۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (7)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

1
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که
تبیینی مادی از پدیده ها ارائه نماید
و علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را
نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو نماید.

·       تحلیل مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی به زعم مسعود امیدی اولا باید «تبیین ماتریالیستی» از پدیده ها عرضه دارد:

الف

دیدرو (دیده رو)

تبیینی مادی از پدیده ها ارائه دهد.

·       آنچه مسعود امیدی نمی داند، این حقیقت امر است که هر نوعی از ماتریالیسم (از ماتریالیسم مکانیکی تا ماتریالیسم متافیزیکی و از ماتریالیسم اقتصادی تا ماتریالیسم علم الاشیائی) همه از دم،  «تبیین ماتریالیستی»  از پدیده ها عرضه می دارند.

·       ماتریالیسم مکانیکی در قرن هجدهم در فرانسه به نمایندگی دیدرو و هولباخ و لامتری و دآلمبر و یاران، انسان را ماشینی مکانیکی با پیچ و مهره و دک و دنده می پندارد و تفکر انسانی را پدیده ای مکانیکی می داند:
·       همانطور که کیسه صفرا، صفرا ترشخ می کند.
·       به زعم ماتریالیسم مکانیکی، مغز هم فکر ترشح می کند.

·       همانطور که ذکرش گذشت، تبیین ماتریالیستی پدیده ها به   جهان بینی دیالک تیک ماتریالیستی مربوط می شود.

·       کسی که این مفهوم را سرهم بندی کرده، بر جهان بینی ماتریالیستی دیالک تیک ماتریالیستی تأکید ورزیده است.

ب
علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را
نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو کند.

·       مسعود امیدی و یا مؤلف این جمله، دومین مشخصه دیالک تیک ماتریالیستی را در ناتورالیسم آن، در طبیعتگرائی آن می داند.

پ
 علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را
نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو نماید.

·       مفهوم طبیعت می تواند در مواردی با مفهوم ماده مترادف، یکی و یکسان تلقی شود، ولی همیشه و حتما مترادف و یکی و یکسان نیست.
·       مفهوم ماده و یا واقعیت عینی بمراتب غنی تر و غول آساترا مفهوم طبیعت است.

·       مراجعه کنید به طبیعت  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·       به عنوان مثال، «علل و روند تغییر و تحولات» مناسبات تولیدی را نمی توان در طبیعت جست.

ت
علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را
نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو نماید.

·       علاوه بر این، منظور مسعود و یا مؤلف از اصطلاح «طبیعت مادی و واقعی» چیست؟
·       مگر طبیعت روحی و خیالی هم وجود دارد.
·       مگر خود مسعود و یا مؤلف ضد طبیعت را ماوراء الطبیعه قلمداد نکرده است؟

·       سؤال این است که این طبیعت را مؤلف از کجا آورده است و به دیالک تیک ماتریالیستی بسته است؟

ث
علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را
نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو نماید.

·       دلیل دخیل بستن مؤلف به طبیعت، احتمالا جمله ای از انگلس راجع به نمایندگان ماتریالیسم مکانیکی است:
·       «آنها طبیعت را با طبیعت (و نه با ماوراء الطبیعه) توضیح می دادند.»

·       مؤلف احتمالا از آنجا بریده و به اینجا دوخته است.
·       شاید خواسته اندیشه انگلس را اشاعه دهد و شاید چیز دیگری به مغزش خطور نکرده است.

2

تندیس مارکس و هگل در پکن

علل پدیده ها و نیز روند تغییر و تحولات آنها را نه در ماورای طبیعت،
بلکه در طبیعت مادی و واقعی جستجو نماید.
یعنی به جای حدس و گمان های خیالبافانه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها،
به روندی علمی که پایه در واقعیات مادی دارد،
اتکا نماید.

·       تعریف مسعود امیدی و یا مرشد و مرادش از ناتورالیسم دیالک تیک ماتریالیستی شنیدنی است:
·       ناتورالیسم دیالک تیک ماتریالیستی «جایگزین سازی حدس و گمان خیالبافنه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها» با «روند علمی» است که «پایه در واقعیات مادی دارد.»
   
·       مسعود امیدی کمترین خبری از مثلا دیالک تیک ایدئالیستی ندارد.

·       شاید اصلا نداند که مؤسس و نماینده این دیالک تیک شخص شخیص هگل یعنی معلم مارکس و انگلس بوده است.
·       شاید حتی جمله ای از هگل نخوانده باشد و بدتر از ما  اگر هم خوانده باشد، نفهمیده باشد.

·       مشخصه دیگر استالینیسم همین است:
·       گرفتن کور واره و کورکورانه چیزی و انکار هر چیز دیگر بدون کم ترین خبر از چند و چون آنچه که گرفته است و یا نگرفته است.
  
3
یعنی به جای حدس و گمان های خیالبافانه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها،
به روندی علمی که پایه در واقعیات مادی دارد

·       مسعود امیدی به احتمال قوی، معنی مفهوم «مجرد و یا انتزاعی» را هم نمی داند.
·       به همین دلیل از «حدس و گمان انتزاعی» دم می زند.

·       ضد دیالک تیک مجرد  و یا انتزاعی، مشخص است.
·       حدس و گمان مشخص که وجود دارد.
·       حدس و گمان فقط می تواند مجرد باشد و فقط در کله آدم ها باشد و نه در خارج از آن.

4

روند استوشاستی

·       ضد حدس و گمان در قاموس مسعود امیدی، روند علمی است.
·       مسعود امیدی معنی روند را هم نمی داند.

·       روند به توالی دینامیکی حالات مختلف هر چیز و یا هر سیستم اطلاق می شود.
·       روند ها به دو دسته تقسیم می شوند:

الف
·       روندهای تعین یافته (دترمینه شده، مقدر به معنی فیزیکی آن)

ب
·       روندهای تعین نیافته (استوشاستی، یعنی وابسته به تصادف)

5
·       روندهای تعین یافته روندهائی اند که در آنها، هر حالت،  به روشنی از حالت قبلی خود پدید می آید.

6
·       ویژگی روندهای تعین نیافته ـ برعکس روندهای تعین یافته ـ  این است که حالات هر سیستم با درجه معینی از احتمال، از حالات قبلی اش پدید می آیند.

7
·       روندهای تعین یافته روندهای واقعی «ایدئالیزه گشته» اند.
·       برای اینکه هر روندی وحدتی از تغییرات ضرور و تصادفی است.
·       یعنی ماهیتا تعین نیافته است.

·       مراجعه کنید به ایدئالیزاسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
یعنی به جای حدس و گمان های خیالبافانه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها،
به روندی علمی که پایه در واقعیات مادی دارد

·       اشکال دیگر در این جمله مسعود امیدی، جمع بستن واقعیت است.
·       به زعم او روند علمی پایه در واقعیات مادی دارد.

·       واقعیت همیشه با صفت عینی توصیف می شود:
·       واقعیت عینی و یا رئالیته اوبژکتیو.

·       مراجعه کنید به واقعیت عینی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

9
یعنی به جای حدس و گمان های خیالبافانه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها،
به روندی علمی که پایه در واقعیات مادی دارد

·       مفهوم واقعیت عینی با مقوله ماده، مترادف است.
·       تفاوتی با هم ندارند.
·       جمع بستن واقعیت به معنی جمع بستن ماده است.
·       واقعیت عینی و یا ماده، عالی ترین مفهوم فلسفی است.
·       اصلا قابل جمع بستن نیست.

·       مسعود امیدی چنان وانمود می کند که انگار واقعیت روحی هم وجود دارد.
·       شاید منظور مؤلف و یا مسعود این باشد که حدس و گمان، واقعیتات روحی و یا فکری اند.

10
یعنی به جای حدس و گمان های خیالبافانه و انتزاعی در تحلیل پدیده ها،
به روندی علمی که پایه در واقعیات مادی دارد،
اتکا نماید که بر اساس آن
داده های جمع آوری شده از طریق حواس انسان از واقعیات مادی
با قوه ذهنی انسان و به مدد ابزارهای پردازش منطقی
قابل تحلیل باشد.    

·       دیالک تیک ماتریالیستی به زعم مسعود امیدی، متکی برروندی علمی است.

·       این روند علمی هم «بر اساس داده های جمع آوری شده از طریق حواس انسانی از واقعیات مادی» با «قوه ذهنی» از سوئی و «به مدد ابزارهای پردازش منطقی» (؟)  از سوی دیگر تشکیل می شود.

·       اگر کسی دستش به دامن مسعود امیدی برسد، از او بپرسد که این جفنگیات را از کجا رونویسی کرده است؟

·       اصلا خودش معنی این یاوه ها را فهمیده است؟

·       مراجعه کنید به تئوری شناخت، شناخت،  مفاهیم معرفتی ـ نظری ( مفاهیم مربوط به تئوری شناخت)  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر