۱۳۹۴ دی ۳۰, چهارشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (23)


جمعبندی از
میمحا نجار

سار

·        چرا متد مقایسه لازم است، ولی کافی نیست؟

·        ضمنا در لحن تو نوعی دلخوری نسبت به متد مقایسه احساس می شود.
·        دلیلش چیست؟  

ستاره

·        ای نهنگ.
·        تو متوجه ذراتی می شوی که ذره بین از دیدنش عاجز است.

خودت چه فکر می کنی؟

سار

·        من فکر می کنم، با متد مقایسه می توان به توجیه هر دروغی نایل آمد.

ستاره

·        می توانی مثالی بزنی تا ادعای انتزاعی ات با تکیه بر تجارب عینی اثبات شود؟

سار

·        کاری ندارد.
·        تو خودت یکی از آوارگانی.
·        اما می توانی ذلت زیست خود را با ذلت آوارگان مثلا سوری در برف و یخبندان لبنان مورد مقایسه قرار دهی و به این نتیجه رسی که بهشتی به نصیب برده ای.
·        چون مقایسه مانع یاد آوری ذلتی می شود که خودت در فرار از جهنم اجامر جماران تحمل کرده ای.

ستاره

·        درست است.
·        در کشورهای امپریالیستی، مثلا در ایتالیا بطور غیرمستقیم و در نهایت بی طرفی، وضع زندگی کارگران ایتالیا را با وضع زندگی کارگران بنگلادش و درآمد آن دو را با هم مورد مقایسه قرار می دهند.
·        همین و بس.
·        تا خوانننده و شنونده جفنگ نتیجه مورد نظر طبقه حاکمه را بگیرد و شکرگزار کنسرن های سرمایه داری باشد و راضی از وضع موجود باشد و دم نزند.

سار

·        خوب ادامه بده به تحلیل پتزه تینو  

ستاره
پتزه تینو همیشه با خود می گفت:
«من ـ بی شک ـ باید تکه ای از چیزی باشم، تکه ای از چیز بزرگی.»

·        ایراد بینشی پتزه تینو این است که خود را نمی شناسد.
·        از خویشتن خویش غافل است.
·         
·        این ایراد را با کدام مفهوم می توانی تبیین داری؟

سار
·        با مفهوم هویت.
·        پتزه تینو از هویت خویش بی خبر است.
·        از خود بیگانه است.

ستاره

·        درست است.
·        اکنون دو سؤال سمج بسان دو جن کوچولو، جلو می آیند و سینه سپر می کنند تا جواب بشنوند و آرام بگیرند.

·        می توانی ایندو سؤال را حدس بزنی؟

سار
·        آره که می توانم.
·        من فقط باید ضد  مفاهیمی را پیدا کنم که بر زبان رانده ام.
·        اولا ضد هویت را
·        ثانیا ضد از خود بیگانه را

ستاره

·        درست است.
·        زنده باد سار.

·        خوب جفت دیالک تیکی ایندو کدامند؟  

سار
·        جفت دیالک تیکی هویت، تفاوت است.
·        دیالک تیک هویت و تفاوت.

ستاره

·        آره.
·        دیالک تیک هویت و تفاوت، دیالک تیک مهمی است و باید روی آن کار عرقریز کرد.
·        چون خیلی غنی و مولتی فونکسیونال است.
·        شناخت افزار بسیار مهمی است.

·        می دانی بشریت برای تعیین هویت هر کس چه ترفندی پیدا کرده است؟  

سار

·        آره.
·        برای کشف این ترفند، فقط کافی است که ترجمه واژه هویت به فارسی را به خاطر اوریم.

ستاره

·        ترجمه واژه عربی هویت به فارسی، چه می شود؟  

سار

·        فکر کنم، شناسه باشد.
·        از شناسه می توان به ترفند مورد نظر تو پی برد:
·        بشریت برای تعیین هویت هر چیز و هر کس، شناسنامه ای برای آن چیز و آن کس صادر می کند.
·        اگر لئو لیونی برای پتزه تینو، شناسنامه ای صادر می کرد و در اختیار او قرار می داد، پتزه تینو به هویت خود واقف می گشت و دنبال هویت نمی گشت.

ستاره

·        در آن صورت چه اتفاقی می افتاد.

سار

·        در آن صورت از خود بیگانگی پتزه تینو نفی می شد.
·        یعنی به خودشناسی می رسید.

ستاره

·        این جمله آخر تو به چه معنی است؟

سار

·        این بدان معنی است که خودشناسی و به عبارت بهتر، خود آگاهی، پایان از خودبیگانگی است.

ستاره

·        فکر می کنی پتزه تینو عملا، یعنی بی اعتنا به دانستن و ندانستن، چه کرده است که به این روز افتاده است؟

سار
·        این سؤال تو واقعا زیبا ست.
·        حالا می توان به ارج و ارزش بزرگ تفکر مفهومی پی برد:
·        پتزه تینو دیالک تیک هویت و تفاوت را تخریب کرده است.
·        یعنی دو قطب دیالک تیکی را از هم جدا کرده است.
·        هویت را دور انداخته است و تفاوت را بر تخت نشانده است.
·        به همین دلیل، تفاوت خود را مطلق کرده است و از هویت خود غافل مانده است:  

دیگران گنده بودند و هر کار دشواری از دست شان بر می آمد.
فقط او بود، که کوچک بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر