اثری از
مارگرت سندمن
او به حرکات
همساز و ناهمساز در کاراکتر الیزابت نی تجسم می بخشد.
الیزابت نی (1833 ـ 1907)
تندیس ساز آلمانی ـ امریکائی
پروفسور
گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
·
تضاد به تأثیر متقابل دو ضد اطلاق می شود که ناگزیر از همبائی با هم اند، مشروط
کننده ی یکدیگر و در عین حال مستثنی سازنده ی یکدیگرند.
·
به عبارت دیگر، دو ضدی که با هم در رابطه وحدت، ضدیت و «مبارزه» قرار دارند:
·
تضاد عبارت است از وحدت و «مبارزه» اضداد.
·
میان تضادهای
دیالک تیکی و تضادهای منطقی (تناقضات) بر مبنای عوامل زیر فرق گذاشته می شود:
1
·
بنا بر نوع پیوند:
الف
·
بنا بر وحدت اوبژکتیف
ـ رئال (عینی ـ واقعی)
ب
·
بنا بر پیوند فکری
2
·
بنا بر خصلت و یا طبیعت اضداد:
الف
·
بنا بر ضدیت اوبژکتیف
ـ رئال (ضدیت عینی ـ واقعی)
ب
·
بنا بر ضدیت منطقی (تناقض)
3
·
تضاد منطقی (تناقض) ـ تنها ـ در حیطه تفکر
وجود دارد.
4
·
تضاد دیالک تیکی ذاتی چیزها، روندها،
سیستم ها و غیره واقعیت عینی است و سرچشمه هر
گونه حرکت، تغییر و توسعه را تشکیل می دهد.
·
مراجعه کنید به
واقعیت عینی، دیالک تیک حرکت و سکون،
تغییر، توسعه، پیشرفت، رئال، اوبژکتیف در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
I
تضاد
در فلسفه یونان باستان
1
تضاد
در فلسفه هراکلیت
هراکلیت (550 ـ 480 ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کاینات و آتش
واژه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هر رود نمی توان دو بار شنا کرد.
«مبارزه» (ستیز) پدر همه چیزها ست.
·
اندیشه «مبارزه» اضداد، بمثابه
علت حرکت و تغییر در فلسفه یونان، برای اولین بار،
از سوی هراکلیت مطرح می شود.
1
·
تصور حاکم در اساطیر یونان
عبارت از این بود، که رب النوع های خاصی که با یکدیگر اختلاف منافع دارند، پدید
آورنده انواع حرکت، تغییر و توسعه در جهان محسوب
می شوند.
2
·
هراکلیت در فرمی انتزاعی و عام، «مبارزه» (ستیز) را پدر همه چیزها می نامد.
3
·
به نظر او طبیعت تمایل بی چون و
چرا به اضداد دارد.
4
·
همه چیز ببرکت مبارزه و ضرورت بوجود می آیند.
· مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و ازادی)، دیالک تیک ضرورت و
تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
·
صلح و هارمونی منجر به انحلال چیزها
و تبدیل آنها به آتش ازلی
شده است.
6
·
مبارزه و کشمکش ـ اما برعکس ـ «شدن» (تشکیل) جهان از آتش را امکان
پذیر ساخته ند:
·
آتش به نظر هراکلیت ماده ازلی وحدتمند (یکپارچه) و مادی جهان است.
7
·
هراکلیت ـ اما ـ علیرغم این اندیشه دیالک تیکی ژرف راجع به علت حرکت و توسعه،
به مفهوم اصیل توسعه، یعنی پیدایش کیفیت های نو از کیفیت های کهنه، دست
نمی یابد.
8
·
درک دیالک تیکی هراکلیت در آموزش
هماهنگی و هارمونی به اوج خود می رسد:
الف
·
«مبارزه»
ی اضداد ـ سرانجام ـ به هارمونی
ختم می شود.
ب
·
اضداد در مرحله هارمونی بر هم منطبق می شوند.
·
و این به معنی برگشت به هارمونی آغازین است.
9
·
آموزش هراکلیت، بدین طریق چرخشی
متافیزیکی می یابد:
الف
·
چرخشی مبنی بر چیزی که همیشه
بوده است.
ب
·
چرخشی مبنی بر حرکت دایره وار
از حالات کیفی یکسان.
10
·
اما با این حال، نتایج نهائی آموزش بلحاظ جهان بینی،
ماتریالیستی هراکلیت را نمی توان نادیده گرفت.
11
·
با اعلام تضادهای
درونی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و غیره ـ بمثابه شالوده
«هرآنچه که هست» و بمثابه نیروی محرکه هر توسعه ـ برای خدا نقشی در حوادث جهان باقی نمی ماند.
12
·
نظرات هراکلیت
برای تفکر اساطیری آن زمان اگر چه جرم و جنایتی محسوب می شد، اما برای تفکر علمی
آغازین نیز شگفت انگیز می نمود:
·
چون تضاد (تناقض) که از گرفتار شدن به آن در عرصه تفکر می بایستی ـ حتی المقدور ـ اجتناب ورزید، در تعالیم
هراکلیت، علت پیدایش «هرآنچه که هست» قلمداد می
شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر