۱۳۹۵ بهمن ۱, جمعه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (14)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

 ۵
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که: 
نکته دیگر نیز مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

 بر اساس این مفهوم،
آلترناتیو بالقوه ( آنتی تز) هر پدیده ای
 در دل آن پدیده (تز) پرورده می شود
و حاصل کنش و واکنش و تضاد بین این دو به پدیده دیگری که
 اساسا پدیده جدیدی است (سنتز)، می انجامد که
 از یک سو در درون خود در بردارنده آنها ست و
از سوی دیگر نه اولی است و نه دومی   

به عبارتی
پدیده سنتز از آسمان نمی آید و با اینکه اساسا پدیده جدیدی است و تضادهای درونی آن متفاوت از پدیده قبلی است
 اما از آنجا که نتیجه مبارزه اضداد و محصول تز و آنتی تز پدیده پیشین است، مهر و نشان آنها را نیز به نوعی برخود دارد

 بدون این مفهوم دیالکتیکی نمی توان فرآیند رشد پلکانی در مسیر تکامل را که در هر پله آن پدیده ی از نظر کیفی متفاوتی پدید می آید، درک نمود.

 به همین ترتیب بدون این مفهوم دیالکتیکی،
در فرآیند تحول و تکامل پدیده ها،
گسستی شکل می گیرد که
مانع از درک چگونگی مراحل انتقال از یک فرماسیون اجتماعی و اقتصادی به فرماسیون اجتماعی و اقتصادی بعدی
 در مسیر تکامل اجتماعی می گردد.
 بدون درک نفی دیالکتیکی،
نمی توان چالش های روند تکامل بویژه باقیمانده های پدیده کهنه در پدیده نو (سنتز) را درک نمود. 

·       این تز پنجم مملو از جعل و تحریف مسعود امیدی است که به «توضیح» سومین قانون دیالک تیکی توسعه (قانون نفی نفی)  می پردازد و آن را به عنوان یکی دیگر از ستون های تحلیل مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی به خورد خواننده می دهد:    

1
نکته دیگر نیز
مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

·       مسعود امیدی حتی نمی داند که مفهوم چیست.
·       به همین دلیل از مفهوم تکاملی دم می زند.
·       مفهوم تکاملی مسعود امیدی مبتنی بر نفی نفی است.
·       این «مفهوم» کذائی «مبتنی بر نفی نفی بودن» به چه معنی است؟

·       این هنوز چیزی نیست.

·       چیز این است که در قاموس علامه انجمن استالینیستی، نفی نفی همان نفی دیالک تیکی است.

·       اکنون خواننده متوجه می شود که مسعود امیدی نه معنی نفی دیالک تیکی را می داند و نه از سومین قانون دیالک تیکی توسعه (قانون نفی نفی)  خبر دارد.

·       مراجعه کنید به نفی، نفی دیالک تیکی، نفی نفی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·       این هم هنوز چیزی نیست.

2
نکته دیگر نیز
مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

·       چیز تر از چیز این است که در قاموس مسعود امیدی، نفی نفی و یا نفی دیالک تیکی شامل حال همه عرصه های هستی نمی شود.
·       یعنی در طبیعت و جامعه و تفکر نیست، بلکه در پروسه شناخت است.

3

مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

·       مفهوم تکاملی اختراعی مسعود امیدی از  مفاهیم کلی و مجرد (انتزاعی) به مفاهیم مشخص «می انجامد». (؟)     

·       منظور از این مفهوم من در آوردی «انجامیدن از  مفاهیم مجرد و کلی به  مفاهیم مشخص» چیست؟

·       انجامیدن یعنی خاتمه یافتن.
·       مفهوم تکاملی کذائی مسعود امیدی ظاهرا مسافری است که از  مفاهیم مجرد و کلی راه می افتد و از  مفاهیم مشخص سر در می آورد.


·       عبدالکریم حکیم گفته:
·       احسان طبری مرحوم و مغفور را سید علی و موسوی عردبیلی و هردنبیلی پس از رسیدن به حسابش در بانک اوین به محضرش آورده اند تا با او هم تسویه حساب کند.

·       کاش کسی هم عبدالکریم حکیم را به محضر مسعود امیدی بیاورد تا حسابی فیض برد و رستگار شود.    

4
مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد.

·       مفهوم چیست و از کجا آمده است؟

·       به عبارت مشخص تر، مفهوم سیب چیست و از کجا آمده و چگونه آمده است؟

مثال

الف


·       آدم ها سیب گلاب را، سیب لبنانی زرد را،  سیب لبنانی قرمز را، سیب شفیع آباد را، سیب قره یرپاق  را، سیب تابستانه اهر را،  سیب علی موری خراسان را، سیب قندک را، سیب مربایی مشهد را، سیب مشهد را،  سیب زنور را،  سیب شمیرانی را،  سیب گلشاهی را، سیب دریان را، سیب گلدن دلیشز را،  سیب گرانی اسمیت را، سیب جوناتان را،  سیب فوجی را دیده اند و چیده اند، دزدیده اند و یا خریده اند و خورده اند.
·       اعضای حسی آدم ها، مثلا حس بینائی، چشائی، لامسه و غیره سیگنال حسی از هر کدام از آنها را به کارگاه مغز فرستاده اند.

ب


·       هر کدام از این سیگنال های مربوط به سیب ها، تصویر سوبژکتیوی (ذهنی ئی) از هر کدام از آنها ست.
·       اگر ذهن آدمی را آیینه ای تصور کنیم، می توانیم بگوییم که آیینه ذهن آدمی مملو از تصاویر انواع مختلف سیب شده است.

پ


·       ذهن (مغز) آدمی این تصاویر مربوط به انواع مختلف سیب را مورد تجرید قرار داده است.

·       تجرید به چه معنی است؟ 

ت


·       تجرید سیب های یا شده، یعنی دور انداختن مشخصات منحصر به فرد هر کدام از آنها.
·       مثلا صرفنظر کردن از رنگ آنها، شکل آنها، بوی آنها، طعم آنها.
·       و عمده کردن وجه مشترک همه آنها.
·       این وجه مشترک فی مابین سیب ها، منشاء مفهوم سیب است.

ث


·       می توان گفت که در مفهوم «سیب» انواع مختلف سیب تجرید یافته اند.
·       آدمیان با خواندن و یا با شنیدن مفهوم تجریدی، مجرد و یا انتزاعی «سیب» به یاد همه سیب های مشخص و حی و حاضر در عالم خارج می افتند.

ج


·       مفهوم «سیب» بلافاصله پس از تشکیل نامگذاری شده است:
·       تهرانی ها آن را سیب نامیده اند.
·       تبریزی ها، آلما
·       لندنی ها اپل
·       برلینی ها اپفل
·       و الی آخر.

·       مفهوم «سیب» بدین طریق البسه کلام پوشیده است.
·       کلمه و یا واژه به قول حکیم توده های مولد و زحمتکش، مارکس، غلاف خنجر مفهوم است.
·       واژه های سیب و  الما و اپل و اپفل و غیره غلاف اند.
·       در همه غلاف های مادی، روح واحدی نشسته است.
·       مفهوم واحدی نشسته است.
·       مفهوم «سیب» نشسته است.

ح



·       هگل از عالم ارواح سخن می گوید.
·       منظورش، عالم همین  مفاهیم است.

·       مفهوم، فرمی از بسط و تعمیم عالی ترین مقوله فلسفی روح و یا شعور است.
·       روح،  عالی ترین مفهوم است.

·       روح، نتیجه تجریدی از همه  مفاهیم است.

5
نکته دیگر نیز مفهوم تکاملی مبتنی بر "نفی در نفی" یا نفی دیالکتیکی در پروسه شناخت است
که
از مفاهیم انتزاعی و کلی
به مفاهیم مشخص
می انجامد

·       ایراد اول این جفنگ مسعود امیدی این است که خیال می کند که  مفاهیم می توانند مشخص باشند.

·       ضمنا ادعا می کند که مفهوم تکاملی کذائی اش از  مفاهیم مجرد به  مفاهیم مشخص می انجامد.

·       مفهوم فقط در آیینه ذهن آدمیان وجود دارد.
·       در بیرون از ذهن، چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای مشخص و ملموس و محسوس و مشهود و مرئی (عینی ـ واقعی، مادی) وجود دارند.
·       در بیرون از ذهن آدمیان نمی توان مفهوم مجرد سیب را پیدا کرد.

·       شاملوی بی شعور، بیهوده به دنبال مفهوم مجرد گشته است:  

من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.
پاي در پاي آفتابي بي مصرف
كه پيمانه مي كنم
با پيمانه روزهاي خويش كه به چوبين كاسه ي جذاميان ماننده است.
من آن مفهوم مجــّرد را مي جويم.

6


·       در بیرون از ذهن آدمیان فقط می توان سیب گلاب را، سیب لبنانی زرد را،  سیب لبنانی قرمز را، سیب شفیع آباد را، سیب قره یرپاق را، سیب تابستانه اهر را،  سیب علی موری خراسان را، سیب قندک را، سیب مربایی مشهد را، سیب مشهد را،  سیب زنور را،  سیب شمیرانی را،  سیب گلشاهی را، سیب دریان را، سیب گلدن دلیشز را،  سیب گرانی اسمیت را، سیب جوناتان را،  سیب فوجی را پیدا کرد و چید و دزدید و خرید و برد و خورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر