·
این سخنان آیت اله طالقانی باید
زمانی بر لب رانده شده باشد که اقلیت های مذهبی از روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی
ابراز نگرانی کرده اند.
·
ما آیت الله طالقانی نمی شناسیم و
این اولین مطلبی است که از ایشان می خوانیم.
·
از دو صورت قصه خالی نیست:
الف
·
یا ایشان قصد عوامفریبی داشته اند.
ب
·
و یا کمترین شناختی از روحانیت و فوندامنتالیسم
شیعی نداشته اند.
1
·
ما اهل پیشداوری نیستیم.
·
شنیده ایم که گفته اند:
·
«هرگاه دلسرد و نا امید می شوم، نزد امام می
روم تا تقویت روحی و روانی کسب کنم.» (نقل به مضمون)
·
چنین کسی نمی تواند از نقشه ها و
دسیسه های روحانیت بی خبر باشد.
·
علاوه بر این، ایشان بی شک با بسیاری
از روحانیان و طرفداران خمینی در زندان و بیرون از زندان آشنا بوده اند و نمی
توانند از فاناتیسم آنان بی خبر باشند.
2
·
در هر صورت بی پایگی این ادعا از
همان روزهای اول پیروزی روحانیت بر سلطنت آشکار شد.
· نه تنها زنان اقلیت های مذهبی،
بلکه تمامی زنان کشور تحت فشار مادی و روحی و روانی و ایدئولوژیکی قرار گرفتند.
·
شاید حق با آیت الله طالقانی باشد.
·
این نگفتن ها ولی به دلایل اوبژکتیف
و سوبژکتیف مختلف بوده است:
4
·
اولا به دلیل نیاز جامعه به نیروی
کار مادی و فکری و فرهنگی و آموزشی و پرورشی زنان بوده است.
5
·
این ثانیا به این دلیل بوده که چرخ
توسعه جامعه را نمی توان به عقب برگرداند.
·
در جامعه، انقلاب بورژوائی نیرومندی
از بالا صورت گرفته است و زنان عملا وارد جامعه گشته اند.
·
ضد انقلاب (سفید) فئودالی ـ فوندامنتالیستی،
دیگر نمی تواند بدون زیر علامت سؤال قرار دادن دعاوی «مدرن» فوندامنتالیستی، نیمه
دیگر جامعه را خانه نشین سازد.
·
این در طبیعت و ذات هر ضد انقلابی
است که به برخی از وظایف اصلی انقلاب سرکوب گشته، جامه عمل بپوشاند.
·
این سخن آیت اله طالقانی خود تأییدی
بر صحت حدس ما ست.
·
زنان عملا عضو فعال جامعه گشته اند
و طنز قضیه اینحا ست که با پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی، دیگر هیچ بهانه ای
بر مظهر کفر بودن مدرسه و دانشگاه و رادیو و تلویزیون و غیره کارگر نمی افتد.
·
فاناتیک ترین خرده بورژوازی سنتی
حتی به محض پیروزی روحانیت به خرید رادیو، تلویزیون و ارسال دختران خود به مدرسه و
دانشگاه و سینما و اشتغال در ادارات و مؤسسات خصوصی و دولتی می پردازند.
7
·
این واقعیت امر دال بر صحت حدس
حریفی است که روی کار آمدن حرفه ای ترین و سنتی ترین سدسازان را تنها راه تخریب
سدهای ایدئولوژیکی برپا شده در خط سیر لکوموتیو تاریخ دانسته است.
·
موش نقب زن تاریخ اگر در راه خود
به صخره ای صعب برخورد کند، مسیر عوض می کند و از جای نرمتری به حفر حفره لازم می
پردازد:
·
سدهای سدید سنتی در ایران (شاید هم
در دیگر کشورهای منطقه) ـ اگر هم به بهائی
بسیار گران ـ بوسیله پاسداران سنتی سنت (روحانیت) برچیده می شوند.
8
·
موش نقب زن تاریخ، طناز ترفندمند
تردستی است:
·
تاریخ کاری را که به صدها سال
روشنگری نیاز دارد، گاهی در عرض دهها سال به انجام می رساند، آن هم به طرز حیرت
انگیزی.
·
تاریخ در عرض سی سال بدست خود
روحانیت، تیشه تجربی و ژرف بر ریشه های تنومند باورهای مذهبی، خرافی، اخلاقی،
اوتوپیکی و سنتی فرود می آورد و راه را بطور عینی برای جهش انقلابی ژرف هموار می
سازد.
·
اکنون عقب مانده ترین افراد حتی به
برتری رژیم بورژوائی شاه نسبت به جمهوری جهل و جنون آشکارا و یا پنهانی اعتراف می
کنند.
·
در صورت فقدان آلترناتیو کارگری ـ کمونیستی
امکان روی کار آمدن رژیم قبلی وجود دارد.
·
البته اکنون میان طبقه حاکمه فعلی
و قبلی فرق ماهوی وجود ندارد.
·
حتی اگر سلطنتیسم دوباره زمام امور
را بدست گیرد، قادر به نجات جامعه از بحران ساختاری نخواهد بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر