وزن دیوار موش داره ، موش هم گوش داره.
همه شون هم یک شکل هستند.
با فرض هایی سطحی و نادرست و نتیجه گیری های ماورایی .
برهان های اثبات خدا از بی استدلالی شروع میشه تا پیچیده ترین الفاظ قلمبه سلمبه فلسفی که خودشون هم معنیشو نمیدونن .
مثلن برهان فطری:
اصلن استدلال نداره .
میگه هر انسانی اگه به ته قلبش رجوع کنه
میبینه که خدا هست .
حالا اگه یه انسانی بگه من مراجعه کردم و وجود خدا رو ندیدم .
میگن:
نه به ته ته قلبت مراجعه نکردی
قلبت سیاه شده .
خلاصه این هم شده برهان اثبات خدا.
خیلی هم جدیه.
یه برهان دیگه هم هست یه نام برهان شرط بندی پاسکال
(برهان احتیاط عقلی):
اینکه اگه بیخداها رفتند اون دنیا و دیدن خدا هست و جهنمش هم به راهه و داغه داغه ، دیگه راه پشیمونی ندارن .
ولی اگه خداباوران بمیرند و دنیای دیگری در کار نباشه ...
خب چیزی از دست ندادند .
پس باور به وجود خدا به احتیاط نزدیک تره .
اگه قراره اینجوری فکر کنید و جنبه احتیاط رو رعایت کنید ، پس باید حرف تمام ادیان رو باور کنید .
خب اومدیمو در اون دنیا معلوم شد که گاوپرستا درست گفتن
اونوقت چی؟
اونوقت که مسلمون ها وضعیت شون بدتر از بیخدا ها ست
مسلمون ها گاو بیگناه رو قربانی می کنند و گوشت گوساله زبون بسته رو به دندون میکشن .
میدونید
اگه گاو خدا باشه
این کار مسلمونا چه عواقب وحشتناکی داره؟
آخه همچین میگن احتیاط عقلی انگار دوتا انتخاب بیشتر نیست .
یا اسلام و حوری
ویا بیخدایی و سرب داغ
انواع و اقسام خدایان در ادیان مختلف هست که بیشترشون وعده جهنم به انسان ها دادند .
یا تنها یکی از این هزاران خدا وجود داره و بقیه دروغ هستن و پیروان اون بقیه خدایان
دنیا و آخرت شون رو باختند
و یا همه شون دروغ هستند
و جهنمی در کار نیست .
حالا احتیاط عقل چی میگه؟
آخه مگه آدم ها چند بار زندگی میکنند که
همینطور بابت یک احتیاط غیرمعقول زندگی شون رو فنا کنن و
خودشون رو عبد و عبید یک موجود موهوم کنند .
جان و مالشون رو تحت فرمان روحانیون کنند
تمام زندگی شون رو با خرافات پرکنند
که چی؟
مبادا حرف های غیر معقول دین درست باشه
اگه حرف دین رو معقول میدونن خب دیندار باشن،
دیگه نیازی به احتیاط نیست.
اما اگه می بینند که حرف های دین بی منطق است،
دیگه با وسط کشیدن شرط احتیاط
خودشون رو گول نزنند.
حالا بر فرض اینکه اون دنیا برای انسان ها خدایی هم باشه !
اگه خدای عاقل و عادل باشه
باید عقل هر انسانی رو ملاک و معیار عمل و عقیده او بدونه .
از یک دیوونه بی عقل هیچ انتظاری نداشته باشه
و از یک انسان عاقل به اندازه عقلش و درکش
انتظار داشته باشه .
با این حساب اگه خدا و بهشت و جهنمی هم باشه بالاترین درجه بهشت باید ازآن بیخدایان باشه
چرا که اونها بر طبق عقلشون عمل کرده اند،
نه بر طبق ترس و احتیاط .
ضمنن اینکه این اصل احتیاط عقلی برهان اثبات خدا نیست .
برهان باید با استدلال منطقی وجود چیزی رو ثابت کنه .
 
پایان

1
این کار مان دانا گام اول است و خیلی خوب است.
2
ولی هر کدام از این براهین باید مورد تأمل قرار گیرد
تا دلیلش و یا دلایلش روشن شود.

3
اثبات وجود خدا
دشوار نیست.

4
نخست باید به این سوال جواب یافت که خدا چیست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر