۱۳۹۱ تیر ۱۱, یکشنبه

دیالک تیک منطقی ـ تاریخی (2) (بخش آخر)

پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین

پیشکش به برادم امیر نیک آئین

ب
جنبه دوم دیالک تیک منطقی ـ تاریخی

1
متد منطقی و متد تاریخی

• در بررسی و توضیح پدیده ها و روندهای طبیعی و اجتماعی، بسته به آماجگذاری مورد نظر، یا جنبه منطقی می تواند غالب باشد و یا جنبه تاریخی.

• و لذا می توان میان متد منطقی و متد تاریخی تفاوت قایل شد:


الف
متد منطقی

• متد منطقی، زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که آماج و هدف بررسی، عبارت باشد از توضیح حتی الامکان روشن و خالی از ابهام ماهیت و قانونمندی هر پدیده طبیعی و یا اجتماعی.

ب
متد تاریخی

• متد تاریخی، برعکس، زمانی مورد استفاده قرار می گیرد، که آماج و هدف بررسی، ارائه تصویر کلی حتی الامکان همه جانبه ازسیر قانونمند روند تاریخی پدیده طبیعی و یا اجتماعی مورد نظر باشد.

2

• متد تاریخی و متد منطقی اما در تضاد نسبی با هم قرار دارند.

• (بدین معنا ست که ما از دیالک تیک منطقی ـ تاریخی سخن می گوییم.
• منطقی و تاریخی در وحدت و تضاد با یکدیگر قرار دارند. مترجم)


3
فرق متد منطقی با متد تاریخی

• در متد منطقی، جنبه منطقی غالب است و در متد تاریخی، جنبه تاریخی.

4

• به قول مارکس و انگلس، متد منطقی «در واقع متد تاریخی ئی است، که فرم تاریخی و تصادفات دست و پاگیر را از خود دور کرده است.

5

• تفکر باید با همان آغاز شود که تاریخ آغاز شده است و پیشرفت بعدی تفکر جز انعکاس سیر تاریخ در فرم مجرد و تئوریکی قاطع آن نیست:
• انعکاس تصحیح شده!
الف

• انعکاس تصحیح شده بر بنیان قوانینی که خود سیر تاریخ بدست می دهد!

ب

• ، انعکاسی که هر گشتاوری می تواند در بلوغ کامل خود، در بی نقصی نمونه وار خود در نقطه توسعه معین، مورد توجه قرار گیرد.

6

• توسعه منطقی و تئوریکی حتما نباید خود را به عرصه مجرد (انتزاعی) محدود کند.
• بلکه آن ـ برعکس ـ محتاج تصویرسازی تاریخی و تماس لاینقطع با واقعیت عینی است.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 475)

7

• اثر مارکس تحت عنوان «سرمایه» سرمشق نمونه وار و کلاسیک برای برقراری فراگیر وحدت منطقی و تاریخی در امر پژوهش و توضیح، ضمن کاربست داهیانه متد منطقی است.

ت
جنبه سوم
دیالک تیک منطقی ـ تاریخی در عرصه تفکر

1

• وحدت منطقی و تاریخی، در عرصه تفکر، در فرم خاصی نمایان می گردد.

2

• منطقی، در عرصه تفکر، عبارت است از قوانین و فرم های ساختاری تفکر که در جریان کل تاریخ تفکر تشکیل یافته اند و قوام گرفته اند.

3

• قوانین و فرم های ساختاری تفکر به تعبیری، به معنی تعمیم تاریخ تفکر اند.

4

• به قول لنین، «در منطق باید تاریخ تفکر، بطور کلی با قوانین تفکر منطبق باشد.»
• (کلیات لنین، جلد 38، ص 315)

5

• این نظر برای علم منطق از اهمیت خاصی برخوردار است.

• چون وحدت منطقی و تاریخی که بمثابه قانونمندی دیالک تیکی، ذاتی شناخت بشری است، تا حدود معینی خود را بطور خودپو بکرسی می نشاند، ولی برای اینکه بتواند کاملا مؤثر واقع شود، باید آگاهانه، بمثابه اصل متدئولوژیکی، بکار بسته شود.


مراجعه کنید به دیالک تیک، متد در تارنمای دیارة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر