پروفسور
دکتر ولفگانگ شوهاردت
برگردان شین میم شین
2
برنشتاین در اقتصاد سیاسی
1
·
برنشتاین در اقتصاد سیاسی به انکار قانونمندی های بنیادی
در توسعه سرمایه داری می پردازد.
2
·
او بر خلاف معارف مارکس و انگلس و علیرغم روندهای واقعا
موجود در جامعه سرمایه داری، ادعا می کند که روند
تمرکز در کشاورزی اصلا وجود ندارد و در صنعت و تجارت نیز خیلی کند صورت می
گیرد و لذا بحران های ادواری رفته رفته بندرت
اتفاق می افتند و اگر هم اتفاق بیفتند، خیلی ضعیف هستند.
3
·
بنظر برنشتاین،
سرمایه داری رفته رفته به «سرمایه داری مبتنی بر برنامه» مبدل می شود.
3
برنشتاین در سیاست
1
·
برنشتاین در سیاست، آموزش مبارزه
طبقاتی و دیکتاتوری پرولتاریا را مورد تجدید نظر قرار می دهد.
2
·
چون «سرمایه داری مبتنی بر برنامه» می تواند از طریق
رشد اوولوسیونیستی، بطور مسالمت آمیز به
سوسیالیسم منتهی شود، پس آموزش های مبارزه طبقاتی و
دیکتاتوری پرولتاریا زاید و کهنه اند و «بار بیهوده ای» بر دوش تئوری
مارکسیستی محسوب می شوند.
اثبات بطلان تزهای رویزیونیستی
·
بطلان همه این تزهای
رویزیونیستی را خود تاریخ اثبات کرده است:
1
·
زلزله های شدید در اقتصاد سرمایه داری در اوایل قرن
بیستم، بطلان توهمات مبتنی بر توسعه بی بحران سرمایه
داری را در عمل نشان می دهند و توهمات مبتنی بر «سرمایه داری مبتنی بر
برنامه» را نقش بر آب می سازند.
2
·
جنگ جهانی امپریالیستی اول و بویژه پیروزی پرولتاریای
روس در انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر در عمل تزهای رویزیونیستی مبتنی بر «رشد
مسالمت آمیز سرمایه داری به سوسیالیسم»، پایان مبارزه طبقاتی و عدم لزوم دیکتاتوری
پرولتاریا را در هم می شکنند.
3
·
حوادث تاریخی و ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی
صحت آموزش های لنین را ثابت می کنند.
ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر