۱۳۹۴ دی ۲۶, شنبه

راه «توده» و جهان «بینی» اش (15)


محورهای یازده گانه سیاست حزب توده ایران
در برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه:
(راه توده)  

ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

حزب ما، بارها و بارها و علیرغم خشم و پرخاشی که
این سازمان‌ ها از خود نشان دادند،
نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان برای استفاده از شور انقلابی این سازمان‌ ها
 و کشاندن آنها به سوی ماجراجوئی‌ ها هشدار داد.  

·        معنی تحت اللفظی:
·        سازمان های چپ افراطی نسبت به حزب توده رفتاری مبتنی بر خشم و پرخاش داشته اند.
·        حزب توده از نفوذ عوامل سازمان های جاسوسی در این سازمان ها به نیت سوء استفاده از شور انقلابی شان و سوق دادن آنها به آوانتوریسم هشدار داده است.

1
علیرغم خشم و پرخاشی که
این سازمان‌ ها از خود نشان دادند،

·        حزب توده از این شخصیت ها، گروه ها، سازمان ها و عه ز آب به اصطلاح چپ، کمترین شناخت ماهوی نداشته است.
·        مسئله دست و پاگیر حزب توده، فقر فلسفی بوده است.
·        حزب توده با تفکر مفهومی بیگانه بوده است.
·        به همین دلیل در سطح پدیده ها پرسه زده و نابود گشته است.

2
·        اکثریت قریب به اتفاق این جریانات به اصطلاح چپ، پس از پیروزی سهل و سریع انقلاب سفید، تشکیل و یا تقویت شده اند.

·        اگر حزب توده توان تحلیل دیالک تیکی از این جریانات می داشت، به ماهیت ارتجاعی ـ فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ فاشیستی آنها پی می برد.

·        «خشم و پرخاش» و خصومت و کین توزی این جریانات نسبت به توده و حزب توده علت طبقاتی داشته و دارد.
·        این فئودال زاده ها و تاجر زاده خصومت نسبت به توده و حزب توده را با شیر مادر از آن خود کرده اند و می کنند.
·        سازمان های فدائی و مجاهد از هر نوع اسلامی و خلقی و لیملام و دیمدام، سازمان های فاشیستی و فوندامنتالیستی بوده اند و هستند و خواهند بود.
·        فقط ابلهان و ساده لوحان، فریب داس و چکش و هفت تیر و هارت و پورت اینها را می خورند.

3
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        درست است.
·        حزب توده از این بابت کمترین تفاوت ماهوی با ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی نداشته است.
·        تفاوت نورالدین با روح الله فقط در انتخاب واژه ها بوده است:
·        نورالدین از نفوذ عوامل امپریالیسم دم زده است و روح الله از نفوذ شیاطین بزرگ و کوچک (شرقی و غربی)  

·        علامه راه «توده»، حتی در «تحلیل» تاریخ معاصر حزب توده به تحریف دست می زند و مفهوم طبقاتی صریح و روشن «عوامل امپریالیسم» را با مفهوم ماورای طبقاتی، مبهم و گل و گشاد «عوامل سازمان های جاسوسی جهان» جایگزین می سازد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟    

4
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        کس چه می داند.
·        شاید برای اینکه اگر در سی عن عن و یا بی بی سی مته به خشخاش نهند، بگوید که منظور از مفهوم «عوامل سازمان های جاسوسی جهان»، سازمان جاسوسی نپال و فیلیپین و اندونزی بوده است.

·        اما دلیل استفاده حزب توده از  مفاهیمی از این قبیل چه بوده است؟

5
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        برای پاسخ به این پرسش، بهتر است که همین جمله علامه راه «توده» را تحلیل کنیم تا ضمنا طرز تفکر مفهومی را تمرین کرده باشیم:

الف
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        موضوع و یا اوبژکت شناخت را در این جمله، سازمان های چپ کذائی تشکیل می دهند.
·        حزب توده از تحلیل طبقاتی ـ ماهوی این جریانات ناتوان بوده است.
·        این جهل حزب توده نسبت به این جریانات سیاسی، تازگی نداشته، بلکه قدمتی 20 ساله داشته است.
·        اگر به ادامه همین جمله علامه راه «توده» دقت کنیم، به این ضعف معرفتی حزب توده پی می بریم:

نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان
برای استفاده از شور انقلابی این سازمان‌ ها
و کشاندن آنها به سوی ماجراجوئی‌ ها
هشدار داد.  

ب
·        حزب توده مرحوم و راه «توده» حی و حاضر، سازمان های چپنما را که در حرف بدرستی «تربچه های پوچ» (ظاهرا سرخ و ماهیتا سیاه)  می نامید، در اعماق دل خالی از شعور طبقاتی ـ توده ای، به مثابه «سازمان های انقلابی» تصور می کرد.
6
·        کلید گشایش معمای  استفاده از مفاهیمی از قبیل «عوامل امپریالیسم» و «عوامل سازمان های جاسوسی جهان» همین جا ست:
·        از دید حزب توده بی خبر از خرد اندیشنده (فلسفه، مارکسیسم ـ لنینیسم) ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی هم بسان جریانات فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی راست و چپ انقلابی اند.
·        اشکال کار فقط در نفوذ «عوامل امپریالیسم» و «عوامل سازمان های جاسوسی جهان» در گردان های «انقلابی» و سوق دادن آنان به آوانتوریسم است.

·        این اما به چه معنی است؟

7
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        حزب توده دیالک تیک داخلی ـ خارجی را به شکل دیالک تیک سازمان های سیاسی ـ طبقه حاکمه امپریالیستی بسط و تعمیم می داد و بلافاصله وارونه می ساخت.
·        در نتیجه این وارونه سازی، نقش تعیین کننده از آن خارجی (طبقه حاکمه امپریالیستی) قلمدا می شد.
·        جهانتصویر و جامعه تصویر حزب توده بر شالوده این دیالک تیک ایدئالیستی وارونه تشکیل می شد که به عنوان قطب نمای دوئالیستی در هر جا و در هر زمینه مورد استفاده قرار می گرفت.

8
·        این قطب نمای دوئالیستی ـ معرفتی حزب توده اما دو عقربه داشت.
·        برای اینکه در آن روزگار، جهان دو قطبی بود.
·        بدین طریق جای تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی را «شناخت» سهل و ساده دوئالیستی ـ قطب نمائی می گرفت:

الف
حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        هر کس به نحوی از انحا به نفع طبقه حاکمه امپریالیستی کار می کرد به مثابه مظهر شر و منفی و مخرب قلمداد می شد.
·        بی کمترین اعتنا به ماهیت طبقاتی اش.
·        هر کس شعار «مرگ بر امریکا» سر می داد، باز هم بی اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، انقلابی، ضد امپریالیستی و مظهر خیر جا زده می شد.

ب

حزب ما، نسبت به نفوذ عوامل سازمان ‌های جاسوسی جهان هشدار داد.  

·        عقربه دیگر این قطب نمای دوئالیستی ـ معرفتی حزب توده، این بود که هر کس به نحوی از انحا به نفع شوروی کار می کرد، بی کمترین اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، به مثابه مظهر خیر، مثبت و مفید قلمداد می شد.
·        هر کس با شوروی مخالفت می ورزید، باز هم بی اعتنا به ماهیت طبقاتی اش، ضد انقلابی، ضد سوسیالیستی و مظهر شر جا زده می شد.
·        با سمتگیری بر اساس این عقربه است که راه «توده» به تجلیل و توجیه حرکات و سکنات پوتین می پردازد.
·        چون پوتین در سوریه موضع مشابهی با موضع اجامر جماران (به مثابه قطب نمای راه «توده») دارد، راه «توده» بی اعتنا به ماهیت طبقاتی پوتین و اجامر جماران، شعار «از پوتین باید آموخت» را نعره می کشد.

ادامه دارد.

۲ نظر:

  1. میخواهم بدانم راه توده چه هدفی دارد چرا دارد براه خیانت درمیغلتد البته از دید من آ یا اشتباه میکنم؟ شما بمن بگویید تا روشن شوم متشکرم از شما وزحماتتان

    پاسخحذف

  2. ممنون ناهید
    بهتر آن است که افکار به چالش کشیده شوند و نه افراد.
    افراد فانی اند.
    افراد متغیرند:
    افراد می توانند
    ـ به هر دلیلی ـ
    در افکار خود تجدید نظر کنند.
    افراد می توانند افکار خود را تصحیح کنند و یا تخریب کنند.
    چرا؟
    برای اینکه افکار پایدارند.
    ماندگارند
    جانسخت اند
    در اذهان مردم رسوب می کنند
    و بطور مثبت و یا منفی مؤثر می افتند.
    نقد نظر تعیین کنده است و نه نقد صاحبنظر.
    تفاوت مارکسیسم ـ لنینیسم با فاشیسم، فوندامنتالیسم، استالینیسم، تروتسکیسم و زباله های دیگر همین جا ست:
    نقد نظر به جای تخریب صاحبنظر
    نقد افکار به جای پرونده سازی برای افراد
    البته در روند نقد افکار
    ـ خواه و نا خواه ـ
    افراد هم نقد می شوند.
    تعیین کننده ولی نقد افکار است.
    ممنون از هماندیشی و همراهی

    پاسخحذف