۱۳۹۵ دی ۲۵, شنبه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (8)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

۲
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که  
ضمن بررسی پدیده ها،
همواره در نظر داشته باشد که پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند
و موقعیت ها و شرایط متفاوتی می یابند
و بنا براین نمی توان
به صدور احکام قطعی دائمی در مورد پدیده ها پرداخت
بلکه باید آنها را در حال تغییر و تحولات دائمی شان
مورد بررسی قرار داد. 

·       این دومین مشخصه تحلیل مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی از دید مسعود امیدی و یا علامه ی دیگری است که او از زباله اش رونویسی کرده است:

1
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که  
ضمن بررسی پدیده ها،
همواره در نظر داشته باشد که پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند
  
·       از دید مسعود امیدی، کسی که به تحلیل پدیده ای با متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی می پردازد، باید فکر و ذکرش این باشد که «پدیده ی واقعی»، یعنی موضوع تحلیل، مثلا جنگ سوریه، چیز ثابت و منجمدی نیست.
·       «بلکه چیزی سیال و در حرکت و تغییر و تحول دائمی است.»

·       درک استالینیستی از دیالک تیک همین است.
·       یعنی درکی متافیزیکی است.
·       یعنی درکی ضد دیالک تیکی است.

·       چرا و به چه دلیل؟ 
2
پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       این تصور که چیزی فقط در حال حرکت است و فاقد سکون است، تصوری متافیزیکی است.
·       تصوری ایرئال و ایراسیونال است.
·       تصوری ضد واقعی، ضد عقلی و ضد علمی است.

·       چنین چیزی در هیچکدام از فرم های وجودی ماده وجود ندارد.
·       نه در هستی طبیعی می توان چیزی پیدا کرد که در حرکت بی امان باشد، نه در هستی اجتماعی و و نه در هستی فکری.

·       چرا و به چه دلیل؟ 

3

کائوس

پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       به این دلیل ساده که پیش شرط چیزیت (چیز وارگی) چیزی، سکون نسبی آن چیز است.
·       پیش شرط تشکیل چیزی،  توقف نسبی تغییر است.

·       هر چیزی در هستی در سیر شتابنده به سوی سکون نسبی است.
·       اگر سکون نسبی نباشد، چیزی تشکیل نمی شود.
·       بدون سکون نسبی، کائوس و یا بلبشو و هرج و مرج حکمفرما می شود.

·       در این صورت اصلا نمی توان از  مفاهیم تغییر و تحول دم زد.
·       برای اینکه پیش شرط تغییر و تحول چیزی، وجود پیشاپیش آن چیز است و پیش شرط وجود چیزی، سکون نسبی آن است.
·       در حرکت مدام و بی امان که چیزی تشکیل نمی شود.


·       درست به همین دلیل است که هر کاتیونی چه بسا با سرعت نور به راه می افتد و خود را به در و دیوار می زند تا آنیونی بیابد، با آن ترکیب شود و به آرامش و سکون نسبی رسد.
·       به زبان علمای شیمی، بلحاظ تعداد الکترون هایش به درجه گازهای خنثی (هلیوم و نئون و آرگون و غیره)  برسد.

4

مثال

·       نمک طعامی که می خوریم نتیجه ترکیب کاتیون سدیم و آنیون کلر (کلرید) است.
·       در نتیجه این ترکیب هم انیون کلر به درجه گازهای خنثی رسیده یعنی به سکون نسبی دست یافته و هم کاتیون سدیم.

·       برای جدا کردن این دو از یکدیگر، نیروی عظیمی لازم است.
·       نیرویی که برای پرتاب وزنه ای به وزن کره زمین به دهها کیلومتر آن طرف تر لازم است.

5
پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند.

·       اشکال کار مسعود امیدی کجا ست؟

·       چگونه او و یا مرشد و مراد بی سواد او به این نتیجه رسیده است؟

6

پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       دلیل این خطای خطیر او و امثال بیشمار او، ازبر کردن کورکورانه و ساده لوحانه ی جملاتی از این و آن، بدون فهم درست منظور این و آن است.

·       مثلا هگل می گوید:
·       همه چیز در شدن مدام است.

·       مسعود امیدی و یا مراد و مرشد او، خیال می کند که همه چیز سیال است و سکونی در بین نیست.

·       او نمی فهمد که در «همه چیز» سکونی نهفته است که چیزیت آنها را تضمین می کند و شدن (دگر شدن، تغییر یافتن) به معنی گذار از چیزی به چیز دیگر است.
·       به معنی گذار از سکونی به سکونی دیگر است.

7
پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       دلیل دیگر خطای مسعود امیدی این است که حرکت مطلق است و سکون نسبی است.

·       او خیال می کند که مطلق بودن حرکت، به معنی فقدان سکون نسبی است.
·       مطلقیت حرکت بدان معنی است که هیچ چیزی در سکون نسبی اش، عاری از حرکت نیست.
·       همین نمک طعام، علیرغم سکون و ثبات نسبی اش، حاوی اجزایی در درون وبرون خویش است که در جنب و جوش مدام اند.
·       مثلا پروتون ها، نوترون ها، الکترون ها و غیره.

8
پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       دلیل دیگر خطای مسعود امیدی، طرز تفکر متافیزیکی او ست.
·       او هنوز نمی داند که هر چیز هستی، خصلت دیالک تیکی دارد.

·       خصلت دیالک تیکی هر چیز هستی بدان معنی است که هر چیز میدان وحدت و «مبارزه» اضداد است.

·       خود نمک طعام ترکیبی از دو ضد دیالک تیکی است:
·       ترکیبی از کاتیون مثبت سدیم و انیون منفی کلر است.
·       میدان وحدت و «مبارزه» اضداد است.

·       مسعود امیدی از خود نمی پرسد که ضد دیالک تیکی حرکت چیست؟

·       اگر از خود می پرسید به دیالک تیک حرکت و سکون می رسید.
·       حرکتی که مطلق است و تعیین کننده است و سکونی که نسبی است.
·       سکونی که در آن حرکت جدیدی شروع می شود.

·       به همان سان که هر رهروی به مقصد می رسد، هر چیزی هم به سکون نسبی می رسد.
·       رهرو نمی تواند مادام العمر در راه باشد و به جائی نرسد.


·       احتمالا جفنگ تروتسکی موسوم به «انقلاب بی امان» هم بر پایه فهم غلط همین نکته بوده است.
·       هر تحول انقلابی باید به آرامش و سکون برسد تا جامعه فرصت بیابد و نظام نوین را بسازد.
·       نظام نوینی که به نوبه خود، تضادهای درونی اش را در دل می پرورد و انقلاب دیگری را الزامی می سازد.

·       درک ماتریالیستی تاریخ همین است:
·       انفجار مناسبات تولیدی کهنه و تشکیل مناسبات تولیدی نوین برای توسعه سریع نیروهای مولده.

9
پدیده های واقعی،
واقعیت ثابت و منجمد نبوده
بلکه موجودیت هایی سیال و در حرکت و در حال تغییر و تحول دائمی هستند

·       اشکال دیگر توهم مسعود امیدی از تحلیل مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی این است که اگر موضوع بررسی در تغییر و تحول بی امان باشد، اصلا قابل بررسی نخواهد بود.
·       پیش شرط لازم برای بررسی چیزی، سکون نسبی آن است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر