تحلیلی
از شین میم شین
پیر
ما گفت:
«خطا
بر قلم صنع نرفت»
آفرین
بر نظر پاک خطاپوشش باد
·
پیر طریقت ما گفت:
·
«بر قلم خلقت خطائی نرفته است.»
·
آفرین بر نظر خطاپوش پیر ما باد.
پیر
ما گفت:
«خطا
بر قلم صنع نرفت»
آفرین
بر نظر پاک خطاپوشش باد
·
این بیت خواجه نیز به طنز و طعنه سرشته
است:
·
خواجه در نهایت خونسردی فئودالی نظر
پیر طریقت خود را در حرف تحسین می کند و درعمل، نفی.
·
معنی این بیت خواجه این است که پیر
طریقت می داند که بر قلم خدا و یا بر قلم قضا که مأمور کر و کور و کودن خدا ست، خطاهای
بیشمار رفته است، ولی پیر با وسعت نظر، از خطاهای خدا صرفنظر می کند و به جای
حقیقت خطرناک، دروغ بی خطر تحویل خلایق می دهد.
·
خواجه تحویل دادن دروغ و استتار
حقیقت عینی را خوشایند می یابد.
·
به همین دلیل برای پیر هورا می
کشد.
شاه
ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی
از مظلمه ی خون سیاووشش باد
·
معنی تحت اللفظی:
·
شاه ترکان به سخن شارلاتان ها و حقه
بازها گوش می دهد.
·
ایکاش از خون به ستم ریخته شده ی سیاوش
شرم می کرد.
·
خواجه در این بیت خود را با سیاوش مقایسه
می کند تا از معصومیت خویش دفاع به عمل آورد.
·
جامعه فئودالی فی نفسه مهلکه ای است.
·
کمترین سوء ظنی می تواند به قیمت
جان تمام شود.
گر
چه ـ از کبر ـ سخن با من درویش نگفت
جان
فدای شکرین پسته خاموشش باد
·
معنی تحت اللفظی:
·
به سبب خود بزرگ نمائی به من بینوا
حرفی نزد.
·
جانم فدای لبان خاموشش باد.
·
اگر این بیت خواجه را در پیوند با
بیت قبلی ببینیم، حاکی از آن است که شاه در اثر بدگوئی های مدعیان از خواجه رنجیده
است.
·
خواجه ولی در سنت همه قربانیان مظلوم
سوء ظن در جوامع فئودالی قربان ـ صدقه اعلیحضرت می رود.
·
ملکه ماهروئی هم که در اروپای فئودالی
به دست جلاد سپرده شده بود، در آخرین دقایق عمر کوتاهش، ضمن اعلام معصومیت خویش، از
توده تماشاچی می خواهد که برای طول عمر اعلیحضرت دعا کنند.
·
او هم همین واکنش خواجه را از خود
نشان می دهد.
·
فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی جغرافیا
نمی شناسند و همه جا از قوانین عام مشابهی تبعیت می کنند.
·
این یکی از محسنات بزرگ کشف بزرگ
حکیم پرولتاریا ست که به درک ماتریالیستی تاریخ معروف شده است.
چشمم
از آینه داران خط و خالش گشت
لبم
از بوسه ربایان بر و دوشش باد
·
معنی تحت اللفظی:
·
چشمم آئینه دار خط و خال شاه ترکان گشت.
·
لبم از بوسه زنان بر بر و دوشش
باشد.
·
خواجه در این بیت مفهوم چشم را احتمالا
به معنی مردمک چشم بکار می برد.
·
مردمگی که انسان واره می شود و آئینه
ای از چشم در دست می گیرد تا خط و خال شاه
ترکان در آن منعکس شود.
·
خواجه آرزو می کند که بوسه بر شانه
و پیکر شاه ترکان بزند.
·
اینهم قربان صدقه دیگری در فرم
دیگری است.
نرگس
مست نوازشکن مردمدارش
خون
عاشق به قدح گر بخورد، نوشش باد
·
معنی تحت اللفظی:
·
چشم مست نوازشگر و مماشاتگرش اگر
خون عاشق را قدح قدح سرکشد، نوش جانش باد.
·
محتوای این بیت خواجه دیالک تیکی از
قربان صدقه و طنز و طعنه و انتقاد است.
·
شاه خوبان بهتر است که با مردم یعنی
با امثال خواجه روش مبتنی بر مماشات و مدارا پیش گیرد و از خوردن خون عشاق خود
پرهیز کند.
·
پیام خواجه همین است.
·
در قحط قانون و حقوق بشر، آدمی به
همین روز می افتد.
· قلندر خوشخیالی در فیس آباد به شهدای توده معترض
بوده است که چرا پای چوبه اعدام شعار «زنده باد جمهوری یأجوج و مأجوج» سر داده
اند.
·
یکی از دلایلش همین است که شاه
ترکان نه فهم در سر دارد و نه مهر در دل.
·
شاه ترکان از سرتاپا وحشی و
خردستیز و خونریز است.
·
قربان صدقه شاید دل سنگ شاه ترکان
را اندکی نرم کند و پدر و مادر و زن و بچه مفسدان فی الارض معصوم تر از چهارده
معصوم کذائی را از گزند جوخه های آزار و اذیت و اعدام مصون دارد.
به
غلامی تو مشهور جهان شد، حافظ
حلقه
بندگی زلف تو در گوشش باد
·
معنی تحت اللفظی:
·
حافظ در جهان غلام معروف تو ست.
·
خدا کند که بنده ی حلقه به گوش تو
باشد.
·
این بیت واپسین غزل خواجه، هم از نهایت
ذلت توده خبر می دهد و هم از نهایت بربریت هیئت حاکمه.
·
حافظ داوطلبانه خواهان خلع درجه از
مقام ایدئال غلامی به اسفل السافلین بندگی است.
·
وقتی شاه ترکان نه ذره ای فهم در
سر و نه ذره ای مهر در دل دارد و از ریشه با هومانیسم بیگانه است، جز خودستیزی
برای رهائی از مرگ بیهوده چه می توان کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر