محورهای
یازده گانه سیاست حزب توده ایران
در
برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه:
(راه توده)
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
این
امر، از همان ابتدای شکل گیری انقلاب 57
و
سال های اول پیروزی انقلاب
گریبان
بسیاری از سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی ایران را گرفت
و به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن
چه که خارج از اراده این و آن در صحنه وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
«قرار دادن آرزوهای گاه شیرین، به جای واقعیات انکار
ناپذیر و اغلب تلخ و
سپس رفتن به سوی تحلیل رویداد های گذشته و یا اتخاذ سیاست در برابر حوادث روز»، گریبان «بسیاری از سازمان ها، احزاب و شخصیت
های سیاسی ایران » را گرفت و به همین دلیل نتوانستند «در انطباق با آن چه که خارج از اراده این و
آن در صحنه وجود داشت»، سیاست اتخاذ کنند و بر سیر حوادث تأثیر مثبت
گذارند.
·
سؤال اول هر خواننده اندیشنده این
است که معنی این کرد و کار راه «توده» چیست؟
·
این آیا به معنی تحلیل «گذشته از
سکوی دیروز» است و یا از سکوی امروز؟
·
منظور از مفهوم «آنچه در خارج از
اراده این و آن در صحنه وجود داشت» چیست؟
1
این
امر، از همان ابتدای شکل گیری انقلاب 57
و
سال های اول پیروزی انقلاب
گریبان
بسیاری از سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی ایران را گرفت
و به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن
چه که خارج از اراده این و آن در صحنه وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
راه «توده» در این جمله دیالک تیک
سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک «سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی ایران» ـ «آن چه که خارج از اراده این و آن در
صحنه وجود داشت» بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده از آن اوبژکت («آن چه که خارج از اراده این و آن در
صحنه وجود داشت») قلمداد می کند.
·
اکنون سیستماتیک تفکر و جهان بینی
ایدئالیستی راه «توده» با تمامت نکبتبار آن آشکار می گردد.
·
همان راه «توده» ای که دیالک تیک
اوبژکت ـ سوبژکت را در عرصه تئوری شناخت وارونه کرده بود.
·
همان راه «توده» ای که دیالک تیک اوبژکت
شناخت ـ سوبژکت شناخت را وارونه کرده بود و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت شناخت
جا زده بود، درست همان راه «توده» ای است که در عرصه جامعه همان دیالک تیک اوبژکت
ـ سوبژکت را دوباره وارونه می کند و این بار، نقش تعیین کننده را از آن اوبژکت جا
می زند.
2
·
بر خلاف تصور راه «توده»، چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهای جامعه بشری «خارج از اراده این و آن»، یعنی خارج از کنش
سوبژکت اجتماعی وارد صحنه نمی شوند.
·
یکی از کشفیات بسیار مهم مارکس،
کشف سوبژکتیویته در تاریخ و جامعه بشری است.
·
تفاوت پدیده های طبیعی با پدیده
های اجتماعی همین جا ست:
الف
·
پدیده های طبیعی مثلا زلزله و
توفان و رعد و برق و آتشفشان و غیره بی اعتنا به اراده سوبژکت (احزاب و سازمان ها
و شخصیت ها و انسان های دیگر) صورت می
گیرند.
·
پدیده های طبیعی بی سوبژکت
اند.
ب
·
پدیده های اجتماعی اما بدون
استثناء سوبژکت مند هستند.
·
جامعه و تاریخ بطور خود به خودی
ساخته نمی شود.
·
جامعه و تاریخ به مثابه اوبژکت،
سوبژکتی به نام انسان دارد که در شعار مارکسیستی ـ لنینیستی زیر تقطیر یافته است:
·
«جامعه و یا تاریخ را توده ها می سازند.»
·
بدون کنش انسانی در جامعه بشری، آب
از آب، حتی تکان نمی خورد.
·
چیزی در «خارج از اراده این و آن»، یعنی خارج از کنش
سوبژکت اجتماعی نمی تواند پا به صحنه نهد.
3
این
امر، از همان ابتدای شکل گیری انقلاب 57
و
سال های اول پیروزی انقلاب
گریبان
بسیاری از سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی ایران را گرفت
و به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن
چه که خارج از اراده این و آن در صحنه وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
راه «توده» در این جفنگجمله نیز
ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی را مو به مو نمایندگی می کند.
·
تمامی هم و غم ایده ئولوژی طبقه
حاکمه امپریالیستی هم بی سوبژکت قلمداد کردن چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای
اجتماعی است.
·
ایده ئولوژی طبقه حاکمه
امپریالیستی نیز همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای اجتماعی را امری جبری و
خارج از اراده و میل و منافع طبقه حاکمه جا می زند.
·
ایده ئولوژی طبقه حاکمه با همین
وارونه سازی دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت، گلوبالیزاسیون، جنگ، تجاوز، اشغال، چپاول
دار و ندار خلق ها و توطئه های دیگر خود را به مثابه پدیده های طبیعی از جنس زلزله
و توفان و رعد و برق جا می زند.
·
با همین وارونه سازی دیالک تیک
سوبژکت ـ اوبژکت است که به خاک سیاه نشاندن سکنه زحمتکش کشورهای جهان سوم و چهارم
توسط نمایندگان طبقه حاکمه در رأس بانک ها و کنسرن ها پرده پوشی و ماستمالی می
شود.
4
این
امر، از همان ابتدای شکل گیری انقلاب 57
و
سال های اول پیروزی انقلاب
گریبان
بسیاری از سازمان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی ایران را گرفت
و به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن
چه که خارج از اراده این و آن در صحنه وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
حواس پرتی راه «توده» اما دست از
سرش برنمی دارد:
·
همان کسی که چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای اجتماعی را «خارج از اراده این و آن» قلمداد می کند، اپوزیسیون
ضد ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی را به جرم عدم «اتخاذ سیاست» و به جرم عدم گذاشتن «تاثیر
مثبت بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد» به محاکمه می کشد.
·
اگر پدیده ای بی اعتنا به سوبژکت
انسانی صورت می گیرد، انسان چگونه می تواند بر آن تأثیر مثبت و یا منفی بگذارد؟
·
پیش شرط تأثیر گذاری بر چیزی، سوبژکت
مند بودن آن چیز است.
·
بر زلزله و رعد و برق چگونه می
توان تأثیر مثبت و یا منفی گذاشت؟
·
راه «توده» هم در اعماق دلش از این
حقیقت امر با خبر است.
·
فقط باید این جفنگجمله آن را با
اندکی دقت خواند:
5
و
به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن چه که خارج از اراده این و آن در صحنه
وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
راه «توده» از «سازمان ها، احزاب و شخصیت های
سیاسی ایران» می خواهد که «در انطباق با آنچه که در خارج از اراده این و آن» صورت می گیرد،
خط مشی سیاسی خود را تعیین کنند و این نحوه عمل را به مثابه «تأثیر مثبت گذاشتن بر
حوادث» جا می زند.
·
این ترفند ایده ئولوژیکی راه
«توده» اما مشخصا به چه معنی است؟
6
·
برای پاسخ به این پرسش باید به کشف
سوبژکت (فاعل) حوادثی نایل آمد که راه
«توده» به عنوان حوادث ماورای انسانی و ماورای اجتماعی جا می زند.
·
یعنی «خارج از اراده این و آن» جا
می زند.
·
در این صورت می توان به محتوای
طبقاتی «رهنمود» و در واقع، چهنمود راه «توده» نایل آمد.
7
·
حوادثی که در ایران و هر جای جهان
تحت سیطره طبقه حاکمه امپریالیستی رخ داده اند و رخ می دهند، به اراده طبقه حاکمه
امپریالیستی و ایادی آشکار و نهان آن و متحدان مرتجع آن رخ داده اند و رخ می دهند.
·
حوادثی که «از همان ابتدای شکل گیری انقلاب 57 و
سال های اول پیروزی انقلاب» از آتش زدن به سینما رکس آبادان تا آتش زدن به شهرنو و
ترور تمامکشوری هر نفسکش مظلوم و غیره رخ داده، نه «خارج از اراده این و آن»، بلکه
به اراده اعضای طبقه حاکمه و ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی رخ داده اند.
·
حالا می توان محتوای طبقاتی چهنمود
راه «توده» را کشف کرد:
8
و
به همین جهت آنها نتوانستند در انطباق با آن چه که خارج از اراده این و آن در صحنه
وجود داشت،
سیاست
اتخاذ کنند و بر سیر حوادث بی وقفه ای که در کشور روی می داد
تاثیر
مثبت بگذارند.
·
راه «توده» می خواهد که «سازمان ها، احزاب و شخصیت های
سیاسی ایران» در «انطباق» با اراده طبقه حاکمه، خط مشی سیاسی خود را تعیین کنند.
·
یعنی به ساز طبقه حاکمه برقصند.
·
یعنی از تعیین خط مشی مستقل خود بر
اساس تحلیل عینی شرایط صرفنظر کنند.
ادامه دارد.
بیجهت نیست که راه تودهراه بخطا برده ومیرود که باسر بچاه بدنامی درآ ورد
پاسخحذف