۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

رئالیسم (4) (بخش آخر)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

2
رئالیسم بمثابه تئوری شناخت

1
·        رئالیسم نامی است برای تئوری شناخت نئواسکولاستیک (متافیزیک، اونتولوژی) ، بویژه نئوتومیسم که از انطباق عمده آن با رئالیسم اسکولاستیک سرچشمه می گیرد.

·        مراجعه کنید به تومیسم، نئوتومیسم، اسکولاستیک، نئواسکولاستیک، متافیزیک، اونتولوژی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
·        نمایندگان نئوتومیسم علاوه بر این، عنوان «رئالیسم» را در رابطه معینی برای نامیدن تعالیم فلسفی خویش ـ بطورکلی ـ بکار می برند تا آن را نسبت به ایدئالیسم مرزبندی کنند.

3
·        این استفاده از عنوان «رئالیسم» بطورکلی گمراه کننده و غیرقابل استفاده است:

الف
·        زیرا این مرزبندی مورد نظر نئوتومیست ها نه مرزبندی نسبت به ایدئالیسم بطورکلی، بلکه فقط مرزبندی نسبت به یکی از فرم های نمودین ایدئالیسم، یعنی ایدئالیسم ذهنی است.

ب
·        زیرا نئوتومیسم خود در منشاء، ابداع، اجرا و نتیجه خویش ایدئالیسم بی کم و کاستی است، البته ایدئالیسم عینی است.

ت
·        نئوتومیسم اگرچه وجود موجود در خارج از شعور انسانی و مستقل از آن را برسمیت می شناسد، ولی آن را در خدا، بمثابه آغاز و انجام، مبدإ و آماج، مقصد و مقصود، مضمحل و منحل می کند.

پ
·        نئوتومیسم آن را مخلوق خدا می داند و به مثابه موجود وابسته به خدا قلمداد می کند.

4
·        هرگز نباید فریب روده درازی های معرفتی ـ نظری و منطقی موجود در آموزش نئوتومیستی وجود را خورد.

5
·        وجودی که نئوتومیسم در خارج از شعور انسانی و مستقل از آن مطرح می کند ـ در تحلیل نهائی ـ با توجه به آزمون و آزمایش و معرفت علمی کنونی، جسمیت بخشیدن ایدئالیستی به شعور انسانی است، فرضی است و بمثابه فرض، محصول تفکر ماقبل علمی است.

3
رئالیسم بمثابه آموزش معرفتی ـ نظری

1
·        رئالیسم عنوانی است برای آموزش های معرفتی ـ نظری که وجود عینی ـ واقعی جهان خارج را قبول دارند، بی آنکه تعریف دقیقی از آن ارائه دهند.

2
·        «رئالیسم» نامیدن این آموزش های معرفتی ـ نظری آدمی را دچار ابهام و سردرگمی می سازد و موجب گمراهی مفهومی آدمی می شود.

الف
·        زیرا این مفهوم فرضی، راجع به طبیعت جهان خارج عینی ـ واقعی مطلبی ادا نمی کند.

ب
·        جهان خارج می تواند مادی و یا روحی تصور شود، مخلوق خدا پنداشته شود و یا نشود.

ت
·        به عبارت دیگرعنوان «رئالیسم» ـ به این معنا ـ فاقد پاسخ صریحی به مسئله اساسی فلسفه است.

·        مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
·        «رئالیسم» ـ به این معنا ـ در تاریخ فلسفه نیز برای نامیدن آموزش های معرفتی ـ نظری ـ قاعدتا ـ تنها از سوی متفکرانی مورد استفاده قرار گرفته که ناپیگیر و سردرگم بوده اند و هنوز نسبت به مسائل اساسی، موضع روشنی نداشته اند، بلکه  موضعی اکلکتیکی (از هر چمن گلی) در میان ماتریالیسم و ایدئالیسم داشته اند.

·        مراجعه کنید به اکلکتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
·        اگر ایدئالیسم عینی، «رئالیسم» را بکار برد (و بندرت بکار می برد و تنها نئوتومیسم آن را پیگیرانه بکار می برد) به قصد مرزبندی خود با ایدئالیسم ذهنی است.

5

ادوارد فون هارتمن (1842 ـ 1906)
فیلسوف آلمانی
از نمایندگان فلسفه بورژوائی واپسین

·        اگر ایدئالیسم ذهنی، «رئالیسم» را بکار برد، به نیت مرزبندی با سولیپسیسم است.
·        به قصد نجات خویش از نتایج سولیپسیستی نهائی ایدئالیسم ذهنی است.
·        آن سان که در ادوارد مورد فون هارتمن، کولپه، بشر و متفکران دارای سمتگیری های نئوکانتیانیستی و یا پوزیتیویستی در فلسفه بورژوائی واپسین مشاهده می شود.

·        مراجعه کنید به  سولیپسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        آنها آموزش خود را، اغلب، «رئالیسم انتقادی» می نامند.

7
·        رئالیسم ساده لوحانه، عنوانی است برای موضع معرفتی ـ نظری ئی که مرحله حسی شناخت را با کل روند شناخت یکی می گیرد.
·        یعنی واقعیت عینی را بمثابه آنچه که قابل ادراک است، یعنی بوسیله ادراک قابل شناسائی است، تلقی می کند.

·        مراجعه کنید به سولیپسیسم، ایدئالیسم ذهنی، ایدئالیسم عینی، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر