۱۳۹۴ بهمن ۸, پنجشنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (40 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری

ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

دئدیلر

معنی تحت اللفظی:
·        گفتند.

·         این عنوان این شعر شاعر روشنگری است.
·        منظور شاعر از این مفهوم، افکار عمومی است.

·        اما منظور از افکار عمومی چیست؟

1
دئدیلر

·        مفهوم «افکار عمومی» یکی از  شاهمفاهیم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است.
·        مفهوم «افکار عمومی»، مفهومی خر رنگ کن است.
·        آئینه ای وارونه نما ست.

·        منظور از مفهوم «افکار عمومی»، شعور حاکم در هر جامعه و امروزه حتی در جهان است.
·        شعور حاکم در هر جامعه، شعور طبقه حاکمه است.

·        ترفند دیرین طبقه حاکمه اما این است که شعور طبقاتی خود را چنان به خورد خلایق می دهد که بنظر خلایق، شعور خاص خود جلوه گر می شود.

·        معجز در این شعر، افکار عمومی را و در واقع شعور طبقه حاکمه را به چالش می کشد.

2
چون یتیشدیم وطنه،
«آچما دهانین»، دئدیلر
«دینمه، دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر

معنی تحت اللفظی:
·        به محض برگشت از غربت به میهن، گفتند:
·        «زیب دهانت را بکش.
·        دم مزن، حرفی مگو و زبانت را تکان مده.»

3
چون یتیشدیم وطنه،
«آچما دهانین»، دئدیلر
«دینمه، دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر

·        گزارش شاعر در این بیت شعر از برگشت مهاجر از غربت ترکیه به میهن است.
·        ترکیه جولانگاه دو فرهنگ متعلق به دو قاره متفاوت است:
·        ترکیبی از فرهنگ اروپائی و آسیائی است.

·        صرف تمامی جوانی خود در غربت ترکیه، ضمنا با عادت به طرز زیست و طرز تفکر دیگری توأم است که پس از برگشت به میهن، دردسر زا ست.
·        راوی این شعر نیز پس از برگشت به میهن با همین معضل روبرو شده است.
·        به همین دلیل، رسم و روال جاری به او بی وقفه و مکرر یاد آوری می شود.

·        یکی از رسوم جامعه دم نزدن و خاموشی است.

·        خاموشی اما به چه معنی است؟

4
چون یتیشدیم وطنه،
«آچما دهانین»، دئدیلر
«دینمه، دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر

·        منظور از خاموشی، عادی تلقی کردن چیزهای غیرعادی است.
·        منظور از خاموشی، تحمل کردن تحمل ناپذیر ها ست.
·        منظور از خاموشی، پرهیز از نشان دادن واکنش به کنش های واکنش طلب است.
·        منظور از خاموشی، سکوت در شرایطی است که سنگ و صخره حتی به فریاد است.

«قوی بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره
گده قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر

معنی تحت اللفظی:
·        گفتند:
·        «چند تار مو بر چانه ات بگذار و شبیه شیعه جماعت شو.
·        موی سرت را نتراش و پاشنه کفشت را مکش.»

1
·        این رسم و روال زیست دیگری است که به مهاجر تازه از غربت رسیده، یاد آوری و باز آموزی می شود.
·        محتوای این بیت شعر، همرنگ جماعت کردن خویش است.
·        محتوای این بیت فرمالیسم عملی است:
·        ریش گذاشتن.
·        همرنگ صوری شیعه جماعت گشتن.
·        سر نتراشیدن.
·        پاشنه کفش خویش نکشیدن و شبیه آخوند جماعت، گشتن.


2
«قوی بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره
گده قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر

·        شاعر روشنگری در این بیت، فرمالیسم عملی رایج در جامعه واره مبتنی بر تظاهر و تزویر و ریا را به چالش می کشد.
·        انتقاد معجز اما نه انتقادی سطحی، بی محتوا و مبتنی بر هارت و پورت، بلکه انتقادی محتوامند و معنامند و اگر تیز بیندیشیم، انتقادی ریشه ای و رادیکال است:

الف
«قوی بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره

·        ریش گذاشتن به نیت تظاهر به شیعه جماعت.
·        تشیع به مثابه مذهب اکثریت جمعیت کشور.
·        یعنی تمکین به کمیت که ضمنا به معنی بی اعتنائی به کیفیت است.  
·        این به معنی فدا کردن حقیقت در معبد کمیت (اکثریت) خواهد بود.
·        این به معنی همرنگ اکثریت گشتن است. 
·        این به معنی انکار فردیت و هویت خویش است.
·        این به معنی تخریب دیالک تیک فرد و جامعه و هیچ واره انگاری فرد است.
·        این ضمنا به معنی قرائت فاتحه ای بر شخصیت خویش است.

ب
گده قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر

·        نتراشیدن سر در شرایط زندگی آن زمان به معنی کثیف نگه داشتن سر و فراهم آوردن شرایط لازم برای بیماری بوده است.
·        نکشیدن پاشنه پا به معنی کسب شباهت به نعلین پوشان است.
·        نتیجه اش کندی در حرکت و کار است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر