• باز می خواهم تو را پيدا کنم
• با تو شايد خويش را معنا کنم
• من کی ام؟
• گر خودشناسی داشتم
• کی ز خود بودن، هراسی داشتم
• هان، ای آئینه، معنا کن مرا
• گم شدم، در خويش پيدا کن مرا
• فرصتی تا رود را پيدا کنم
• قطره قطره خويش را دريا کنم
• اهرمن دارد مجابم می کند
• لای لایش گاه، خوابم می کند
• آه، اگر اين قطره در شن گم شود
• ظاهرم در چاه باطن گم شود
• شيشه اين ديو در دست من است
• همت اما، وای با اهريمن است
• های، ای آئينه تصويرم مکن
• آنچه می خواهد دلم، پيرم مکن
• های، ای آئينه حاشا کن مرا
• گم کن و آزاد، پيدا کن مرا
• با «من» دریائی من، موج باش
• در حضيض من، هوای اوج باش
• می توانی، می توانی آن من
• باز گردانی «من» انسان من
• شيخ ما ديري است، شب ها با چراغ
• ديگر از انسان نمی گيرد سراغ
• الفتی تا ما چراغ او شويم
• خانه، خانه در سراغ او شويم
پایان
ویرایش شعر و عنوان شعر از دایرة المعارف روشنگری است
ویرایش شعر و عنوان شعر از دایرة المعارف روشنگری است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر