۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

سیری در شعری از هما وثوق (5)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 

1
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ!
ﭼﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ
ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ،
ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺷﺪ!

·        هما وثوق در این بند شعر از باور های خرافی دختران طبقه اجتماعی معینی پرده بر می دارد.
·        ما در اشعار فروغ که عمدتا خصلت اوتوبیوگرافیکی دارند، با باور به این جور خرافه ها مواجه می شویم.

·        دختران توده های مولد و زحمتکش که از نعمت آموزش و پرورش محروم بوده اند، از این جور خرافه ها، حتی روح شان خبر نداشته است.

·        گاهی بعضی محرومیت ها، خود نعمتی محسوب می شوند.
·        این هم یکی از آنها ست.

·        آشنائی با خرافات مذهبی ـ خواه از طریق منبر و موعظه و خواه از طریق معلم در مدرسه ـ  آرامش روحی و روانی افراد را به تاراج می برد.

·        سؤال اما این است که کدام طبقه اجتماعی این جور خرافات را به کودکان منتقل می کند؟

·        این سؤال در روند تحلیل اشعار فروغ، مرتب به ذهن ما خطور می کرد.

2
ﻭﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺍ
ـ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ  ـ
ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ

·        منظور هما وثوق شاید این باشد که کودکی کودکان جامعه بر آنها حرام شده است.
·        ایران در این زمینه شاید قهرمان جهان باشد.
·        کودکان جامعه ـ اعم از دختر و یا پسر ـ بی حق و حقوق ترین اعضای جامعه اند.
·        پسر بچه ها در این زمینه ستمدیده تر از دختربچه ها هستند.
·        خانواده و سنت از دختربچه ها بیشتر محافظت به عمل می آورد، تا از پسربچه ها.
·        به همین دلیل پسر بچه ها در معرض انواع مختلف استثمار و ستم قرار می گیرند:

3
استثمار مادی ـ فیزیکی

الف
·        کودکان بر خلاف اصول صریح اعلامیه حقوق بشر به کار کشیده می شوند.
·        دیر آشنا ترین فرم استثمار مادی کودکان ـ چه دختر بچه ها و چه پسربچه ها ـ قالی بافی بوده است.

·        به همین دلیل جامعه با تخریب ارگانیسمی (اندامی) ـ استه تیکی اعضای بالقوه خود مواجه می شود.

·        تحت فشار کار قالی بافی نه تنها قوه بینائی کودکان تضعیف می شود، بلکه فرم اندام شان کج و کوله می گردد.
·        در روستاها تخریب جسمی دختربچه ها بویژه چشمگیرتر بوده است.
·        آن سان که بعضی از بقال های رند به تمسخر می گفتند:
·        باسنش یک متر عقب تر از خودش راه می رود.

ب
·        فرم دیگری از استثمار مادی، استفاده از کودکان طبقات زحمتکش به عنوان پادو، نوچه، خبرچین و غیره بوده است.

ت

·        پس از پیروزی انقلاب سفید و ورود اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به اوپوزیسیون ضد انقلاب سفید، تخریب روحی و روانی سیستماتیک کودکان به طرز بی بند و باری شدت می گیرد.
·        ادبیات کودکان، هم برای گریز از سانسور و هم برای «تربیت» فدائی و مجاهد و غیره مورد سوء استفاده مهیب وسیعی قرار می گیرد.

پ
·        نقش مخربی را در این زمینه صمد بهرنگی و امثال او بازی می کنند.
·        صمد در رابطه با جلال آل احمد و ساعدی از سوئی و با آخوند تعویض لباس کرده ای به نام امیر پرویز پویان و غیره بوده و مانی پولاسیون روحی و روانی و ایده ئولوژیکی کودکان را و صنف معلمین بی سواد را به عهده گرفته بود.

ث
·        مرگ صمد در حین رفتن به آذربایجان شوروی در رود ارس، محبوبیت چشمگیری به او اعطا می کند و آثار مخرب و آنتی هومانیستی و کودک ستیز او در سطح وسیعی تکثیر، توزیع و ترویج می شوند و خوانده می شوند.

ج
·        به همین دلیل بخش مهمی از ستون فقرات نیروهای سیاسی موسوم به فدائیان و مجاهدین و حزب الله را نوجوانان تشکیل می دهند.
·        شاگرد مدرسه هائی که برای تهییج به کردستان برده می شوند تا پای منبر اشرف دهقانی ارشاد شوند و بعد در عملیات تروریستی و ضد انقلابی شرکت ورزند.

·        فدائیان خلق حتی پخش اعلامیه های بی محتوای خود را به عهده کودکان می گذارند که توسط ساواک بازداشت می شوند.
·        به همین دلیل ساواک شهرهای مختلف کشور و زندان ها چه بسا به کودکستان بدل می شوند.

ح
·        در جنبش ارتجاعی سال های 57 ـ 58، شاگرد مدرسه ها نقش عظیمی بازی می کنند و پس از پیروی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی هم در واحدهای امنیتی و هم در واحدهای خبرچینی و نظامی جذب می شوند و به کار گرفته می شوند.

·        پیر 70 ساله پرولتاریا ـ به آذین ـ در خاطرات خود از نوجوانانی حکایت می کند که در بازداشت مسلحانه او شرکت ورزیده اند.
·        خمینی در نهایت بی رحمی کودکی را که با مین زیر تانک عراقی ها رفته و کشته شده، به عنوان «رهبر» قلمداد می کند.
·        احتمالا صدها هزار تن از همین نوجوانان بسان گله انسانی از مین زارها گذشته اند و اگر شانس آورده باشند، فقط علیل و ذلیل گشته اند.

4
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ

·        ما نمی دانیم که هما وثوق کی این شعر را سروده است ولی تشکیل نسل ترس، زاده ترس و همخواب ترس، باید هم سیر و سرگذشتی از این دست داشته باشد.
·        کسانی که در ایام کودکی با لاطائلات صمد بهرنگی و این و آن مسموم شده اند، روند پسیکولوژیکی روانسوزی را از سر گذرانده اند.
·        چنین کودکانی در عالم خیال میلیون ها بار بازداشت شده اند، شکنجه شده اند، آدم کشته اند، فرار کرده اند، مخفی شده اند و چه بسا با وحشت و ترس و لرز از خواب پریده اند.

·        پیش زمینه تشکل نسل ترس، زاده ترس و همخواب ترس فقط می تواند گستره ایده ئولوژی فاشیستی و فوندامنتالیستی باشد.

5
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ

·        مشابه این وضع را ما در آلمان فاشیستی باند خونخوار هیتلر تجربه می کنیم.
·        فاشیسم آلمان نیز مانی پولاسیون ایده ئولوژیکی و روحی و روانی کودکان را در نهایت بی رحمی سازمان می دهد و ثمرات آن را درو می کند.
·        فاشیسم در آخرین ماه های حیات نکبت بار خود، علاوه بر کودکان، پیران و بیماران را نیز مسلح می کند تا از «میهن فاشیستی» دفاع کنند و تئوری «یا سرکردگی جهانی نژاد برتر و یا نابودی توتال نژاد برتر» را جامه عمل بپوشانند.

6
ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺗﺮس اﯿﻢ
ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺗﺮس اﯿﻢ
همخواب ﺗﺮس اﯿﻢ

·        برای درک شرایط ایران، برای درک فاشیسم وطنی و فوندامنتالیسم شیعی باید با فاشیسم آلمان آشنا شد.
·        فاشیسم آلمان هم با پرچم سرخ تر از خون وارد صحنه می شود.
·        فاشیسم آلمان هم با شعار های «سوسیالیستی» هارت و پورت می کند و سودای تشکیل سوسیالیسم برای نژاد برتر را در سر اعضای پخمه ی بی خرد و خردستیز خود می پرورد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر