۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (243)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

علامه عیرانی نوشته:
« درکانادا پيرمردي را به خاطر دزديدن نان به دادگاه احضار کردند.
پيرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولي کار خودش را اينگونه توجيه کرد:
خيلي گرسنه بودم و نزديک بود بميرم
قاضي گفت: تو خودت مي داني که دزد هستي و من ده دلار تو را جريمه مي کنم و ميدانم که توانايي پرداخت آنرا نداري
به همين خاطر من جاي تو جريمه را پرداخت ميکنم،
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و ديدند
که قاضي ده دلار از جيب خود درآورد
و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پيرمرد پرداخت شود
سپس ايستاد و به حاضرين در جلسه گفت:
همه شما محکوم هستيد و بايد هرکدام ده دلار جريمه پرداخت کنيد
چون شما در شهري زندگي ميکنيد که فقيري مجبور مي شود
تکه اي نان دزدي کند
درآن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضي آن را به پيرمرد بخشيد.
اجازه ندهيم انسانيت درما بميرد
مرگ انسانيت مرگ خوبيها ست
فردا فرزند من و تو قرار است
دراين سرزمين زندگي کند
خوشبختي فرزندان مان در جامعه اي که انسانيت درآن مرده باشد هيچ تضميني ندارد.»
پایان

حریفی در واکنش به موعظه علامه عیرانی نوشت:

1
مواظب باشید که روشنفکران عیرانی عندک عندک عرعر نکنند.

2
با سرعت نور
عقب عقب ندوند.

3
بلحاظ فکری به قهقرا سقوط نکنند

4
توان کل اندیشی را چنان از دست ندهند که کاه را ببیند،
ولی از دین کوه عاجز باشند.

5
در سایه بزرگواری غرب امپریالیستی است که
10 میلیون سوری در به در شده اند
و ضدها هزار نفر جان به جان آفرین تسلیم کرده اند.

6
لیبی به گورستانی بدل شده است.

7
عرق و افغانستان و یمن و سومالی
ویرانه گشته اند.

8
تو کجائی علامه عیرانی
تا شویم ما چاکرت؟

نتیجه ایده ئولوژیکی:

1
وضع موجود را به هر ذلتی تحمل کنید و دم نزنید.

2
رضا به داده دهید وز جبین گره بگشایید

3
همه چیز را نخوانده تأیید کنید.

4
از انتقاد پرهیز کنید

5
پیش به سوی بردگی تمامعیار تمام ارضی

علاوه بر این دو مورد
موارد دیگری نیز امکان و احتمال دارند:

1
کسی می تواند به عنوان مثال پشت سر حریفی و یا جلوی روی او
خرده گیری کند:
مثلا بگوید:
چرا روی همین سخن فروغ تأمل نمی کند؟

2
این انتقاد از حریف به این نظر فروغ محدود نمی شود.

3
فرق هم نمی کند که منتقد نر باشد و یا زن.

4
زن که سهل است
بنی آدم می تواند حتی خویشتن خویش را به تازیانه انتقاد بندد.

5
هر مادر و پدری کودکان خود را
بی وقفه
نقد می کنند که ربطی به این طبقه بندی سرسری فروغ ندارند.

6
اگر عشق پسته ای باشد
انتقاد
مغز آن پسته است.

7
انتقاد نشانه عمیقترین علاقه و عشق به همنوع است.

8
در ادبیات ایران
مثلا در آثار سعدی و بویژه حافظ
میان انتقاد و عیب جوئی و یا به قول حریف
«بدگوئی»
علامت تساوی گذاشته می شود.

9
در پسیکولوژی ایرانی ها کماکان هم همین است.
کسی توان تمیز انتقاد از بدگوئی را ندارد.

10
امتحانش مجانی است:
به شعر و یا به جفنگ یکی
چپ نگاه کنید
اگر فحش باران نشوید
ما را هم خبر کنید تا به حریف تقاضای دوستی بدهیم.

11
ولی بدگویی هم در چارچوب این جفنگ فروغ نمی گنجد.

12
بدگوئی علل دیگری هم می تواند داشته باشد.

13
مثلا اگر کسی از سر بدخواهی بگوید فلانی سادیسم دارد
نیت او می تواند تخریب اعتبار اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و غیره او باشد.

14
بدگوئی می تواند به دلایل منافع مادی، فکری، طبقاتی و ایده ئولوژیکی او صورت گیرد.
یا مثلا برای اهداف دیگر

15
تضادهای درونجنسیتی چه زن و چه نر
خود بحث شورانگیزی است
به همین دلیل قصه سر دراز دارد.
ولی نظر فروغ شتابزده است و باید نقد شود.

نه درست برعکس پندار شما:
سورن کیرکگارد (1813 ـ 1855)
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ (فقیه) و نویسنده مذهبی دانمارکی
از مؤسسین اگزیستانسیالیسم
کیرکگارد مرتجعترین فیلسوف امپریالیسم است.

1
ما صدها صفحه راجع به جفنگیات اینها منتشر کرده ایم
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
فلسفه حیات در آلمان و اگزیستانسیالیسم در سایر جاها
بلحاظ جهان بینی طرفدار و مبلغ ایدئالیسم ذهنی اند
آبشخور فاشیسم و ایراسیونالیسم بوده اند.
کماکان هم هستند.

3
اگزیستانسیالیسم یکی ا مکاتب فلسفی امپریالیسم است
و بیانگر حالات روحی بورژوائی واپسین است.

4
با اگزیستانسیالیسم، نیهلیسم و پسیمیسم گره خورده است.

5
برای قهرمان کامو در «بیگانه»
مرگ و زندگی یکسان است.

6
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است
که امروزه شاهدش هستیم:
هر دو زندگی را تحقیر و مرگ را تقدیس می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر