فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
سوم
تاریخ
پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد
خرد
قسمت سوم
غیرعقلائی
کردن ایدئالیسم از طریق اسطوره واره کردن فلسفه حیاتی آن:
شوپنهاور
ادامه
الف
·
شوپنهاور اصل ذهنیت (اوبژکتیویته)
در فلسفه کانت را رادیکالیزه می کند، به افراط می کشد و بسط می دهد.
ب
·
شوپنهاور نطفه های دیالک تیکی در
تفکر کانت را پرده پوشی می کند.
ت
·
مسئله گذاری های مرکزی و مضامین
اصلی در فلسفه کانت را با اسطوره واره سازی به سلیقه ی فلسفه حیات دمساز می سازد و
یا بر طبق آن، دسته بندی می کند:
·
درک شوپنهاور به جای درک عینیت در
شناخت سوبژکتیف کانت، میان اقطاب زیر نوسان می یابد:
1
جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی
·
قطب درک برکلیانیستی جهان به مثابه
تصور
2
·
قطب عینیت وارگی اسطوره ای جهان به
مثابه اراده
·
(شوپنهاور به اختراع مفهوم «اراده جهان» می
پردازد و بدین طریق جهان عینی را اسطوره واره می سازد. مترجم)
پ
·
بدین طریق، مفهوم اراده شوپنهاور
بر سر دو راهی زیر سر در گم و سرگردان می ماند:
1
·
اراده به مثابه پدیده فردی ـ روانی
2
·
اراده به مثابه اصل متافیزیکی عام
12
·
سوبژکت در فلسفه شوپنهاور به رازی
بدل می شود که مفاهیم «مجرد و دیسکورسیف»
را به خطه آن راه نیست.
·
(دیسکورسیف یعنی بلحاظ متد، مفهوم به مفهوم پیش
رفتن. مترجم)
13
·
با اعلام اینکه مناسب آن است که «تصورات
از تصورات استخراج شوند»، طرح امپیریستی ـ پوزیتیویستی ـ بدوی مفاهیم به مثابه پیش شرط لازم جهت تجلیل از شناخت
الهامی ـ استنباطی و همزمان بلاواسطه بکار می رود.
·
(شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»،
جلد 1، ص 78)
14
·
«در واقع، تمامت حقیقت و خردمندیت، نهایتا در
استنباط است.
·
هر شناخت حتما با واسطه فقط می
تواند شناخت بدی باشد.
·
انتزاعی، ثانوی، مفهوم، همگی سایه
صرف شناخت واقعی اند.»
·
(شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»،
جلد 2، ص 85)
15
·
اقدامات زیر در فلسفه شوپنهاور سبب
می شود که در تفکر بورژوائی واپسین، این فلسفه به مثابه قطب مخالف ایدئالیسم جلوه
گر شود:
الف
·
چالش شوپنهاور بر ضد خرد و فلسفه خرد
ب
·
اسطوره ای تلقی کردن عینیت کذائی اراده
جهان
ت
·
اعلام این نظر که «اما تنها اراده است
که چیز در خود است:
·
بنابرین همچو چیزی نه تصور، بلکه
چیزی مغایر با تصور است:
·
منشاء هر تصوری، هر اوبژکتی، پدیده
ای، رؤیتی و عینیتی اراده جهان است.»
·
(شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»،
جلد 1، ص 163)
·
«یعنی در رئال های مورد نظر و حتی در ایدئال
ها، به عبارت دیگر در تصور و هر چیز موجود بزعم تصور.
·
رئال های واقعی، یعنی هر آنچه که
مستقل از تصور وجود دارد، اما اراده است، اراده ای که بی شک و تردید جزو ایدئال ها
محسوب می شود.»
·
(شوپنهاور، «دست نوشته های به میراث مانده» (1818
ـ 1830)، جلد 3، ص 197، 1970)
16
والتر شولتس (1912 ـ 2000)
فیلسوف المانی
·
والتر شولتس بر آن است که «در
استدلالات شوپنهاور مخالفت تعیین کننده ای با ایدئالیسم بطور کلی عرض اندام می کند.»
·
(والتر شولتس، «تذکراتی در رابطه با شوپنهاور،
طبیعت و تاریخ»، ص 304، 1967)
17
گئورگ سیمل (1858 ـ 1918)
فیلسوف، جامعه شناس آلمانی
از فلاسفه فلسفه حیات، نئوکانتیانیسم
موضوع پژوهش:
فلسفه فرهنگ
جامعه تضاد
·
گئورگ سیمل ایدئالیسم معرفتی ـ
نظری در متافیزیک اراده شوپنهاور را برجسته می کند و خیلی مهم جلوه گر می سازد.
·
هدف سیمل جا زدن این نظر است که «ایدئالیسم
معرفتی ـ نظری، یعنی جدائی پدیده از چیز در خود، پیش شرط ناگزیر پسیمیسم (بدبینی فلسفی
و تاریخی) شوپنهاور بوده است.
·
این اندیشه ای است که شوپنهاور را
در عمیق ترین اعماق جهان گرفتار ساخته است:
·
اراده ماهیتا بی هدف نهایتا ترس
زده به امکانات فکری در افراد منفرد و در خواسته های هدفمند اراده عمومی مطلق پناه
می برد، که وحدتش بواسطه اهداف نگسیخته است، تا رئالیته واقعی خود را افزایش دهد.
·
تنها یک همچو مقوله ایدئالیستی می
تواند به چرخش لازم در اینجا نایل آید:
·
چون هر چیز تجربتا موجود که به
عنوان چیز مشخص حس می شود، خود جز سایه ای و هاله ای بیش نیست.
·
بلکه بازتابی است که خود را به
مثابه تجزیه و تلاشی وجود حقیقی در ضمیر نمودار می سازد.»
·
(گئورگ سیمل، «شوپنهاور و نیچه»، سخنرانی در
مونیخ، ص 69، 1920)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر