۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

سیری در شعری از هما وثوق (9)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

ﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ ﺍﯾﻢ
ﻣﺎ ﻭﺯﻥ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ
ﻣﺎ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻫﺴﺖ
ﺍﺳﻄﻮﺭﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺍﻭﺷﯿﻦ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﺷﺪﻩ ﯼ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ
ﻭ ﻫﺎﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻮﺟﯿﺮﻭﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ.

·        این بند شعر هما وثوق، بیوگرافیک و اوتوبیوگرافیک است.
·        بیوگرافی خود او و زنان قشر اجتماعی معینی از طبقه اجتماعی معینی در این بند شعر تبیین می یابد.

1
ﻣﺎ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻫﺴﺖ

·        هما وثوق، اجبار زنان به کف زدن های دو انگشتی را مورد انتقاد قرار می دهد.
·        وقتی خمینی در بهشت زهرا از تبدیل کشور به بهشت فقها، داد سخن سر می داد، بعضی ها که سوراخ دعا را گم کرده بودند، می خواستند برایش کف بزنند.
·        آنهم نه «کف زدن دو انگشتی»، بلکه کف زدن پنج انگشتی و یا ده انگشتی.
·        ولی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی در طول قرون متمادی، رسم و راه بهتری را هم تمرین کرده بود و هم آموزش داده بود که مؤمنانه تر از کف زدن چند انگشتی بوده و است:

مؤمنین اولسون گرک
سقلی آرشون چرک
خر سسی ویرسین سسی
سالسون فغانی، مسجده
میرزا علی معجز

معنی تحت اللفظی:
مؤمن باید ریش درازی داشته باشد
صدای مؤمن باید شبیه صدای خر باشد
تا بتواند با فغانش لرزه بر تار و پود مسجد اندازد.

·        از این رو، مؤمنین سوراخ دعا را نشان حریف حواسپرت دادند و صلوات و تکبیرش آموختند و اجر عظیم به نصیب بردند.

2
ﻣﺎ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻫﺴﺖ

·        اگر هنر کف زدن را نشانه مدرنیته، تجدد، تمدن و فرهنگ و صلوات و تکبیر را نشانه سنت و تأخیر و تعویق و توحش بدانیم، باید از هما بخواهیم که انتقادش را یواشکی پس بگیرد و خدای کریم را سپاس بگزارد که او و امثال او را از حق کف زدن دو انگشتی محروم نساخته اند.
·        ضمنا باید در حسرت روزگاری آه بکشد که کف زدن دو انگشتی هم، مجاز بود و هم، مدرن و مد روز بود.

3

ﺍﺳﻄﻮﺭﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺍﻭﺷﯿﻦ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﺷﺪﻩ ﯼ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ
ﻭ ﻫﺎﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻮﺟﯿﺮﻭﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ.

·        هما ظاهرا معنی اسطوره را نمی داند.
·        درست به همان سان که ما از اوشین و هانیکو و کوجیرو چیزی نمی دانیم.
·        اسطوره، پدر بزرگ مذاهب است.
·        اسطوره فرمی از شعور اجتماعی بوده است.
·        در اساطیر سخن از طرز زیست خدایان بوده است.
·        در اساطیر یونان به عنوان مثال، سخن از خدایان اولمپ در میان است.
·        اولمپ کوهی شبیه کوه جماران است که خدایان از سر تا پا عیاش   و علاف در آن سکونت دارند و فکر و ذکری جز تور زدن دختر و خواهر و همسر یکدیگر ندارند.

4

ﺍﺳﻄﻮﺭﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺍﻭﺷﯿﻦ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﺷﺪﻩ ﯼ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ
ﻭ ﻫﺎﻧﯿﮑﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻮﺟﯿﺮﻭﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ.

·        منظور هما از اسطوره احتمالا سرلوحه و سرمشق زندگی است:
·        سرمشق دختران و زنان ایران پس از روی کار آمدن مجدد اجامر جماران، اوشین و هانیکو سانسور شده بوده است.

·        اگر اوشین و هانیکو آدم باشند، منظور هما از سانسور آنها چیست؟


·        شاید منظور هما تغییر متن ماجرای اوشین و هانیکو و کوجیرو و یا ملبس کردن آنها به البسه اسلامی بوده است.
·        اینجا هم به هما وثوق باید توصیه کرد که انتقادش را بی کمترین درنگ پس بگیرد و از انجام این جور انتقادات نسنجیده توبه کند.
·        چون سرمشق خود قرار دادن ژاپنی های متمدن از قبیل اوشین و هانیکو و کوجیرو که بدتر از سرمشق خود قرار دادن آمنه و فاطمه و زینب و ام کلثوم نیست.

5
ﮐﻢ ﮐﻢ ﮔﻮﮔﻮﺵ ﻭ ﻫﺎﯾﺪﻩ و ﻭﯾﺪﺋﻮ
ﻭ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ  ﺻﺎﻋﻘﻪ  ﺍﯼ ﺑﺰﻧﺪ ﻭ ﺧﺸﮑﺸﺎﻥ ﮐﻨﺪ!
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺻﺎﻋﻘﻪ، ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﺸﮏ ﮐﺮﺩﻩ!

·        هما وثوق در این بند شعر از عقب ماندگی فکری وحشت انگیز زنان قشر اجتماعی معینی پرده برمی دارد.
·        منظور هما نه زنان سنتی مومیائی شده در صدر اسلام و احیا گشته در اثر عنگلاب اسلامی، بلکه زنان مرفه و مدرن جامعه است که هایده و گوگوش و ویدئو را می شناسند.

·        هما در این بند شعر، از فاجعه فکری و فرهنگی خود و امثال خود پرده برمی دارد:
·        اینها زنان چه بسا با سواد و تحصیلکرده جامعه اند که «انتظار صاعقه دارند تا گوگوش و  هایده و ویدئو را خشک و خاکستر سازد.»
·        آنهم نه در عهد بوق، بلکه در آستانه قرن بیست و یکم که اتمیزه گشتن ناکازاکی و هیروشیمای اوشین و هانیکو و کوجیرو را تجربه کرده است.
·        استحاله ماده به سایه را.

·        دست صاعقه درد نکند که نه گوگوش و هایده و ویدئو را، بلکه زنانگی زنان عقب مانده در عهد دقیانوس را خشک و خاکستر کرده است.

6

ﻭﻗﺘﯽ توﯼ ماشین عروس ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻓﻘﻂ
ﺑﺎﯾﺪ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺑﭙﺰﯾﻢ
ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ
"ﺧﺪﺍ" ﺩﺭ ﺷﮑﻤﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ و دیگر هیچ،
ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺧﺸﮑﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ.

·        هما وثوق در این بند شعر انتقادات مهم دیگری را مطرح می سازد، که ضمنا انتقاد از خود نیز محسوب می شوند:

الف
ﺑﺎﯾﺪ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺑﭙﺰﯾﻢ

·        انتقاد و انتقاد از خود اول هما به وظیفه آشپزی زنان در خانواده مربوط می شود.

ب
ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﯿﻢ  

·        انتقاد و انتقاد از خود دوم هما به وظیفه نظافت خانه مربوط می شود.

ت
ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ
"ﺧﺪﺍ" ﺩﺭ ﺷﮑﻤﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ

·        انتقاد و انتقاد از خود سوم هما به وظیفه بچه داری در خانواده مربوط می شود.

7
ﻭﻗﺘﯽ توﯼ ماشین عروس ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻓﻘﻂ
ﺑﺎﯾﺪ ﻏﺬﺍ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺑﭙﺰﯾﻢ
ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ
ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ و دیگر هیچ،
ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺧﺸﮑﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ.

·        هما وثوق شکوه و شکایت از آن دارد که وظایف زنان معتقد به خرافه صواعق در آشپزی و خانه داری و بچه داری خلاصه می شود.
·        هما بهتر است که این انتقاد نا بجای خود را فوری پس بگیرد و بلحاظ محتوا تصحیح کند.
·        چون زنانی که برای خشک کردن گوگوش و هایده و ویدئو انتظار صاعقه دارند، تجسم فاجعه اند و اصلا لیاقت آشپزی و خانه داری و بچه داری ندارند.

·        حیرت انگیز است، ولی چه می شود که هما از زنان زحمتکش جامعه و خدمات عظیم آنان بکلی بی خبر است.
·        اگر قضیه از همین قرار است که هما تصور و تصویر می کند، باید از هما و امثال او بپرسیم، که چه آلترناتیو و بدیلی برای فونکسیون آشپزی، خانه داری و بچه داری دارد؟
·        دختران و زنان بغایت عقب مانده این قشر از این طبقه اجتماعی چه فونکسیونی باید به عهده بگیرند؟

ادامه دارد.

۲ نظر:

  1. خانوم وثوق انجام بسیاری از وظایفومسوْلیتهارارا مشگل مببیند ولی بادش هست که نوشین برای فروش یک ماهی تا چه اندازه رنج میبرد وتوی سرما وگرما پایین وبالا میرفت تا پولی بدست میآورد از اسطورهات بیاموز

    پاسخحذف
  2. ممنون
    ناهید
    زنان مورد نظر هما قشر معینی از طبقه معینی باید باشد
    هما از زنان زحمتکش بی خبر است

    پاسخحذف