۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

سیری در شعری از هما وثوق (12)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 
  

کاراپت دِردِریان
نام ادبی کارو
( ۱۳۰۴ ـ ۱۳۸۶) 

برو ای دوست، برو

·        این عنوان شعر معروف کارو ست.
·        منظور سراینده این شعر از «دوست»، زنان جوان ایران اند.
·        زن ـ بی اعتنا به سن و سال ـ اما همیشه و همه جا نه به عنوان زن انتزاعی و ماورای اجتماعی، بلکه به عنوان زن مشخص وجود دارد و همیشه با جفت دیالک تیکی خود یعنی با مرد، همراه است.
·        ما همیشه و همه جا با دیالک تیک زن و مرد سر و کار داریم.

1
برو ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده بر دیده ی من مفکن و ناز ام مفروش
من دگر سیرم، سیر

·        امعنی تحت اللفظی:
·        ای دختر خری که پالان محبت بر پشت داری، برو و نگاهم مکن.
·        برو و به من ناز مفروش.
·        برای اینکه من از تو سیرم.

2
برو ای دختر پالان محبت بر دوش

·        در این شعر کارو، زن تحقیر می شود:
·        زن به عنوان مظهر خریت قلمداد می شود که پالانی بر پشت دارد.
·        زن ولی همانطور که ذکرش گذشت، به تنهائی وجود ندارد.
·        زن در دیالک تیک زن و مرد وجود دارد.
·        به همین دلیل، تحقیر زن، بطور اوتوماتیک و خود به خودی، به معنی تجلیل از مرد است.
·        مظهر خریت محسوب داشتن زن، عملا به معنی علامه دهر جا زدن مرد است.

3
برو ای دختر پالان محبت بر دوش

·        مفهوم «داشتن پالان محبت بر دوش»، ضمنا به معنی زیر علامت سؤال بردن دارائی درونی زن است:
·        به معنی انکار خصوصیات روحی ـ روانی ـ معرفتی ـ عاطفی ـ احساسی زن است.
·        استفاده از مفهوم «پالان محبت» در حق زنان جوان ایران، عملا بدان معنی است که زنان فاقد علاقه و عشق و عاطفه و احساس اصیلند.
·        به قول عوام الناس، دلی از سنگ دارند.

·        این اما فقط یک روی مدال دیالک تیکی زن و مرد است.
·        این ادعای شاعر مرد، عملا به معنی اصالت عشق و علاقه و عاطفه و احساس مرد جماعت است.
·        بدین سان خواننده این شعر به این نتیجه می رسد که دل واقعی، دل مردانه و عشق واقعی عشق مردانه است.

3
برو ای دختر پالان محبت بر دوش

·        این اما ضمنا بدان معنی است که زن با نهادن «پالان محبت» بر دوش خویش، از عشق و اروتیسم خویش، دامی برای صید مرد سرهم بندی کرده است.
·        بدین طریق در فرهنگ شاعر مرد، دیالک تیک صیاد و صید، به شکل دیالک تیک زن و مرد بسط و تعمیم می یابد.
·        در نتیجه مرد به مظلومی از جنس آهو و زن به ظالمی از جنس ددی درنده و یا صیاد استحاله می یابد.
·        نتیجه نهائی این تحریف، تبدیل دیالک تیک زن و مرد به دوئالیسم صیاد و صید، ظالم و مظلوم،  شیاد و فریب خور و پایان برابری زن و مرد است.

4
ﻣﺎ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ عاشقیمان ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﻃﺮﺍﻭﺕ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ

·        هما وثوق به عنوان شاعر زن، بلحاظ بینشی شباهت غریبی به کارو دارد:
·        هما مفهوم «پالان محبت» کارو را با مفهوم «روزهای عاشقی و طراوت جوانی» جایگزین می سازد و درست بسان کارو به  تنهائی به قاضی می رود تا دوئالیسم کاروئیستی را وارونه سازد:
·        بدین طریق و با این ترفند، دیالک تیک زن و مرد به شکل دیالک تیک بازنده و برنده، مظلوم و ظالم، فریب خورده و شیاد بسط و تعمیم می یابد.
·        هم طرز تفکر هما وثوق متافیزیکی است و هم طرز تفکر کارو.
·        هر دو یکسونگرند.
·        هر دو فقط به جانبداری از قطبی از اقطاب دیالک تیک زن و مرد می پردازند:
·        کارو از قطب مرد و وثوق از قطب زن طرفداری می کند.

·        به همین دلیل نظر هر دو ساده لوحانه و عوامفریبانه است.
·        اگرچه در هر دو نظر، ذراتی از حقیقت هم وجود دارد.
·        درست به همین دلیل هر دو شعر هر دو شاعر کسب محبوبیت و مقبولیت نسبی می کنند.

5
برو ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده بر دیده ی من مفکن و ناز ام مفروش
من دگر سیرم، سیر

·        کارو اکنون دیالک تیک عرضه و تقاضار را، دیالک تیک فروشنده و مشتری را به شکل دوئالیسم زن نازفروش و مرد بی نیاز از ناز بسط و تعمیم می دهد.

·        هارت و پورت «مردانه» هم به همین می گویند:
·        چون مرد به زن به همان اندازه نیاز دارد که به آب و نان و مسکن و پوشاک و بهداشت.

·        مرد حتی به ناز زن نیاز مبرم دارد.
·        ناز زن ضمنا به معنی ارضای نیاز روحی و روانی مرد است.
·        به همین دلیل ما با دیالک تیک سه عضوی نیاز و ناز و راز سر و کار پیدا می کنیم.
·        این دیالک تیک سه عضوی در هر داد و ستدی حاکم است.

·        کارو یا خودش خر است و یا دروغ می گوید.
·        چون مرد نمی تواند از زن سیر شود.
·        به همان سان که هما وثوق در همین شعر خویش، «گرسنگی چشم» مردان را کشف و افشا کرده است:

ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.

6
به خدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست
تف بر آن دامن پستی که تو را پرورده است

·        معنی تحت اللفظی:
·        من از این عشق دو رویه فرومایه ای چون تو سیرم.
·        تف بر دامن مادر فرومایه ات که مربی تو بوده است.

·        کارو در این بیت شعر از خطه خاص، وارد عالم عام می شود:
·        او که از تحقیر دختر شروع کرده بود، اکنون به تحقیر مادر می پردازد.

·        بدین طریق، زن بطور کلی مورد سوء ظن قرار می گیرد و ابلیس واره می شود.
·        در این شعر کارو، ایده ئولوژی دیر آشنای فئودالی نمایندگی می شود:
·        در ایده ئولوژی فئودالی زن بطور کلی به مثابه مظهر شر و مکر و خیانت و جنایت و فساد جا زده می شود.
·        زنی که از قضا حتی از کمترین نعمات مادی و معنوی زندگی محروم است.

·        هما وثوق به بی حیائی کارو نیست.
·        ولی در اعماق دلش وارونه ی همین نظر کارو را نمایندگی می کند.

·        شاید منظور او از «تاریخ»، مردجماعت باشد:  

زنان ایران خسته تاریخ اند.

7
کم بگو:
«جاه تو کو؟»
«مال تو کو؟»
 برده زر
کهنه رقاصه ی وحشی صفت زنگی خر

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای رقاصه حرفه ای سیاه پوست وحشی صفت خر پولپرست، از من راجع به مقام و مال مپرس.

·        در این بیت شعر کارو، ایده ئولوژی فئودالی او با تمام نکبتش آشکار می گردد:

الف
کهنه رقاصه

·        کارو درست در سنت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به تحقیر هنر رقص و رقاصه می پردازد.
·        کارو از واژه رقاصه، بسان اقلیت فئودالی و روحانی انگل، دشنام واژه می سازد و بسان تفی بر روی زنان جوان ایران می اندازد. 

ب
زنگی خر

·        کارو بسان راسیستی از رنگ پوست همنوع، یعنی از زنگی (سیاه پوست) بودن، فحش واژه می سازد و با آن به جنگ زنان جوان ایران می رود که جرم شان پرسیدن از درآمد و شغل و حرفه او ست.

8
کم بگو:
«جاه تو کو؟»
«مال تو کو؟»
 برده زر
کهنه رقاصه ی وحشی صفت زنگی خر

·        در این بیت شعر کارو اما ضمنا راسیونالیته (خردمندی) زنان ایران تبیین می یابد:
·        زنان ایران علیرغم تحقیر و تهدید و توهین و تخریب هزاران ساله، هشیارند و نه خر.
·        به همین دلیل قبل از شروع  به برقراری رابطه با کسی، اصلی ترین و تعیین کننده ترین سؤال خود را مطرح می سازند:
·        از جاه و مال او می پرسند.

·        این بر خلاف ادعای کارو، نه به معنی «برده زر» بودن، نه به معنی پول پرستی، بلکه به معنی داشتن درک ماتریالیستی از تاریخ است:
·        بدون داشتن جاه و مال نمی توان به تشکیل خانواده خطر کرد.

·        این نشانه خرد زنان جوان است و نه نشانه خریت آنان.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر