سه شعار فتیشی (بت واره)
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
سرچشمه:
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com
در جهان مه آلود مذهبی، فرآورده های ذهن انسان حیاتی ویژه می یابند، چهره هایی مستقل میگردند.
این همان است که من فتیشیسم می نامم
کارل مارکس
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
سرچشمه:
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com
در جهان مه آلود مذهبی، فرآورده های ذهن انسان حیاتی ویژه می یابند، چهره هایی مستقل میگردند.
این همان است که من فتیشیسم می نامم
کارل مارکس
• امروزه، گرایشاتی در اپوزیسیون ایران، از راست تا چپ، شعارهایی را چون فرمول هایی سحرآمیز ملکه ی گفتمان سیاسی خود کردهاند:
1
• یکی از آنها، شعار «انتخابات آزاد» است که تکیه کلام مرکزی اینان شده است.
2
• دیگری، طرح ایجاد آلترناتیوی در خارج از کشور است که "سیاستورزی" مینامند.
3
• سومی، در نفی انقلاب و هر گونه قهر، تبلیغ مبارزه ی مسالمت آمیز است که "گذار دموکراتیک" میخوانند.
• هر سه ی این راهبردها اما پر ابهام و توهم انگیز اند تا جایی که نزد طراحان آنها مقامی افسانه ای و حتا جادویی کسب میکنند.
• موضوع بحث من در این جا افسونزدایی از این فرمول های فتیشی، از این بت واره ها در سیاست است.
• در عین حال که از موضع رهایی خواهی متکی بر جنبشهای اجتماعی، تلاشی است در ارائه عناصری از آن چه که می باید امروزه در گسست از «سیاستِ واقعاً موجود» ابداع شود:
• «سیاستِ دِگر».
1
«انتخابات آزاد» از واقعیت تا افسانه
• «انتخابات آزاد»، نزد بخش هایی از اپوزیسیون ایران، به ویژه در خارج از کشور، تبدیل به شعاری مرکزی و اصلی شده است.
• هم تاکتیک و هم استراتری خوانده میشود.
• ادامه ی مبارزه ی آزدای خواهی مردم ایران از مشروطه تا کنون وانمود میشود.
• راه گشای سیاسی امروز و آینده کشور به شمار میرود.
• راهکاری فراگیر، برخاسته از درون جامعه، به ویژه پس از جنبش خرداد 88 در اعتراض به تقلب انتخاباتی، تلقی میشود.
• تجسم والای دموکراسی تعریف میشود.
• راهبُردِ مورد قبولِ دو نیروی سیاسی تاریخی یعنی «دموکراتهای سکولار» و «اصلاح طلبان دینی» اعلام میشود.
• در یک کلام، در باور طراحان و مبلغان آن، این شعار میتواند سرنوشت مبارزه در ایران را به سوی اصلاحات تدریجی، کسب دموکراتیک قدرت، جلوگیری از فروپاشی کشور و چیزهایی از این دست... رقم زند.
• ابهام و توهم چنین دریافتی از نقش «انتخابات آزاد» را میتوان هم در واقعیت کنونی ایرانِ زیر حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داد و هم در حوزهی نظری در بارهی «دموکراسی نمایندگی» و نقش واقعی «انتخابات» در آن.
الف
در جمهوری اسلامی
• در جمهوری اسلامی، مضحکهی "انتخابات" بنا بر قوانینی ضد دموکراتیک که از قانون اساسی اسلامی پیروی می کنند انجام میپذیرد.
• از این رو، انتخابات در ایران تحتِ چنین شرایطی نه میتواند آزاد باشد، نه دموکراتیک و نه برابرانه.
• در ایران کنونی، انتخابات تنها زمانی می تواند به معنایی "آزاد" باشد که از نظام موجود یعنی قانون اساسی و دیگر قوانین تابعه ی آن پیروی نکند.
• به بیان دیگر، «انتخابات آزاد» خارج از چهارچوب قانون اساسی برگزار شود.
•
• طرحان شعار «انتخابات آزاد» در ایران، اگر به واقع چنین تحلیل و برداشتی از آن دارند، می باید در متن و مضمون شعار خود با صراحت اعلام کنند که انتخابات مورد نظرشان تنها در شرایط گسست یا خروج از قانون اساسی نظام امکانپذیر است.
ب
• در شکل متعارف و آشنایش، «انتخابات» تنها در شرایطی می تواند به معنایی "آزاد" باشد که آزادی بیان و اندیشه، آزادی نشر و تجمع... و به ویژه آزادی فعالیت مخالفان و اپوزیسیون وجود داشته باشند.
• وجود چنین شرط هایی که برای «آزادی» انتخابات تعیین کننده هستند، دوباره ما را به همان نتیجه گیری پیشین بازمیگرداند.
• طراحان شعار «انتخابات آزاد» اگر به واقع خواهان چنین انتخاباتی هستند، می باید شعار خود را به این صورت تکمیل و کامل کنند:
• انتخابات آزاد در شرایط وجود آزادی های نامبرده یعنی خارج از نظم استبدادی کنونی.
ت
• انتخابات نه به طور عام بلکه همواره به طور مشخص وجود داشته و دارد.
• در انتخابات، مردم برای اداره ی نهادی مشخص و یا انجام اموری معین، افرادی را به نمایندگی از خود از طریق رأی خود برمی گزینند.
• در دموکراسی نمایندگی این امور می توانند ریاستِ جمهوری، قانون گذاری، شهرداری و غیره باشند.
• در هر صورت، انتخابات همیشه در پی خود پسوندی دارد:
• انتخابات برای چه؟
• انتخابات برای کدام امور یا نهاد؟
• هواداران شعار «انتخابات آزاد» در اپوزیسیون ایران اگر «انتخابات» را به طور کلی در مد نظر دارند که چنین شعاری چندان راهبرد مشخص ندارد.
• چون به طور عام نمی تواند در هر زمان، به ویژه هنگامی که انتخاباتی در دستور کار نیست، به نیرویی محرک برای عمل سیاسی کنکرت اجتماعی و سیاسی تبدیل شود.
• اما اگر به طور مشخص می خواهند به قول خود در اوضاع فعلی ایران «سیاستورزی» کنند، در این صورت می باید توضیح دهند کدام انتخابات را مد نظر دارند؟
• انتخابات برای کدامین نهاد؟
• برای ریاست جمهوری اسلامی؟
• برای مجلس شورای اسلامی؟
• برای شوراهای اسلامی؟
• به عبارت دیگر باید مشخص کنند که آیا منظورشان از «انتخابات»، انتخابات برای این گونه نهادهای سیاسی- اسلامی در جمهوری اسلامی است و یا برای نهادهایی از نوع دیگر است که اسلامی نبوده بلکه دموکراتیک هستند؟
• در صورت اول آنها نهادهایی را که تجسم مطلق استبداد، تبعیض و دینسالاری هستند به رسمیت شناخته، خواستار شرکت و مشارکت در آنها میشوند.
• به بیان دیگر راهِ همکاری سیاسی با رژیم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن را در پیش میگیرند.
• چنین است موضع اصلاح طلبان و اپوزیسیون راست و بخشی از چپ در ایران.
• اما اگر مقصود آنها از «انتخابات آزاد»، انتخابات برای نهادهایی دموکراتیک و لائیک در عدم پیروی از قانون اساسی رژیم است که در این صورت باز هم برمی گردیم به همان ابهام نخست در طرح شعار عام و کلی «انتخابات آزاد»، تا زمانی که آن را با تصریحاتی که نام بردیم تصحیح، تکمیل و کامل نکنند.
پ
• یکی دیگر از افسانه سراییهای گفتمان «انتخابات آزاد»، عمده وانمود کردن مقام و نقش آن در تغییرات اجتماعی - سیاسی است.
• این تصور نیز توهم و تخیلی بیش نیست.
• نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان.
• تجارب متعدد تاریخی، در همه جا و از جمله در دموکراسی های غربی، با پیشینه ی دویست ساله ی مدرنیته، نشان داده اند که با انتخابات، ولو در دموکرات ترین و آزادترین شکل آن، دموکراسی واقعی و حقیقی یعنی آن چه که ما «تصاحب مردم بر امور خود و سرنوشت خود» مینامیم، تحقق نمیپذیرد.
• از سوی دیگر، «انتخابات آزاد» راهگشای اصلی و اساسی نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی... جوامع بشری نیست.
• راهیابی برای غلبه بر این نابسامانی ها را به طور عمده و اساسی باید در مداخله و مشارکت مستقیم خودِ مردم در ادارهی امور خود از طریق جنبشها، مشارکت ها و فعالیت های اجتماعیشان پیدا کرد تا از طریق انتقال اختیارات و قدرت خود به افرادی معین ولو منتخب - این آریستوکراسی عصر مدرن - که «نمایندگان» مردم یا ملت میشوند.
• این را میگوییم، نه از برای نفی اصل انتخابات آزاد و همگانی که یکی از بنیادهای وجودی دموکراسی نمایندگی در مدرنیته است، بلکه از این بابت که محدودیت ها و ناتوانایی های آن را بشناسیم و از تصورات موهوم نسبت به نقش و توانایی «انتخابات» در سیاست و در تغییر اوضاع دوری کنیم.
• در عصری که سلطه های اقتصادی، سیاسی، دینی، ایدئولوژیکی، تکنیکی، دانشی، حزبیتی... چون سیستم و مکانیسمی پیچیده از سطح کلان حاکمیت (حکومت و دولت) تا اجزای پیکر جامعه اعمال میشوند.
• در دنیایی که دستگاههای عظیم اطلاعاتی، تبلیغاتی و رسانه ای، با وجود دموکراتیزاسیون گسترده ناشی از وسایل نوین ارتباط جمعی، به طور غالب و عمده متعلق یا وابسته به این قدرت ها هستند.
• در عصری که این قدرتها «نظر» سازی می کنند تا جایی که مردمانِ رأی دهنده این «نظر» را از آنِ خود می پندارند یا میکنند.
• در عصری که این قدرت ها «افکار عمومی» و حتا اپوزیسیونی خود را می سازند و بر افکار و عقاید سلطه ای آشکار یا پنهان اعمال میکنند.
• انتخابات و فراتر از آن دمکراسی نمایندگی، آن گونه که امروزه وجود دارد و عمل میکند، نه میتواند آزادی آورد و نه عدالت و برابری.
ث
• انتخابات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی دموکراسی نمایندگی، در آزادترین و دموکراتیک ترین شکل آن، اعجاز نکرده است و نمی کند.
• این را تجارب متعدد تاریخی و در دوره ی اخیر تجربه ی «بهار عربی» آشکارا نشان داده اند.
• انتخابات، چون انتخاب افرادی به جای خود برای مدیریت جامعه و کشور، چون واگذاری اختیات مردم به عده ای، به نمایندگانی از مردم، برای حکومت کردن، قانون وضع کردن و امر عمومی یا کشوری را اداره کردن، انتخابات چون انتقال، واگذاری و یا سپردن اختیارات و قدرتِ خود - حتا به صورت موفتی و برای دوره ای معین- به نمایندگانی که غالباً وظایف خود را به راستی انجام نمیدهند... هیچگاه ترجمان «دموکراسی» به معنای حقیقی آن یعنی «ادارهی امور مردم به دستِ خود و برای خود» نبوده است و نیست.
• انتخابات در عین حال نیز هیچگاه آورندهی آزادی های فردی و حقوق شهروندی و مدنی نبوده است و نیست، با این که خودِ انتخابات آزاد به راستی یکی از این آزادی ها و حقوق شهروندی و مدنی به شمار می آید که به خاطر کسب آن، در آن جا که وجود ندارد، باید تلاش و مبارزه کرد.
• آزادی های فردی و حقوق شهروندی و مدنی محصول مبارزات، تلاش ها، دخالت گریها و مشارکت های خود اقشار و طبقات مختلف مردم، به طور مستقیم و بی واسطه، در میدان مبارزه و فعالیت اجتماعی است.
• چنین امری نمی تواند به «دموکراسی نمایندگی» و انتخابات تقلیل یابد.
• در تاریخ مدرنیته بارها دیده ایم و همچنان شاهدیم که با رأی مردم، در آزادترین شرایط دموکراتیک و با شرکت همهی احزاب در روندهای مختلف شان، نظام ها و پیشوایانی می توانند از صندوق های رأی بیرون آیند که از دیکتاتوری ها و دیکتاتورهایی که با سرنیزه و کودتا مستقر شده اند، بسی هولناک تر اند.
• این را حداقل ما ایرانیان، سی و سه سال پیش آزمودهایم.
ج
• افسانه دیگر، آن است که به دموکراسی نمایندگی، چون امری مقدس و نامیرا می نگرد.
• در حالی که دموکراسی نیز زمینی و میرا ست.
• دموکراسی معنا و هدفِ زندگی و مبارزه ی انسانها نیست، بلکه وسیله ای در راه رسیدن به آن چیزی است که آزادی در رهایی نام دارد.
• دموکراسی در نقطه ای از تاریخ انسانها راه و روشی می گردد برای گذر از خود، برای پشتِ سر گزاردن خود و گذار به سوی رهایی از قید و بند هر قدرت و حکومتی.
• از جمله رهایی از همین «حکومت مردم بر مردم» که به یمن اختراع یونانیان از دیر باز دموکراسی (kratos demos) نامیدهاند.
• آن چه امروزه، به ویژه در جنبش های اجتماعی در سطح ملی و جهانی، زیر سؤال برده میشود، به ویژه از سوی فعالان اجتماعی- سیاسی که به میدان مبارزه برای تغییر اوضاع روی میآورند، سیستم موجود «نمایندگی» در حوزهی تشکل، سازماندهی، سیاست و به طور کلی در شیوه ها و شکلهای ادارهی امور جامعه، کشور و جهان است.
• از آن جمله است «دموکراسی واقعاً موجود» یا دموکراسی نمایندگی کنونی چون بهترین شکل و شیوهی سازماندهی سیاسی شناخته شده در عصر مدرنیته.
• اما این سیستم که نقش تاریخی مثبت خود را تا کنون ایفا کرده است، امروزه بیش از پیش تضادها، محدودیت ها و ناتوانایی های خود را در ایجاد شرایط و زمینه ها برای تغییرات بنیادین و ساختاری به منظور شکوفایی و رهایی انسانها در آزادی و مشارکت با هم به نمایش میگذارد.
• ناسازه یا پارادُکس زمانه ی ما اکنون در این جاست:
1
• از یک سو، تغییرات ساختاری لازم، حیاتی و بنیادین را نمی توان بدون دموکراسی انجام داد، چه در این صورت، به سان بلشویک ها در انقلاب اکتبر، دیکتاتوری و استبداد را حاکم میسازیم.
2
• اما از سوی دیگر نیز آن تغییرات را نمی توان با دموکراسی واقعاً موجود انجام داد چون در این دموکراسی، «افکار عمومی» همواره میتوانند راه را بر دگرسازی انقلابی مسدود کنند.
• نگاه کنیم به نتایج انتخابات دموکراتیک در پی جنبشهای اجتماعی اخیر در تونس، مصر، اسپانیا و یونان که راست ترین جناح های سیاسی را در این کشورها حاکم میکنند.
• در یک کلام میتوان گفت که از یک سو، بدون دموکراسی و انتخابات دموکراتیک یعنی بدون توافق و رضایت داوطلبانه و آزادانهی خود مردم در کثرتشان و از طریق آرایشان، تغییرات ساختاری و بنیادین را نمیتوان و نباید انجام داد، اما از سوی دیگر با دموکراسی نمایندگی موجود و انتخابات دموکراتیک نیز اکثریتی برای تغییرات ساختاری و بنیادین نمیتواند شکل گیرد و دوام آورد.
• تا کنون تجربهای نداشته ایم که نافی چنین پارادُکسی باشد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر