۱۳۹۴ دی ۲۷, یکشنبه

شعری از مهدی در مدح محمد (1)

 
مهدی سهیلی
(۱۳۰۳ - ۱۳۶۶)
  شاعر و نویسنده ایرانی
ویرایاش و تحلیل از
مسعود بهبودی

•    زمین و آسمان مکه، آن شب نورباران بود
•    و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید
•    امید زندگی در جان موجودات می جوشید
•    هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود

•    شبی مرموز و رؤیایی
•    به شهر مکه ـ مهد پاکجانان ـ دختر مهتاب می خندید
•    شبانگه ساحت  ام القری  در خواب می خندید
تهلیل
یعنی تسبیح
لا اله الا الله گوئی
شباویز
یعنی مرغ حق

•    ز باغ آسمان نیلگون صاف و مهتابی
•    دمادم بس ستاره می شکفت و آسمان پولک نشان می شد
•    صدای حمد و تهلیل شباویزان خوش آهنگ
•    به سوی کهکشان می شد

•    دل سیاره ها در آسمان، حال تپیدن داشت
•    و دست باغبان آفرینش در چنان حالت
•    سر  گل آفریدن داشت
•    شگفتی خانه  ام القری  در انتظار رویدادی بود
•    شب جهل و ستمکاری
•    به امید طلوع بامدادی بود
•   
•    سراسر دستگاه آفرینش اضطرابی داشت
•    و نبض کاینات از انتظاری ـ دم به دم ـ می زد
•    همه سیاره ها در گوش هم آهسته می گفتند
•    که امشب، نیمه شب، خورشید می تابد
•    ز شرق آفرینش، اختر امید می تابد

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر