۱۳۹۵ بهمن ۸, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (404)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

کی گفته که ما مرتکب گناه شده ایم؟
ما معصوم تر از عیسی و موسی و این و آنیم

آیا مردی که به همسرش حق طلاق می‌دهد، 'جوگیر' است؟
مهران مدیری

1
اولا
به قول قدما
حق دادنی نیست
گرفتنی است.

2
ثانیا
پاسخ به این سؤال هم دشوار است و هم بیهوده.

3
کسی که به همسرش
چه زن و چه نر
حق طلاق می دهد،
می تواند از او متنفر باشد
می تواند پوز بدهد
می تواند برابر حقوقی زن و نر را برسمیت بشناسد.
و غیره

4
ولی پاسخ به پرسش های سوبژکتیو
به درد کسی نمی خورد.
فقط به درد اتلاف اوقات گرانبهای کسان و کرکسان می خورند.

5
طرح سؤالات سوبژکتیو
ضمنا نشانه خالی بودن کله ی طراح
از اندیشه
و
چنته او
از سخن
است.

6
مهم طرح سؤالات اوبژکتیو است.
چون محتوای شناخت در اوبژکت شناخت است.
در موضوع شناخت است.

7
مثال برای مهران مدیری
خریت خر
در خود خر است
نه در خرفروش (سوبژکت شناخت)
نه در خرخر
نه در خرسوار
نه در خر چران
سؤال اینکه آیا خرسوار جو گیر شده
سؤال ابلهانه ای است.

8
ضمنا زن
فی نفسه
هم حق طلاق دارد و هم می تواند برای احقاق حق طلاق
مبارزه کند.

9
زن آدم است و نه برده و کنیز و رهی کسی

10
زن آدم تر از آدم است.

11
چون زن
پرولتر (حداقل) مضاعف است.
هم پرولتر خانه است
هم پرولتر کارخانه

12
هم مولد نعمات مادی و روحی و روانی است
و هم مولد مثل است.

13
تو اصلا کجائی تا شویم ما چاکرت ای محتشم؟

پس
پیرو فرمایش شما
اتفاقات منفی پیرامون بیش از اتفاقات مثبت اند.
چراکه تعداد آدمای افسرده و غمگین بیشتر از
آدمای شاد و دارای روان سالم است
حریف


ارسطو
راجع به دموکراسی
نظری دارد که
خیلی جالب است و در این مورد بسیار مفید است:
از دید حکیم یونان قدیم
معیار دموکراسی نه تعداد احزاب
بلکه موقعیت اقتصادی حکام است:

1
اگر فقرا (توده های مولد و زحمتکش)
زمام امور را به دست داشته باشند،
حکومت، دموکراتیک است
حتی اگر حزب واحدی حکومت کند.

2
اگر اغنیا (طبقات اجتماعی ثروتمند و استثمارگر)
زمام امور را به دست داشته باشند،
حکومت استبدادی است
حتی اگر 50 تا حزب
 اجازه فعالیت داشته باشد
و در انتخابات شرکت کنند.
(نقل به مضمون)

آمارگیری در این مورد هم به همین سان است:

1
اکثریت قریب به اتاق سکنه جهنم جماران
تحت ستم و استثمار اقلیت انگل و ستمگر حاکم اند.
تعداد بد حالان از این دسته مردم شاید به 99 درصد برسد

2
در حالیکه
تعداد خوشحالان از طبقه حاکمه اقلیت و انگل
به 99 درصد می رسد.

3
به همین دلیل
تحلیل از هر چیز و هر ناچیز و تحلیل از هر کس و هر کرکس
باید مشخص باشد و نه مجرد (انتزاعی)

4
آدم آدم نیست.
آدم هم می تواند زبر دست باشد و خدائی کند
و هم می تواند زیر دست باشد و بندگی کند.

چرا؟

1
همه کار ها را همگان انجام می دهند.

2
دایرة المعارفی ها که صد نفر نیستند تا از عهده صد کار برآیند.

3
همین کار را که شروع کرده اند
اگر بتوانند به پایان نسبی اش برسانند
هنر کرده اند.

4
در آن واحد
دو دایرة المعارف ترجمه و منتشر می شود:

الف
دایرة المعارف روشنگری

ب
دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین

5
هر مفهوم بارها ویرایش و تصحیح می شود.

6
اگر دقت کنید
هر روز مفهومی و یا بخشی از مفهومی
ترجمه و منتشر می شود.

7
از فلسفه بورژوائی واپسین
حدود 2000 و یا 3000 صفحه ترجمه و منتشر شده است.

8
کار زیادی است.

9
ضمنا پیش شرط انجام هر کاری
خروج از خریت است.

10
خر که نمی تواند حزب تشکیل دهد.

11
خر
اگر تمامی زورش را هم بزند
طویله می سازد و نه حزب.

12
برای روشنگری آلترناتیوی وجود ندارد.

13
باید از خطه خریت به خطه آدمیت گذشت.


رابطه عاشق و معشوق
در فلسفه محمد زهری
بر دیالک تیک سه عضوی زیر مبتنی است:
نیاز ـ راز ـ ناز

1
وقتی کسی به کسی (عاشقی به معشوقی) محتاج است.
معشوق تاقچه بالا می گذارد:
ناز می کند.
بی اعتنائی می کند.
این واکنشی طبیعی ـ غریزی است.
دست خودش هم نیست.
جنسیت هم نمی شناسد.

کلاغ
بنا بر ضرب المثلی
اگر حس کند که مدفوعش مشتری دارد،
بلافاصله چالش می کند.
چه رسد به بنی آدم

2
معشوق هم
دیواری از راز میان عاشق و خود برپا می دارد.

3
راز
به سرمایه معشوق مبدل می شود.

4
راز
ضمنا به معمای عاشق بدل می شود.

5
عاشق به حل معما علاقه دارد و
معشوق به پنهان کردن کلید لازم برای حل معما.

6
حافظ این پدیده را به شعر کشیده است:
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

7
با افزایش ناز معشوق
نیاز عاشق شدت می یابد.

8
رابطه عاشق و معشوق
به جهنمی عذاب آور مبدل می شود.

9
دیالک تیکی از مازوخیسم و سادیسم
(خودستیزی و همنوع ستیزی)
تشکیل می شود.

10
خدا بر سر شمر و اجامر بدتر از شمر جماران هم
نیاورد.

دایرة المعارف ها
حزب نیستند.

1
مثلا
دایرة المعارف 35 جلدی فرانسه

2
آره.
دایرة المعارف ابزار ما ست.

3
ابزاری که باید بسازیم و می سازیم.

4
تمرین و آموزش تفکر مفهومی
آماج ما ست.

دلتنگی کسب و کار جماعت علاف است.

1
علت دلتنگی هم علافی است

2
برو کار می کن
مگو:
«چیست کار.»
که سرمایه دلگشائی است، کار

حضرت علی گفته:
بزرگترین تفریح، کار است
حریف

حضرت علی خردمند بزرگی بوده است.

1
ما بخشی از نهج البلاغه را تحلیل کرده ایم.

2
ولی این سخن او را نشنیده بودیم.

3
خیلی ممنون از احسان به مستمندان

4
این نظر حضرت علی
فی نفسه
هم ستایش انگیز است و هم حیرت انگیز.

5
چون به قول مارکس هم:
«کار در جامعه کمونیستی
به چیزی از جنس بازی مبدل می شود.»

6
این سخن مارکس
همان سخن حضرت علی است.

7
بازی هم بسان کار
دیالک تیکی از ریاضت و لذت است.
با این تفاوت
که اجباری برای انجام بازی
در بین نیست.

تنهائی را نباید تحت اللفظی معنی کرد:

1
می توان دهها دوست داشت و علیرغم آن
تنها بود.

2
می توان تنها زیست و دنبال دوست گشت
و بر تنهائی کذائی غالب آمد.

3
امروزه
با انقلاب در امور کامپیوتری
دیگر تنهائی فیزیکی وجود ندارد.

4
هر خری صد ها دوست مجازی دارد که با هم عرعر می کنند.

5
مزیت بزرگ تنهائی
پرهیز از اتلاف لحظات الماس بهای عمر (زندگی) است.

6
برای توسعه فردی (جسمی و فکری، روحی و روانی)
تنهائیِ فیزیکی
مدد رسان بی نظیری است.
البته اگر شرایط ایجاب کند.

7
ضمنا هیچکس تنها نیست.
چون «من» درونی هر کس
یار غار او ست

5
به همین دلیل
می توان خودکاری را فرمی از همکاری
خود اندیشی را فرمی از هماندیشی
خودنشینی را فرمی از همنشینی
خودبائی را فرمی از همبائی
خودخوابی را فرمی از همخوابی
....
دانست.

اوشو ضمن عوام واره بودن
عوامفریب است.

1
غم و شادی حالات روانی (پسیکولوژیکی) اند

2
حالات روانی ثانوی اند.

3
حالات روانی
واکنش ارگانیسم به شرایط متفاوت اجتماعی ـ طبیعی (عینی) اند.

4
زلزله می شود
عزیز کسی زیر آوار می ماند و می میرد.

5
این فاجعه در آیینه روح و روان آدمی منعکس می شود
و روان بدان با غم واکنش نشان می دهد.
دیالک تیک کنش ـ واکنش

6
بچه آدم در زندگی اش موفق می شود
مثلا پزشک می شود

7
این پدیده نیز در آیینه روح و روان مادر و پدر منعکس می شود
و روان بدان با شادی واکنش نشان می دهد.

8
به قول سعدی که صدها اوشو و موشو را
در جیب جلیتقه اش می گذارد،
نه شادی محض وجود دارد و نه غم محض.
همیشه دیالک تیکی از شادی و غم وجود دارد.

جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست؟
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

9
اگر عیرانی ها با غم زندگی می کنند
به دلیل شرایط زندگی غمبار در طول قرون است.

10
ایران شرایط اروپا را ندارد.
مثلا قطرات آب حیات بخش
به هزار طریق و ترفند
تهیه می شوند.
کانال کشی مشقت بار
در طول قرون
دال بر این مصیبت است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر