۱۳۹۵ دی ۱۹, یکشنبه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (2)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

مسعود امیدی
بارها در فضای مباحثات نظری رایج بین دوستان چپ فضای مجازی مشاهده می شود که
یکی دیگری را متهم به برداشت غیردیالکتیکی
و به عبارت دیگر
برداشت نادرست از دیالکتیک
در تحلیل پدیده ها می کند
و معمولا نیز این اتهامات فاقد توضیح کافی پیرامون چگونگی و چرایی آن است
که می تواند تداعی کننده تردید در مورد توان تبیین روشن و شفاف موضوع اتهام از سوی اتهام زننده باشد.

·        مفاهیم مسعود امیدی، تأمل انگیز اند:

الف
در فضای مباحثات نظری

ب
  دوستان چپ فضای مجازی

·       ظاهرا در فضای مباحثات نظری، دوستان چپ فضای مجازی، دور هم نشسته اند، بحث نظری می کنند و شق القمر می کنند.

·       این به چه معنی است و منظور مؤلف از این  مفاهیم چیست؟

1
بارها در فضای مباحثات نظری رایج بین دوستان چپ فضای مجازی 
مشاهده می شود که

·       منظور مؤلف از مفهوم «فضای مباحثات نظری» احتمالا جریان و یا جو هماندیشی های تئوریکی است.
·       منظور او احتمالا «در جریان و یا در جو هماندیشی های نظری رایج» بین اجامر است.

2
بارها در فضای مباحثات نظری رایج بین دوستان چپ فضای مجازی 
مشاهده می شود که  

·       منظور مؤلف از مفهوم «دوستان چپ فضای مجازی»، کسانی اند که در فیسبوک و یا دیگر امکانات انترنتی با هم هماندیشی نظری دارند، بی آنکه همدیگر را بشناسند.
·       این عدم شناخت شخصی را مؤلف به احتمال قوی با مفهوم «دوستان فضای مجازی» تبیین می دارد.

3
یکی دیگری را متهم به برداشت غیردیالکتیکی
و به عبارت دیگر
برداشت نادرست از دیالکتیک
در تحلیل پدیده ها می کند

·       منظور مؤلف از «مفهوم» نامفهوم «برداشت غیر دیالک تیکی در تحلیل پدیده ها»، چیست؟

·       در تحلیل پدیده ها می توان برخورد دیالک تیکی و یا متافیزیکی داشت و نه برداشت (استنباط، درک) متافیزیکی.

4
یکی دیگری را متهم به برداشت نادرست از دیالکتیک
در تحلیل پدیده ها می کند  

·       مفهوم «برداشت نادرست از دیالک تیک»، درست است.
·       این به معنی عدم درک درست دیالک تیک است.
·       به معنی دچار خطا بودن در فهم دیالک تیک است.
·       اما «مفهوم» «برداشت نادرست از دیالک تیک در تحلیل پدیده ها» جفنگ است.
·       چون در تحلیل پدیده ها، برداشت درست و یا نادرست از دیالک تیک معنی ندارد.
·       مگر اینکه بحث نه روی پدیده ها  بلکه روی مفهوم «دیالک تیک» و یا روی دیالک تیک عینی و یا ذهنی باشد.

·       سؤال این است که این علامه های عیرانی، توان درست اندیشی را اصولا دارند و یا تنها هنری که دارند، تحویل هارت و پورت و پرت و پلا به همنوع است؟

·       مسعود امیدی احتمالا بهتر از بقیه است.

·       سؤال فقط این است که چرا درست حرف نمی زند؟  

·       چرا مثلا اندیشه مشخصی از حریفی را مشخصا به چالش نمی کشد و به افراد انتزاعی حمله ور می شود؟

·       چه می شود اگر بیت شعری را و یا جمله ای از همنوعی را و یا حتی تحلیل حریفی را بدون هارت و پورت، تجزیه و تحلیل کند؟

·       آسمان که به زمین نمی آید.

·       آخر، این چه روند و روالی است که در این خرابه، رواج وسیع دارد؟

5
و معمولا نیز این اتهامات فاقد توضیح کافی پیرامون چگونگی و چرایی آن است
که می تواند تداعی کننده تردید در مورد توان تبیین روشن و شفاف موضوع اتهام
 از سوی اتهام زننده باشد.

·       این ارزیابی مبتنی بر حدس و گمان مؤلف هم درست است و هم در مورد خود او معتبر است.

·       ولی همین انتقاد کمرنگ از نحوه تحلیل همنوع، خود بهتر از هیچ است.
·       البته اگر برای سرخ نگه داشتن صورت خود به ضرب سیلی بر رخ همنوع نباشد.

·       انگشت گذاشتن بر ضعف همنوع در زمینه تحلیل متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) و یا بر عدم درک او از متد دیالک تیکی، هم سواد نظری لازم دارد و هم جسارت مدنی (احسان طبری)  و هم شخصیت.

6
·       تپاله ها و زباله های آدم نما اصلا از همنوعی و یا حتی در خفا از خویشتن خویش انتقاد نمی کنند.

·       آنها خیلی مؤدبانه نظرات همنوع را ازبر می کنند و بعد به خود او و نه به کس دیگر، مو به مو تحویل می دهند تا نوچه اش کنند و یا نوچه اش شوند.

·       بدین طریق و با این ترفند در طرفة العینی صدها رفیق گیر می آورند که کمترین سنخیتی با یکدیگر ندارند.
·       تپاله جماعت و زباله جماعت، به تنها چیزی که کمترین علاقه ای ندارند، حقیقت عینی است.

7
·       اما همین نقش بازی ها و رنگ عوض کردن ها دیر یا زود روح و روان خودشان را درهم می کوبد و تخریب می کند.
·       تخریب روح و روان اما فقط در تخریب روح و روان خلاصه نمی شود.
·       تخریب روحی و روانی و فکری به تخریب فیزیکی همین اجامر بی هویت و بی شخصیت منجر می شود.

·       تظاهر و تزویر و ریا و بندبازی و ترفند سازی و نان به نرخ روز خوری،خود متظاهران، مزوران، ریاکاران، بندبازان و ترفند سازان را بلحاظ جسمی بیمار و ذلیل و زمینگیر می سازد.

·       برای اینکه میان جسم و روح و روان، نه دیوار قطور دوئالیستی (متافیزیکی) بلکه رابطه دیالک تیکی ناگسستنی برقرار است.

·       قدما به این دیالک تیک عینی، به برکت تجارب عینی شان  وقوف ستایش انگیز داشته اند و آن را در قالب شعر و شعار و ضرب المثل و پند و اندرز ریخته اند:

عقل سالم در بدن سالم است.
دیالک تیک جسم و روح و روان
دیالک تیک ماده و روح

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر