۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (156)

پاسخ به “مکانیسم های تجزیه اتحاد شوروی و «قاعده دومینو» (بخش پایانی)
یلنا پاناماریووا
برگردان الف میم شیری
سرچشمه:
مجله هفته
www.hafteh.de


1
مجید

• واقعا صد رحمت بر دایی جان ناپلئون و مش قاسم!

• آدم نمی داند بخندد یا بگرید!

• پس تمام تحولات و فرایندهای پیچیده و بغرنج اجتماعی خلاصه می شود در مقداری “جنگ روانی” و عوامل ذهنی حاکم بر کشور!
• اسم این را هم می گذارید «تعبیر ماتریالیستی از تاریخ»

حالا چند تا سوال پیش می آید:
• این چه نظام پر برکتی بوده که پس از قلع و قمع منحرفین تروتسکیست و کشتن تمامی مخالفین، هنوز عناصری مانند خروشچف در آن نه تنها به کار خویش ادامه می دادند، بلکه به بالاترین مقام های رهبری نیز می رسیدند.
• در ضمن “رفقای” استالینیست دو آتشه یادشان نرود که در کتاب «تاریخ تمدن» که به روایت های مختلف نوشته خود استالین است، در قسمتی که از کادرهای برجسته حزب، که در پیشبرد رهنمودهای رفیق استالین پیشرو بوده اند، نام آورده می شود، اتفاقا نیکیتا خروشچف نیز یکی از آنان بوده است.
• سخن آخر:
• همانگونه که گرامشی یادآوری می کند، هیچ حرکت اجتماعی «خود جوش» نبوده و تمامی حرکت ها از ساختار و رهبری و انسجام داخلی خویش برخوردار بوده اند.
• نکته ای که استالینیست های “عزیز” ما هیچگاه قادر به درک آن نبوده، نیستند و نخواهند بود، استقلال، خود مختاری و غیرمتمرکز بودن چنین حرکات مردمی است.

• رفقای “مجله هفته” واقعا مثل اینکه کفگیر ته دیگ خورده.
• چنین”نوشته” ای را حتی در یک دبیرستان هم جدی نمی گیرند، و اینجا چاپ می شود.
• سی و سه سال از عمر ننگین جمهوری اسلامی می گذرد و منابع فرهنگی، نظری و سیاسی ما (مانند مجله هفته) به جای آموزش و آگاهی دادن به نسل جوان، که چگونه یک مشت آخوند مرتجع با همکاری مشتی “چپ نما” توانستند کل انقلاب را به گل بنشانند، به جای نقد ریشه ای و پایه ای سنت های ناصحیح چپ، کار ما رسیده به چاپ چنین نوشتار های مالیخولیایی.
• بخندیم یا بگرییم!
2
میم الف شیری

• آفرین!
• این شد یک نظردهی واقعی که در آخرین نظر دهی در بخش اول گفتم:
• یعنی انطباق با جنگ روانی مورد بحث مقاله حاضر!
• جناب مجید از بررسی «مکانیسم های تخریب اتحاد شوروی و قاعده دومینو» رسید به دفاع از توخاچوفسکی که در جریان عملیات جنگی ویسلو ۲۰۰ هزار پرسنل ارتش سرخ را به لهستان تسلیم کرد که ۱۶۰ هزار نفر آنها در اسارت کشته شدند و برای اثبات دیگر ادعاهایش، امامزاده ای معجزتر از یک جاسوس اسرائیلی - آمریکایی جاخوش کرده در اکثریت پیدا نکرد.
• خوب!
• اگر مرقومات ایشان برای این آقاجان سندیت دارد، چرا تحلیل و بررسی نویسنده مقاله و توضیحات مستند و مستدل بنده نباید سندیت داشته باشد؟
• این شیوه برخورد یعنی کینه توزی و هراس از در هم شکستن توهمات و ذهنیات ساختگی قبلی.

3
مجید

• طبق “استدلال” و “منطق” شما، پس خسرو روزبه هم زمانی که از “اطاعت کورکورانه” رهبری حزب توده انتقاد می کرد، و فرار رهبری به خارج را خیانتی نابخشودنی می دانست، بخشی از این “جنگ روانی” بود و خود خبر نداشت؟
• یا مگر اینکه حقیقت تاریخی کاملا برعکس سناریو بافی های ورشکسته پلشت استالینیستی باشد و تمامی این ”استدلالات” چیزی نباشد جز ترشحات روان پریش، مالیخولیایی..

4
میم راد

• شیری عزیز تشکر از ترجمه بسیار خوب مقاله مکانیسم های تجزیه اتحاد شوروی و قاعده دومینو از یلنا پاناماریووا
• در بین سیاسیون ایرانی تا بحال مرسوم نبوده که همه جوانب عملکرد نیروهای امپریالیستی و سرمایه داری انحصاری را در تمامی عرصه ها مورد تحقیق و تفحص قرار دهند.
• کاری که شما با ترجمه این مقاله کرده اید، عملا مارا در شرایطی قرار داده تا به آن به عنوان ابزار ایدئولوژی و جنگ روانی که بر علیه نیروهای مخالف بعد از تجزیه اتحاد شوروی پیش می رود بر خورد کرده و گوشه ها و زوایای آنرا باز کنیم.
• فعالیت گسترده رسانه های غربی و عوامل دست اندر کار آنها که عمدتا توسط اشخاص متخصص و تعلیم دیده نیروهای امنیتی و نظامی تشکیل شده اند، طی جنگ های بعد از سقوط اتحاد شوروی نشان می دهد که تا چه اندازه این روش و عملکرد آن برای بی ثبات کردن و در هم شکستن روحیه طرف مقابل مؤثر و کار ساز است.
• مثلا در جنگ یوگسلاوی، غرب قبل از آغاز جنگ در صدد بر آمد تا از همین طریق بین نیروهای داخل کشور تضاد های آشتی پذیر را به تضادهای آنتاگونیستی تبدیل کند و صرب های مسلمان را از صرب های مسیحی جدا کند و حتی آنها را در یک گوشه جمع کند و یا در مورد کوزووو هدف اولیه خروج مردم از این منطقه آنهم با تهدید بمباران بود تا آنها سراسیمه شده و منطقه را تخلیه کنند که بلافاصله بعد از این موفقیت با تمام امکانات رسانه ای اعلام کردند که مردم کوزووو از ترس قتل عام ارتش صربها کشور را ترک کرده اند.
• در همین جنگ آخری در لیبی تمامی خبرنگاران غربی در لیبی ماموران ویژه سازمان های امنیتی ناتو بودند که هدف ها را نشانه گذاری کرده و حتی به دیگر خبرنگاران اطلاع می دادند که چه ساعتی و کدام منطقه بمباران خواهد شد.
• من تعداد زیادی از مقالات منتشر شده را در آن دوره دریافت کرده ام .
• نمونه دیگر آن ایجاد یک منطقه امن در خاک ترکیه برای کردهای عراق بود که قبل از آن مناطقی از کردستان را بشدت بمباران کردند و اعلام کردند ارتش عراق در راه است تا کردها را سرکوب کند.
• در حالی که نه ارتشی در کار بود ونه جنگی در آن منطقه .
• آخر سر همین کنفرانس دوستان مردم سوریه در استانبول ترکیه و اصرار بر ایجاد یک منطقه امن برای سوری های فراری به خاک ترکیه، بهم زدن ثبات سوریه و مناطق مرزی این کشور است تا مردم احساس ترس و وحشت کنند.

5
حسن
• با سلام و پوزش
• من یکی که از حضرت مجید سر در نمی آورم.
• گاهی بسان هوشمندی خبره و با شعور راه را از چاه متمایز می سازند (چاهی که همه از دم، راه پنداشته اند) و ستایش توأم با قدردانی خیلی ها را برمی انگیزند:
• نمونه:
الف

• اشاره ای به طبقه کارگر تحت فرمان لخ والسا در سایت روشنگری چندین ماه قبل و برخوردی پخته و متدیک به مسئله.
ب

• تصحیح داهیانه نوشته ای جعلی تحت عنوان «لکه ننگی بر دامن سرمایه داری ...»

• بعد پانوشتی چرند زیر مقاله رضا خسروی راجع به مانیفسست و سوسیالیسم اوتوپیکی.

• اکنون ایرادگیری بحق به اهالی قلم در روسیه که الف میم شیری زحمت ترجمه اش را به خود داده اند.

• کسی که نویسنده بی خبر از همه چیز و همه جای «لکه ننگی بر دامن سرمایه داری...» را با عزت و احترام تام و تمام «رفیق» خطاب می کند و کلی قدردانی به عمل می آورد، اکنون نه تنها به الف میم شیری محل … هم نمی گذارد و لعن و نفرینش می کند، حتی مجله هفته را بیدلیل به توپخانه انتقاد می بندد.


• من مدت ها فکر می کردم که ما با دو مجید کاملا متضاد سر و کار داریم.

• ولی بعد متأسفانه گوشی دستم آمد که از این خبرها نیست.


پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر