۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (38 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری

ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار


تورک منه وئرمسه دوتیوز لیره
غصه وغمدن توتولار خیرخیره
یا زهر ایچ، یا سال ئوزون تندیره
قویما غرض، حوصله چوخ دار اولا

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر ترک 400 لیره مزد ندهد، از بغض ناشی از غصه گلویم خواهد گرفت.    
·        در این صورت، یا باید جام شرنگ بر سر کشم و یا باید خودم را در تنور اندازم.
·        در هر صورت نباید بگذارم که اوقاتم تلخ بماند.

1
تورک منه وئرمسه دوتیوز لیره
غصه وغمدن توتولار خیرخیره
یا زهر ایچ، یا سال ئوزون تندیره
قویما غرض، حوصله چوخ دار اولا

·        معجز در این بند شعر از تضاد طبقاتی میان کارگر مهاجر ایرانی و کارفرمای ترک پرده برمی دارد.
·        این بند شعر معجز از عشق و علاقه و عاطفه نسبت به مهاجران بی کس و بی پناه در دیار غربت ترکیه سرشار است.

·        اشعار معجز در این زمینه دیالک تیکی از بیوگرافی و اوتوبیوگرافی اند:
·        شاعر در آئینه درون اندوهمندش به تماشای همزنجیران طبقاتی خود می پردازد و در آئینه درون اندوهمند همنوعانش، خویشتن خویش را باز می یابد.
·        در این جور اشعار، دیالک تیک عضو و طبقه، دیالک تیک پرولتر و پرولتاریا قوام می یابد.

2
تورک منه وئرمسه دوتیوز لیره
غصه وغمدن توتولار خیرخیره
یا زهر ایچ، یا سال ئوزون تندیره
قویما غرض، حوصله چوخ دار اولا

·        در این بند شعر معجز، دیالک تیک کارگر و کارفرما تبیین می یابد و از استیصال و ناچاری و بیچارگی کارگر مهاجر در دیار غربت پرده برداشته می شود:
·         کارگر مهاجر ستمکش مضاعف است.
·        بی پناه بی یار و دیار بی وطن و بی سرپناه است.
·        از این رو، چاره ای جز تمکین به دستمزد بخور ـ نمیر ندارد.

·        او در این بند شعر، بر سر دو راهی زیر قرار دارد:
·        یا باید به ساز کارفرما برقصد و در حلقش بغض گرد آید و یا باید برای نجات از ذلت زندگی دست به انتحار زند.

3
تورک منه وئرمسه دوتیوز لیره
غصه وغمدن توتولار خیرخیره
یا زهر ایچ، یا سال ئوزون تندیره
قویما غرض، حوصله چوخ دار اولا

·        در پرتو اشعار معجز می توان به شناخت دلایل عینی نایل آمد که به اختلالات پسیکولوژیکی افندی ها، یعنی مهاجرین برگشته به میهن در ایام پیری منجر شده اند.
·        بسیاری از این افندی ها پس از برگشت از غربت به میهن، تمام عقده های غربت را بر سر زنان شان خالی می کنند.
·        زنانی که در تمام مدت مهاجرت همسر، تنها مانده اند و تحت ذلتی کمرشکن به بزرگ کردن کودکان شان کمر بسته اند و پیر شده اند.

·        مراجعه کنید به قصه واره های «پینوتیو در عقاب آباد» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

4
غارت اگر ایلمیه خیمه نی
حرمله و خولی و شمر دنی
غصه بوغار، یوخسول بیچاره نی
اللرین ای مرثیه خوان وار اولا

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر حرمله و خولی و شمر فرومایه به غارت خیمه امام و اهل بیتش مبادرت نورزند، تهیدست بیچاره از فرط اندوه خفقان می گیرد و می میرد.
·        دستت ای مرثیه خوان درد نکند.

5
·        معجز در این بند شعر، از روانشناسی توده های تهیدست پرده برمی دارد و از مرثیه و تعزیه و ناله و زاری برای امام سوم و اهل بیتش، تحلیلی ماتریالیستی ـ تاریخی و  سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی (جامعه شناسی ـ روانشناسی) ستایش انگیزی به عمل می آورد.
·        توده های تهیدست در واقع نه به حال و روز تراژیک امام و این و آن، بلکه به حال و روز تراژیک خود می گریند.
·        یعنی به تخلیه روان اندوهمند خویش می پردازند تا از فرط اندوه به زانو در نیایند و حرام نشوند.

·        معجز برای مرثیه خوان همان فونکسیونی را قایل می شود که در متروپول های امپریالیستی برای روانپزشکان قایل می شوند.
·        از عظمت و عمق مضمونی اشعار معجز فقط می توان غافلگیر گشت و لب به تحسین گشود.
·        دانش سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی معجز بی تردید نه دانش آکادمیکی  (دانشگاهی)، بلکه دانشی تجربی ـ شخصی است.
·        زادگاه دانش تجربی معجز تجارب شخصی و طبقاتی ـ همنوعی خود او ست.

6
سنیز اگر بالغ اولوب اللیه
قدّره نی برک وورون کلیه
بلکه سیزی آخرته یوللیه
خلق گییه قاره، عزادار اولا

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر سن تان بالاتر از 50 است، قمه و قداره را محکمتر بر فرق سر بکوبید.
·        تا شاید شما را راهی آخرت کند و مردم سیاه بپوشند و عزادارتان گردند.

·        طنز نهفته در این بند شعر هم قوی است و هم بغایت معنوی است:

الف
سنیز اگر بالغ اولوب اللیه
قدّره نی برک وورون کلیه
بلکه سیزی آخرته یوللیه

·        معجز از سوئی قمه زنی در روز عاشورا را به نقد می کشد و از احتمال مرگ در اثر این کرد و کار جنون آمیز خبر می دهد.

ب
خلق گییه قاره، عزادار اولا

·        معجز از سوی دیگر به طنزی تلخ، از مزایای پسیکولوژیکی این مرگ در اثر قداره پرده برمی دارد:
·        مردم با پوشیدن لباس سیاه و عزاداری برای عاشق شهید کربلا، از نعمت تخلیه روانی برخوردار می شوند و از مرگ در اثر غصه نجات می یابند.

7
بسکه ایچر شیرۀ انگوردن
شاعرین اولماز خبری صوریدن
مست چیخار دایرۀ گوریدن
کاش هامی معجز کیمی دیندار اولا

·        معنی تحت اللفظی:
·        در روز محشر، شاعر سرمست از شیره انگور، بی خبر از صور از گور بیرون می آید.
·        ایکاش همه بسان معجر دیندار باشند.

·        این بند شعر قله استه تیکی ـ هنری این شعر است.
·        فوق العاده زیبا ست.
·        مصراع آخر این شعر یکی از ضرب المثل های خلقی در دیار آتش ها ست.
·        در این مصراع شعر، دینداری، پارسائی و تقوا باز تعریف  مضمونی می شود:
·        دیندار نه کسی است که تظاهر به تقوا دارد.
·        نماز می خواند.
·        روزه می گیرد.
·        چنین دینداری دیندار صوری و فرمال است و ارزش ندارد.
·        زباله واره است.

·        دیندار حقیقی فردی از طراز معجز است.
·        دیندار حقیقی نماینده پیگیر پیشرفت و هومانیسم و رنسانس و روشنگری است.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر