۱۳۹۵ دی ۲۹, چهارشنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (30)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

بر سرزمین سوختگی
سیاوش کسرائی
ادامه

اینان، تبار شان
سر می کشد به قلعه ی دور فدائیان

آری عقاب های سیاهکل
کوچیدگان قله الموت اند و بی گمان
فردا قلاع شان
قلب و روان مردم از بند رسته است

·       معنی تحت اللفظی:
·       عقاب های سیاهکل، تبار شان به فدائیان قلعه الموت در دور دست های تاریخ می رسد.
·       اینها از قلعه الموت کوچ کرده اند و قلعه های شان، فردا ـ بی تردید ـ قلب و روان مردم خواهد بود.

·       تحلیل دیگرگونه سیاوش از فدائیان فئودالی در این بند شعر تبیین می یابد:

  
1


قلعه الموت
یکی از قلعه‌های منحصر به فرد تاریخی در ایران است.
قلعه الموت یکی از جاذبه‌ های گردشگری استان قزوین است.
صخره‌های پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارند،
در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده ‌اند.
پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و
تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که
 کوه هودکان با فاصله ‌ای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است.
این قسمت از قلعه،
به احتمال قوی،
همان محلی است كه حسن صباح مدت سی و پنج سال
در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری کرده است.
ویکی پیدیا

اینان، تبار شان
سر می کشد به قلعه ی دور فدائیان

·       سیاوش ـ آگاهانه و یا در زیر فشار منگنه شعر ـ فدائیان فئودالی را صاحب تبار می داند و از منشاء تبار آنها پرده برمی دارد:
·       در قاموس سیاوش، فدائیان فئودالی، همتبار با فدائیان حسن صباح اند.

2

·       این صفت در مورد مجاهدین خلق بهتر صدق می کرد.
·       چون فدائیان قلعه الموت، انشعابی از آیین تشیع و جریان تروریستی ـ توطئه گر ـ مذهبی بوده اند.
·       مجاهدین هم به همین سان.

·       مجاهدین بسان دار و دسته حسن صباح، هرمه نویتیک دیگری و بلحاظ فرم و هارت و پورت و زرورق، هرمه نویتیک «مدرن تری» از تشیع داشته اند که اگر اسناد شان در دسترس باشد، می توان مورد تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی قرار داد.

3
·       فدائیان فئودالی، جریان تروریستی ـ آته ئیستی ـ اگزیستانسیالیستی بوده اند که ماسک سرخ بر سر کشیده بودند و ادای انقلابیون کوبا را در می آوردند.
·       به همین دلیل، تبار فئودالی آنها به حسن صباح نمی رسد.

4
اینان، تبار شان
سر می کشد به قلعه ی دور فدائیان

·       تبار از  مفاهیم اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است.
·       استفاده از  مفاهیم اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی در شأن شاعر توده و حزب توده نیست.
·       سیاوش هم بی تردید بهتر از ما می داند.

·       برای روشن تر گشتن انحراف ایده ئولوژیکی سیاوش، سری به شعری از دیگر شاعر توده و حزب توده می زنیم که از مفهوم تبار بطرز مطلقا مارکسیستی ـ لنینیستی بهره برگرفته است:  

5


گلِ قالی
محمد زُهَری
(از دفترِ گلایه)

بی تباران انبوه اند
مگر از کومه بر آید دودی،
گیرد و آتش ژرفی گردد

ور نه چشمم نخورد آب ز«من»
- یا «من» ها -
کآب مان سرد
نان مان گرم
مشت مان در جیب است.

حرف مان
 امّا
از آتش و خون است، مدام.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری


کومه
خانه ای را گویند که از نی و علف می سازند و
  پالیزبانان و  صیادان در آن می نشینند.

·       معنی تحت اللفظی:
·       بی تباران بیشمار اند و فقط احتمال برخاستن دود از کومه و تبدیل گشتن جرقه به آتش ژرف می رود.
·       و گرنه چشم من از خود خواهان منفرد و متعدد، آب نمی خورد که آب شان سرد، نان شان گرم و مشت شان در جیب است.
·       در حرف، اما همواره از آتش و خون دم می زنند.

6
·       محمد زهری در این شعر انتقادی ـ انقلابی برای صاحب تباران تره حتی خرد نمی کند.
·       یعنی موضعی صد در صد مغایر با موضع سیاوش می گیرد.

·       محمد زهری در دیالک تیک توده و طبقه حاکمه، نقش تعیین کننده را از آن توده می داند.

·       این شعر موجز و مختصر محمد زهری را نباید دستکم گرفت.
·       در این شعر کوتاه تر از آه محمد زهری، بسیاری از تئوری های طبقه حاکمه امپریالیستی از قبیل آوانتوریسم چپ و راست، تئوری طبقه متوسط، تئوری رویزیونیستی روشنفکریت ماورای طبقاتی و غیره به چالش کشیده می شوند.

7
آری عقاب های سیاهکل
کوچیدگان قله الموت اند و بی گمان
فردا قلاع شان
قلب و روان مردم از بند رسته است

·       سیاوش جامعه را می شناسد و از ساده لوحی ملت خبر دارد.
·       به همین دلیل، پیش بینی می کند که در لحظات بحرانی محبوبیت فدائیان فئودالی (و مجاهدین خلق) صد چندان شود.

·       چنین هم شده است:
·       در لحظات بحرانی، خیل عظیمی از اقشار بینابینی (دانش آموزان، دانشجویان و روشنفکران مذهبی و لائیک) به این سه جریان فدائیان اسلام (حزب الله و مجاهدین اسلامی و غیره) و فدائیان خلق و مجاهدین خلق پیوستند.
·       لشکری از هوداران باد آورده.

8

ارنست تلمان
رهبر شهید حزب کمونیست آلمان

آری عقاب های سیاهکل
کوچیدگان قله الموت اند و بی گمان
فردا قلاع شان
قلب و روان مردم از بند رسته است

·       پیش بینی سیاوش اما در رابطه با توده های دهقانی و کارگری و پیشه وری نادرست از آب در آمد.

·       توده های مولد و زحمتکش تا اخرین لحظات، به رژیم انقلاب سفید وفادار ماندند و حاضر به تمکین به ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی نشدند.

·       این یکی از افتخارات بزرگ ماندگار توده های مولد و زحمتکش ایران است.

·       تاریخ انگار تکرار شد:
·       طبقه کارگر آلمان نیز به فاشیسم (ناسیونال ـ سوسیالیسم) آلمان یعنی برادر خوانده فوندامنتالیسم شیعی تمکین نکرد.

·       این هم یکی از افتخارات ماندگار طبقه کارگر آلمان و حزب کمونیست آنتی فاشیست آلمان است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر