بیژن جزنی
(1316 ـ 1354)
تحلیل واره ای
از یدالله سلطان پور
خاوری
شبی
از گرفتاریهای متنوع جامعه و چگونگی و نتایج احتمالی مبارزات سازمان های سیاسی
علیه رژیم صحبت میکردیم.
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
·
مفهوم «اعتماد متقابل» در این گزارش خاوری خواننده این
گزارش را به حیرت و هراس می اندازد:
1
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
·
اعتماد خاوری به عنوان یکی از اعضای رهبری حزب طبقه
کارگر و توده زحمت به اعضای جبهه ملی اگر به معنی ساده لوحی نباشد، حاکی از فقدان
توان تمیز منافع توده از منافع طبقه حاکمه است.
·
جبهه ملی سازمانی از سر تا پا فئودالی ـ بورژوائی بوده و
کماکان هم است.
·
ترکیب کابینه مصدق از فئودال های استخواندار بی دلیل
نبوده است.
2
·
ضمنا بورژوازی ایران همه چیز دارد، به غیر از شعور
بورژوائی آغازین.
·
آثار خود مصدق باید مورد تحلیل دیالک تیکی قرار گیرند.
·
امروزه در اخبار شب و بویژه در ایران دیروز، ایدئولوژی
بورژوازی ایران تبلیغ می شود.
·
این ایدئولوژی، ایدئولوژی بورژوائی واپسین است و کمترین
نشانی از ایدئولوژی بورژوازی آغازین (کانت و فیشته و فویرباخ و هگل و هولباخ و
غیره) در آن نیست و نمی تواند هم باشد.
·
اندیشه های بورژوائی آغازین را امروزه نمایندگان اصیل
طبقه کارگر نمایندگی می کنند و نه بورژوازی.
3
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
·
حالا اگر هم خود خاوری به هر دلیلی به جزنی و شرکاء
اعتماد داشته، به چه طریق و ترفندی به اعتماد او نسبت به خود و حکمتجو پی برده که
از اعتماد متقابل دم می زند؟
·
بدون علم غیب که نمی توان به روندهای روانی و نظری
دیگران پی برد.
·
اعتماد متقابل کذائی را فقط می توان از سر ساده لوحی حدس
زد.
4
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
·
توده ای های چه بسا فاقد سواد خواندن و نوشتن از فراست
شگفت انگیزی در این زمینه ها برخوردار بوده اند و به اعتماد متقابل میان توده و
اعضای طبقه حاکمه تره حتی خرد نمی کردند.
·
ما فراست طبقاتی و شیوه زیست خود را مدیون این آموزگاران
فروتن و آگاه آهنین هستیم.
5
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
·
اگر شیوه برخورد فدائیان خلق و فدائیان اسلام به انضمام
فوندامنتالیسم را در زندان با توده ای ها مورد مقایسه قرار دهیم، به تضادی فرمال
(صوری) برمی خوریم:
الف
·
فدائیان اسلام و فوندامنتالیسم در زندان توده ستیزی خود
را علنی می کردند و با بی شرمی جامه عمل می پوشاندند و تفاوتی با ساواکی ها از این
بابت نداشتند.
·
احتمالا دلیل درگیری بدنی هوشنگ تیزابی با این اراذل و
اوباش و دلیل مخالفت احتمالی خاوری با مشی کیانوری هم همین تجربه بوده است.
ب
·
فدائیان خلق اما در زندان برخوردی بظاهر صمیمانه، ولی در
واقع ریاکارانه و عملا خصومت آمیز و مخرب با توده ای ها داشته اند.
·
علت این مانور خرده بورژوائی آنها غنای نظری و شخصیتی
توده ای ها بوده است.
·
فدائیان خلق همه از دم از بالا تا پایین هپیلی هپو بوده
اند.
·
کماکان هم هستند.
·
یکی از سران شان در صفخه فیسبوک در معرفی خویش نوشته که
فلسفه ندارد.
·
این به معنی بی خبری حتی از خویشتن و بی خبری از جهان
بینی فئودالی ـ بورژوائی واپسین خویش است.
ت
·
رفتار فدائیان اسلام و فوندامنتالیسم و فدائیان خلق در
جامعه (در خارج از زندان) با توده ای ها تفاوتی چشمگیر نداشته است.
·
فدائیان خلق هنری جز فحاشی به حزب توده نداشته اند.
·
دلیل این امر اولا خالی بودن کله و چنته حضرات از تئوری
بوده، ثانیا با نفی حزب توده، برای خود هویت «مارکسیستی» کاذب می تراشیدند.
پ
·
دلیل نزدیک گشتن فدائیان خلق به حزب توده پس از پیروزی
فوندامنتالیسم، اوپورتونیسم آنها از سوئی و بی سوادی وحشت انگیز رهبری آنها از سوی
دیگر بوده است.
·
حتی در این دوره، حضرات نفرت طبقاتی خود از توده و حزب
توده را پنهان نمی کردند.
·
توده ستیزی و حزب توده ستیزی با شیر مادر وارد ارگانیسم
اعضای طبقات اجتماعی واپسین می شود و فقط با کفن و دفن شان خارج می گردد.
·
ادعای خاوری مبنی بر اعتماد متقابل ارزش تجربی و نظری
ندارد.
6
به
او گفتم نظرات تو در چارچوب شعارهای سیاسی و اجتماعی «جبهه ملی» نمی گنجد و با
شوخی اضافه کردم:
و
به کاری که تو می کنی میگویند شتر سواری دولا دولا.
خندید
و گفت:
"دیگرانی
هم درست همینطور می گویند".
·
رهبری حزب توده و ضمنا خاوری طبقات اجتماعی واپسین را نمی شناخت و نمی شناسد.
·
طبقات اجتماعی واپسین تنها چیزی که ندارد، صراحت و صداقت
و پرنسیپ و انضباط نظری است.
·
نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین از باند جنایتکار هیتلر
گرفته تا عادولف های وطنی همه از دم عوامفریب بوده اند و کماکان هم هستند.
·
اعضا و سازمان ها و احزاب طبقات اجتماعی واپسین در مانور
بی امان بسر می برند.
·
در طرفة العینی می توانند همه اعوان و انصار خود را سرخ
کنند.
·
برای دفاع از سوسیالیسم سینه سپر کنند و حتی دست به شورش
«انقلابی» بزنند.
7
·
برتولت برشت در این زمینه اثری آموزنده تحت عنوان «وحشت
و نکبت رایش سوم» به میراث نهاده است که ما بخشی از آن را ترجمه و منتشر کرده ایم.
·
قبلا هم به همت لنکرانی نامی احتمالا از حزب توده به
فارسی ترجمه شده بود.
·
اعوان و انصار آدولف هیتلر همه اصطلاحات مارکسیستی ـ
لنینیستی را مو به مو نشخوار می کردند و سودای تشکیل جامعه سوسیالیستی هم داشتند.
·
البته نه برای همه سکنه کشور، بلکه فقط برای ورثه نژاد
برتر و ابربشر.
8
به
او گفتم نظرات تو در چارچوب شعارهای سیاسی و اجتماعی «جبهه ملی» نمی گنجد و با
شوخی اضافه کردم:
و
به کاری که تو می کنی میگویند شتر سواری دولا دولا.
خندید
و گفت:
"دیگرانی
هم درست همینطور می گویند".
·
گول ظواهر چیزها و آدم ها را فقط ساده لوحان بی خبر از
توده و تئوری می خورند.
·
توده معیار آهنینی در این زمینه ها دارد.
·
توده برای تمیز دوست از دشمن به نحوه تهیه نان سفره طرف
مورد نظر نگاه می کند.
·
همین هفته با صدای گلشیفته فراهانی ترانه ای تحت عنوان
«سکوت» در فیس بوک و غیره منتشر شده است.
·
خیلی تماشائی است.
·
طبقه اجتماعی ناشر این ترانه ملت ایران را از قول خود
«آرامش قبل از توفان و انبار باروت» جا می زند.
·
در این ترانه تاریخ ایران از ناصر الدین شاه شروع می شود
و در گذر از انقلاب مشروطه به رضا شاه و محمد رضا شاه و ثریا می رسد و با فرح
پهلوی خاتمه می یابد.
·
اما از فدائیان خلق از بهرنگی تا پویان و احمد زاده و جزنی
با دست و دل بازی تام و تمام تصاویر چه بسا خونینی نشان داده می شود.
·
تنها چیزی که حتی به ذره بینی نمی توان در آن کشف کرد،
نشانی از حزب توده و دهها هزار توده ای است که موئی از آنها به همه شخصیت های همه
تاریخ ایران می ارزد.
·
البته اینجا هم علیرغم تلاش مذبوحانه، تیرباران گروهی از
توده ای ها بدست باند فوندامنتالیسم برجسته ترین بخش این تبلیغات است.
·
حضرات احتمالا نمی دانستند که تعدادی از جوانان چشم بسته در حال
تیرباران، توده ای بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر