۱۳۹۴ بهمن ۱, پنجشنبه

سیری در شعری از هما وثوق (6)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 

1
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!

·        مفهوم مرکزی هما وثوق در تحلیل زنان متعلق به طبقه اجتماعی معینی، ترس است.

·        ترس مفهومی پسیکولوژیکی است.
·        روانشناسی (پسیکولوژی) یکی از علوم منفرد است و فقط برای تحلیل دست و پا شکسته ای از پدیده ها و روندهای پسیکولوژیکی مناسب است و نه برای تحلیل مسائل جامعه بشری.
·        تحلیل جامعه براساس  مفاهیم پسیکولوژیکی یکی از فرم های عوامفریبی است.
·        این مکتب فکری، پسیکولوژیسم نام دارد که یکی از مکاتب طبقه حاکمه امپریالیستی برای تحریف حقایق اجتماعی است و اعتبار علمی ندارد.
·        پسیکولوژیسم را فروید و یونگ و غیره تأسیس و نمایندگی کرده اند.

2
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ

ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!

·        ترس و دیگر پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی اند.
·        اگر اعضای جامعه ای ـ اعم از زن و یا نر ـ ترسو و یا بی باک باشند، علل اجتماعی دارد که باید مشخصا بررسی شوند.
·        زنان به مثابه پرولتاریای مضاعف، به مثابه پرولتاریای خانه و کارخانه و شرکت و اداره و مزرعه و غیره در طول تاریخ جامعه طبقاتی، تحت ستم مضاف بوده اند:

الف
·        زنان هم تحت ستم و استثمار همسر و برادر و عمو و دائی و غیره قرار داشته اند.  

ب
·        و هم تحت ستم و استثمار طبقه حاکمه از ارباب و کدبانو تا بورژوا

3
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان

·        هما وثوق در این بند شعر، تعریف زنانگی زنان طبقه اجتماعی معینی را ترس قلمداد می کند.
·        این بدان معنی است که زنان مورد نظر او هنری جز ترس نداشته اند.

4
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!

·        هما وثوق پاسخ پرسش های زنان را آتش می داند.

·        منظور او از آتش اما چیست؟

برای درک منظور او به بند پیشین شعر نظر می افکنیم:

ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ!
ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ
ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ،
ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺷﺪ!

·        شاید به همین دلیل، آتش به عنوان پاسخ پرسش های زنان محسوب می شود.
·        این بدان معنی است که هر پرسش زنان با تهدید پاسخ داده می شود و عملا سرکوب می شود.
·        مثلا در پاسخ به این سؤال که چرا نباید دوست پسر بگیرم، گفته می شود:
·        اگر دوست پسر بگیری در آتش دوزخ می سوزی.

·        این اما به چه معنی است؟

5
ﺗﺮﺱ، ﺗﻌﺮﯾﻒ زنانگی مان
ﻭ ﺁﺗﺶ، ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻤﺎﻡ ﺳؤال هایمان!

·        این معنائی جز تحت فشار قرار دادن نیمه دیگر جامعه ندارد.
·        این به معنی تولید ایده ئولوژیکی ترس از سوئی و تهدید جهت بازتولید و تداوم ترس از سوی دیگر است.

6
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود،
ﺗﺎ ﻣﺎ هم ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ برﻭﯾﻢ
ﺗﺎ ﺣﻖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ
ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺑﺪﻭﯾﻢ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺎﻥ
 ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎی ﻤﺎﻥ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ!

·        در این بند شعر هم از آرزوی زنان ایران، هم از عقب ماندگی جامعه، هم از عقب ماندگی فکری زنان ایران و هم از فاجعه تمام اجتماعی پرده برداشته می شود:

7
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود

·        این آرزوی دختران علل مختلف دارد:
·        علت ریشه ای آن، اقتصادی است.
·        در جامعه عقب مانده فئودالی و یا نیمه فئودالی ـ نیمه سرمایه داری و حتی در جامعه سرمایه داری، داشتن فرزند دختر، هزینه مادی می طلبد.
·        برای اینکه دختر باید شوهر داده شود و بخشی از ثروت خانواده را به صورت جهیزیه و غیره با خود ببرد.
·        در نتیجه خبر تولد دختر، برای خانواده خبر ناخوشایندی است.
·        همین دغدغه خاطر اقتصادی در روح و روان اعضای جامعه و ضمنا در روح و وران خود دهتران و زنان به صور منفی مختلف منعکس می شود.
·        آرزوی پسر بودن برای دختران یکی از صور منفی همین انعکاس است.

8
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود

·        دختربچه در جوامع ماقبل سرمایه داری و حتی در جامعه سرمایه داری به عنوان بار و سربار خانواده تلقی می شود.
·        باری که خانواده باید از دوش خود بردارد و بر دوش نری بگذارد.
·        به همین دلیل کالای موسوم به دختر باید بسان مردمک چشم پاسداری شود تا صدمه نبیند و بی مشتری نماند.
·        این نحوه برخورد به دختر، هم می تواند به نفع نیمه دیگر تمام شود و هم به زیان آن.

9
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود،

·        مواظبت از دختر سبب می شود که احتمال طعمه جنسی و غیره ددان گشتن او کاهش یابد و او از شر پیامدهای منفی روحی و روانی رها باشد.
·        این مواظبت در مورد پسر بچه ها کمتر است.
·        در نتیجه خطر تجاوز جنسی به پسربچه ها بیشتر و احتمال گرفتاری مادام العمر آنان به اختلالات روحی و روانی بیشتر است.
·        پسربچه ها از این بابت در موقعیت بدتری قرار دارند.
·        ولی ظاهرا کسی نمی داند.
·        مثال تجربی اخیر، مورد تجاوز معلمان قرار گرفتن پسربچه ها در ایران و بردگی جنسی پسربچه ها در پادگان های افغانستان است.

10
آرزو!
تنها آرزوی مان پسر بودن بود

·        تحدید (محدود کردن)  آزادی دختربچه ها اما توسعه عملی، نظری، روحی، روانی، فکری و تخیلی دختربچه ها را ترمز می کند.
·        برای اینکه زادگاه دانش تجربی، تجربه است و انسان ها هرچه محدودتر شوند، دامنه تجربه آنان به همان اندازه کوتاهتر خواهد شد.
·        یکی از علل ترس دختران و زنان شاید همین جا باشد.
·        یعنی در کمبود تجربه باشد.
·        چون تجربه به افزایش دانش تجربی منجر می شود و دانش تجربی تارهای عنکبوتی ترس را تار و مار می سازد.

توانا بود، هر که دانا بود.
(فردوسی)

·        پیش شرط تهور و توانائی، دانائی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر