۱۳۹۵ بهمن ۹, شنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (39)


فریبرز رئیس ‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       در این بند شعر سیاوش جویبارهای نازک خون جاری از اندام بازوان مسلح اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به همدیگر  وصل می شوند، به صورت شط سیل سازی در می آیند و تمام پستی ها و بلندی های حیات ملت را سیراب می کنند.
·       در نتیجه در خاک خفته ی سرزمین سوخته، ریشه های سرکش دوباره بیدار می شوند.

·       منظور سیاوش از مفهوم «بیداری دوباره ی ریشه های سرکش» چیست؟

1
پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       سیاوش ظاهرا میان جنبش انقلابی تحت هژمونی پرولتاریا و جنبش فئودالی تحت هژمونی جناح رانده شده از هیئت حاکمه ی طبقه حاکمه، پیوند ارگانیک می بیند:
·       سیاوش سازمان چریک ها و مجاهدین فئودالی را ادامه دهندگان سنت سازمان نظامی پرولتری حزب توده می بیند.
·       به همین دلیل و با همین توهم از مفهوم «بیداری مجدد ریشه های سرکش» دم می زند.

2
پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       در این بند شعر سیاوش، خواننده شاهد نوعی فرمگرائی است:
·       سیاوش خیال می کند که تهییج و بسیج توده از هر طریق و به هر ترفندی مثبت و رهگشا ست.
·       اگر توده تحت تأثیر «قهرمانی های» نیهلیستی فئودال زاده ها و بورژوازی بازاری زاده ها از رژیم برخاسته از انقلاب بورژوائی سفید روی برتابد و بساط سلطنت بر اندازد، به خودی خود شق القمر می شود.

3
پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       در این بند شعر سیاوش، برای تئوری انقلابی، تره حتی خرد نمی شود.
·       همان تئوری انقلابی، که به قول لنین، بدون آن، جنبش انقلابی اصلا نمی تواند تشکیل شود.
·       این ایراد خود سیاوش نیست.
·       این ایراد حزب توده پس از کودتا ست که استالینیستی است.
·       یعنی نه توده ای است و نه مارکسیستی ـ لنینیستی است.

·       بی اعتنائی به توده و بی اعتنائی به تئوری از مشخصات اصلی طویله های استالینیستی است.

4
پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       استالینیسم فقط به تئوری انقلابی بی اعتنا نیست.
·       استالینیسم به تئوری ارتجاعی نیز بی اعتنا ست.

·       این بدان معنی است که استالینیسم به تئوری بطور کلی بی اعتنا ست.

·       این بلحاظ فلسفی، بدان معنی است که استالینیسم، دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد و مسخ و مثله و مخدوش می سازد.

·       همین دوئالیسم  هیچ و همه چیز است که امروزه تحت عنوان «تفاوت در عندیشه و وحدت در عمل» هم از سوی طویله های استالینیستی و هم از سوی طویله های سطل ننه ات طلبیستی تبلیغ می شود.

·       تفاوت در عندیشه یعنی بی خیال نظر، بی خیال تئوری.

·       یعنی فرق نمی کند که تئوری حریف، انقلابی باشد و یا ارتجاعی.

·       مهم برای استالینیسم و سطل ننه ات طلبیسم، اتحاد همه طبقات اجتماعی است که مخالف طبقه حاکمه معینی باشد.
·       فرق هم نمی کند که مرتجع تر از طبقه حاکمه مورد نظر باشند و یا انقلابی تر از آن باشند.

5
پیوند جویبار نازک الماس های سرخ
شطی است سیل ساز
کز آن،
تمام پست و بلند حیات ما
سیراب می شوند
و ریشه های سرکش، در خاک خفته
ـ  باز ـ
بیدار می شوند

·       درست به همین دلیل است که رادیو پیک ایران به عوض روشنگری علمی و انقلابی پیگیر و برنامه ریزی شده، به انتشار زباله های فدائیان و مجاهدین و روح الله خمینی و صمد بهرنگی و این و آن می پردازد.

·       اجامر استالینیستی نامه های بلند بالا به گربه نره می فرستند.

·       تلاش مفتضحانه به عمل می آورند تا گربه نره را به صراط استالینیستی مستقیم رهنمون شوند و گربه نره طرفدار ژوزف استالین باشد که به قول خودش نه ژوزف است و نه استالین.
·       بلکه یوسف است که از چاه جمکران بیرون آمده و صد در صد  عیرانی است.

·       به همین دلیل است که نشریه مخفی نوید، نشریه شور  شوق و شعار است و خالی از ذره ای شعور انقلابی است.

6
اینک که تیغه های تبر های مست را
دارم به جان و تن
می بینم از فراز
بر سرزمین سوختگی، یورش بهار

·       سیاوش با فئودال زادگان فدائی و مجاهد، پیوند ارگانیک احساس می کند:
·       آن سان که ضربه تبر وارده بر تنه درختان جنگل (اجامر سیاهکل) را به مثابه وارد آمدن تیغه های تبر های مست بر جان و تن خویش تلقی می کند.

·       علی خاوری بعدها از بحث های عمیق با بیژن جزنی در زندان مصاحبه خواهد کرد.
·       همان بیژن جزنی که از سر تا پایش چرک و کثافت آنتی کمونیسم می تراود.

7
اینک که تیغه های تبر های مست را
دارم به جان و تن
می بینم از فراز
بر سرزمین سوختگی، یورش بهار

·       سیاوش جنبش ارتجاعی ـ فئودالی فدائیان و مجاهدین اسلام و خلق را به عنوان «یورش بهار بر سرزمین سوختگی» تصور و تصویر می کند.

·       این بدان معنی است که سیاوش تحت تأثیر سران بی سواد حزب توده، دچار وارونه بینی شده است.

·       ریشه های این وارونه بینی فقط در فقر فلسفه سران حزب توده نیست.
·       بلکه در روانشناسی حزب توده نیز است.

·       طبقه حاکمه وابسته به امپریالیسم برخاسته از انقلاب بورژوائی سفید با سرکوب پیگیر و بی رحمانه حزب توده، به تخریب روح و روان توده ای ها دست زده و آنها را به اردوی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی سوق داده است.

·       وجه مشترک سطل ننه ات طلبیسم با سرتنت طلبیسم، خریت هر دو ست:
·       از این دو اردوی سیاسی، هیچیک توان درس آموزی از گذشته را ندارد.
·       درجا زدن در بهترین حالت و سقوط به قهقرا در بدترین حالت، سرنوشت هر دو دار و دسته است.  
·       رشدی در دیدرس نیست.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر