صحنه بازگشت یوسف به کنعان
اثری از معاون الملک
تحلیلی
از شین میم شین
یوسف
گمگشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبه
ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
یوسف گمشده به کنعان باز خواهد آمد، غم دوری او را مخور.
·
کلبه اندوهبار، روزی به گلسان بدل خواهد شد، غم مخور.
1
·
منظور از کنعان چیست؟
·
کنعان در دیوان حافظ در فرم های زیر و به معانی زیر بکار
رفته است:
کنعان
ناحیه
ای است در کشور عراق (بین النهرین)
چاه
کنعان
چاهی
است در اردن در حوالی طبریه که
برادران
یوسف ـ پسران یعقوب پیامبر ـ او را در آن می اندازند.
ماه
کنعان
به
یوسف اطلاق می شود
پیر
کنعان
به
پدر یوسف اطلاق می شود
وادی
کنعان
به
جائی در فلسطی ناطلاق می شود
2
یوسف
گمگشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبه
ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
·
منظور حافظ از کنعان، احتمالا محل سکونت یعقوب ـ پدر
یوسف ـ است.
·
حافظ در این شعر بطور کلی و در این بیت، فرمان «غم مخور!»
و یا «خوشحال باش!» صادر می کند.
·
او ضمنا برای فرمان خود، دلیل می آورد، تا خواننده و
شنونده فرمان خود را بلحاظ نظری و منطقی قانع کند.
3
یوسف
گمگشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبه
ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
·
حافظ را می توان از باورمندان سرسخت به امپیریسم (تجربه
گرائی) ایدئالیستی در قرون وسطای ایران محسوب داشت:
·
حافظ تجربه را محک صحت و سقم احکام و نظرات و افکار می
داند:
خوش
بود، گر محک تجربه آید به میان
تا
سیه روی شود، هر که در او، غش باشد.
·
اگر آدم ها را مورد آزمایش عملی قرار دهیم، یعنی بسان
فلزی که به محک می زنند تا میزان طلای نهفته در آن تعیین شود، به محک تجربه بزنیم،
درجه خلوص آنها تعیین می شود.
·
خدای آسمانی ادیان بزرگ هم برای کشف درجه یقین قلبی آدم ها
کارخانه علم غیب کذائی اش را تعطیل می کند و آنها را به توصیه ی خواجه شیراز به
محک تجربه می زند:
·
مثلا از پیامبرش می خواهد که سر فرزندش را از تنش جدا
کند.
·
پیامبر خدای کذائی هم برای اثبات استحکام ایمانش به
همان خدای تن طلب سر ستیز، به اجرای فرمان صادره تن در می دهد.
·
بی آنکه بسان آدم خود اندیشی بپرسد:
·
«پس علم غیب کذائی ات، به چه دردی می خورد.
·
نکند فقط برای پوز دادن پیش این و آن باشد؟»
4
یوسف
گمگشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبه
ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
·
دلیل تجربی حافظ بر صحت فرمان «غم مخور» خود، این است که
یوسف گمشده هم بنا بر روایات صریح قرآن بالاخره به کنعان باز آمده و خانه یعقوب که
از در و دیوارش غم می ریخت، به گلستان شادی و خوشحالی بدل شده است.
·
پس تو هم از عالم عام به خطه خاص گذر کن و خوشحال باش.
·
یعنی از عاقبت مثبت عام یعقوب غمزده به عاقبت مثبت خاص خویشتن
گریز بزن و خانه غم را به آتش بکش.
5
·
تجربه ای که حافظ برای اثبات صحت اندرز خود به خدمت می
گیرد، نه تجربه عملی و واقعی، بلکه تجربه ای تئولوژیکی ـ تاریخی است.
·
تجارب تئولوژیکی ـ تاریخی خود احتیاج به اثبات دارند،
ولی در هر صورت بهتر از هیچ اند.
·
تجربه گرائی ایدئالیستی حافظ یکی از گشتاورهای (ممان های)
مثبت در تئوری شناخت او ست، که احتمالا از سعدی فراگرفته است.
·
ما هنوز به اندیشه ای در دیوان حافظ برنخورده ایم که در آثار
سعدی وجود نداشته باشد.
·
هنر حافظ را شاید بتوان در فرمول زیر خلاصه کرد:
·
از آن خود کردن مخفیانه و بی سر و صدای افکار خرافی، ارتجاعی و ایراسیونالیستی (خردستیز)
سعدی و بلحاظ فرم، پر و بال زیبا و فریبا دادن به آنها.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر