تُنگِ آب
(۲۷ اکتبر ۲۰۰۶)
سرچشمه:
اخبار امروز
آب کم جو، تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
مثنوی، دفتر سوم.
·
تُنگِ آبم را نمی یابم.
·
آن را توی مهتابی گذاشتم
·
تا نیمه های شب که بیدار می شوم
·
به غلغلِ آبش گوش دهم
·
که از دلِ پاکِ زمین می گوید.
·
·
به مولای روم بگویید:
·
«از تشنگی بی تابم
·
اما آبی نمی یابم.»
·
من واژه ی «آب» را چون او
·
به فارسی و تازی
·
ترکی و رومی می دانم
·
اما از دیدنِ رُخِ یار
·
در کاسه ی آب ناتوانم.
·
در مهتاب، سرو های تشنه
·
چون عابدانِ بیدار در نمازند
·
باشد که کاریزکَنانِ کویر
·
از دلِ کرکس و شیرکوه
·
آبی به تشنگان برسانند.
·
در بسترم، زنی خوابیده
·
که از الهه ی آب ها نشان دارد.
·
من صدای نفس هایش را می شنوم
·
اما سال ها ست که دیگر نمی توانم
·
چهره ی زیبایش را ببینم
·
یا پچپچه ی شیرینش را بشنوم.
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر