۱۳۹۵ بهمن ۱۰, یکشنبه

فرم (1)


پروفسور کاملیا وارنکه
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
 شین میم شین
    
·       فرم در فلسفه، به سه معنی زیر به کار می رود :

معنی اول
به عنوان مقوله فلسفی

·       فرم مقوله ای فلسفی برای بیان سازمان و  ساختار سیستم ـ بطور کلی ـ است.
·       مقوله ای فلسفی، برای بیان مجموعه روابط موجود میان عناصر سیستم است.

·       «فرم» به این معنی با  و «ساختار» مترادف است.

معنی دوم
به معنی ساختار فکری

1

·       فرم، به معنی ساختار فکری، شبکه ای از روابط فکری است، که به انعکاس ساختار مادی و فکری دیگری می پردازد.

2

·       مثلا مجموعه روابطی که روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه را تشکیل می دهند، بمثابه فرم درنظر گرفته می شوند، که در آن مجموعه روابط مادی (اقتصادی ـ اجتماعی) جامعه، بمثابه محتوای آن در انطباق با آن و یا بطور مخدوش انعکاس می یابد.

3

·       اصطلاح فرم فکری نیز به این معنی بکار می رود.

4

·       فرم ها و صور فکری عبارت اند از مفاهیم، احکام، تئوری ها و غیره که در آنها پدیده های جهان مادی، خود را بمثابه محتوا منعکس می سازند.


معنی سوم
فرم در زبان عامیانه

·       در زبان عامیانه ـ بطور غیر دقیق ـ شکل ظاهری و مظاهر سطحی قابل رؤیت چیزها، روندها و غیره ی واقعیت عینی را فرم می نامند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر